آیا به دنبال ارتقای مهارتهای زبانی خود هستید و میخواهید بهطور مؤثر با انواع اصطلاح کاربردی انگلیسی آشنا شوید؟ در فرآیند آموزش زبان انگلیسی، یادگیری اصطلاحات و عبارات رایج یکی از مهمترین بخشها است که میتواند به شما کمک کند تا در مکالمات روزمره و موقعیتهای مختلف بهطور طبیعی و روان عمل کنید. با دانستن این اصطلاحات، نه تنها به بهبود مهارتهای گفتاری و شنیداری خود خواهید پرداخت، بلکه درک عمیقتری از فرهنگ و شیوههای گفتاری بومیان زبان انگلیسی خواهید داشت.
اصطلاحات و عبارات عامیانه به زبان زندگی و انرژی میبخشند و باعث میشوند که گفتوگوها بهطور طبیعیتر و جذابتر به نظر برسند. این اصطلاحات، بهویژه در موقعیتهای غیررسمی و مکالمات عادی، نقش مهمی دارند و میتوانند به شما کمک کنند تا به راحتی با دیگران ارتباط برقرار کنید و احساس راحتی بیشتری داشته باشید. در این مقاله، با معرفی 100 اصطلاح کاربردی انگلیسی، قصد داریم به شما در ارتقای مهارتهای زبانیتان کمک کنیم.
برای تسلط کامل بر این اصطلاحات و بهرهبرداری از آنها در موقعیتهای مختلف، شرکت در دورههای زبان انگلیسی با کیفیت میتواند تأثیر زیادی داشته باشد. موسسه زبان نگار با ارائه دورههای تخصصی و متنوع، به شما این امکان را میدهد که بهطور مؤثر این اصطلاحات را یاد بگیرید و در مکالمات خود به کار ببرید. با استفاده از این دورهها و منابع آموزشی، میتوانید به تسلط بیشتری بر زبان انگلیسی دست یابید و مهارتهای خود را بهبود بخشید.
چرا یادگیری اصطلاحات انگلیسی مهم است؟
اصطلاحات و عبارات عامیانه، زبان را زنده و پویا میکنند و باعث میشوند که گفتوگوها بهطور طبیعیتر و روانتر به نظر برسند. این اصطلاحات معمولاً بهصورت غیررسمی در مکالمات استفاده میشوند و به شما کمک میکنند تا با فرهنگ و شیوههای گفتاری بومیان زبان آشنا شوید.
استفاده از اصطلاحات کاربردی در مکالمات روزمره
اصطلاحات مربوط به موفقیت و شکست
در دنیای زبان انگلیسی، اصطلاحات مربوط به موفقیت و شکست نقش مهمی در بیان احساسات و توصیف وضعیتها دارند. این اصطلاحات به شما کمک میکنند تا تجربیات خود را بهطور مؤثرتر و دقیقتری منتقل کنید و همچنین درک بهتری از موفقیتها و چالشهای زندگی داشته باشید.
بهعنوان مثال، اصطلاح “Hit a home run” به معنای دستیابی به موفقیت بزرگ و قابل توجه است. این اصطلاح معمولاً در موقعیتهایی استفاده میشود که فرد یا تیمی در انجام کار خاصی به موفقیت چشمگیری دست یافته است. برعکس، اصطلاح “Bite off more than you can chew” به معنای قبول کردن مسئولیتهای بیش از حد است که ممکن است منجر به استرس یا مشکل شود. این اصطلاح برای توصیف وضعیتهایی به کار میرود که فرد بیش از توان خود بار مسئولیت را بر دوش گرفته است.
برای روشنتر شدن مفهوم این اصطلاحات، در ادامه جداولی از مثالهای کاربردی را مشاهده میکنید:
اصطلاح | ترجمه فارسی | مثال |
---|---|---|
Hit a home run | به موفقیت بزرگی دست یافتن | His new business strategy really hit a home run; the company saw a 30% increase in revenue. |
Bite off more than you can chew | مسئولیتهای بیش از حد قبول کردن | She realized she had bitten off more than she could chew when she agreed to manage both projects alone. |
Break new ground | شروع به کاری نو و خلاقانه کردن | The team’s innovative approach broke new ground in renewable energy solutions. |
Come out on top | پیروز شدن | Despite the challenges, the startup came out on top after a year of hard work. |
Nail it | موفقیت در انجام چیزی | He nailed the presentation with his thorough research and confident delivery. |
Pass with flying colors | با موفقیت چشمگیر قبول شدن | She passed the certification exam with flying colors, receiving the highest score in her class. |
Hit the jackpot | به موفقیت بزرگ مالی دست یافتن | Investing in tech stocks early on helped him hit the jackpot. |
Make a killing | سود کلان بردن | She made a killing by selling her real estate property at just the right time. |
Outdo oneself | بهتر از همیشه عمل کردن | Each year, the annual gala seems to outdo itself with even more impressive performances. |
Rise to the occasion | در شرایط خاص عملکرد عالی داشتن | When the project was in jeopardy, she rose to the occasion and led the team to success. |
Turn the tide | تغییر وضعیت به نفع خود | The new marketing campaign turned the tide of public opinion in favor of the brand. |
Get ahead of the curve | پیشی گرفتن از رقبا | By integrating AI into their products early, they got ahead of the curve in the tech industry. |
Have a breakthrough | دستیابی به پیشرفت بزرگ | The scientist had a breakthrough in cancer research that could potentially save thousands of lives. |
Clinch a deal | معاملهای را نهایی کردن | After several rounds of negotiations, they finally clinched the deal with the international client. |
Seize the opportunity | فرصت را غنیمت شمردن | He seized the opportunity to lead the new project, which significantly advanced his career. |
Make one’s mark | تاثیری بزرگ گذاشتن | Her innovative designs made a significant mark on the fashion industry. |
Achieve a milestone | رسیدن به یک نقطه عطف | Reaching the 100th store was a major milestone for the retail chain. |
Earn one’s stripes | به اعتبار رسیدن | After years of dedicated work, he earned his stripes and was promoted to senior management. |
Shine bright | درخشش داشتن | The young actor’s performance truly shined bright in the leading role of the movie. |
Pull off a victory | پیروزی را به دست آوردن | The underdog team managed to pull off a victory in the final match of the season. |
اصطلاح کاربردی انگلیسی: اصطلاحات مربوط به احساسات و حالتها
در یادگیری زبان انگلیسی، آشنایی با اصطلاحات مربوط به احساسات و حالتها به شما کمک میکند تا بهطور دقیقتر و طبیعیتری احساسات خود را بیان کنید. این اصطلاحات، که در مکالمات غیررسمی و موقعیتهای اجتماعی بسیار کاربرد دارند، به شما اجازه میدهند تا به درک بهتری از حالات مختلف روحی و عاطفی دست یابید و بتوانید ارتباطات مؤثرتری برقرار کنید.
“On cloud nine” یکی از اصطلاحات رایج است که به معنای بسیار خوشحال بودن استفاده میشود. وقتی کسی در وضعیت عاطفی بسیار مثبت و شاداب قرار دارد، از این اصطلاح استفاده میکند. این اصطلاح به توصیف حالتی از شادی و رضایت کامل کمک میکند و نشاندهنده احساسات خوشحالی عمیق است.
از سوی دیگر، “Down in the dumps” به معنای احساس غمگینی یا افسردگی است. این اصطلاح زمانی استفاده میشود که فرد در وضعیت روحی ناخوشایند یا ناراحتی قرار دارد و احساس ناامیدی یا افسردگی میکند. با دانستن این اصطلاحات و استفاده از آنها، میتوانید بهطور مؤثرتر و دقیقتر در مورد وضعیتهای عاطفی خود صحبت کنید.
برای کمک به درک بهتر این اصطلاحات، در ادامه جداولی از مثالهای کاربردی را مشاهده میکنید:
اصطلاح | ترجمه فارسی | مثال |
---|---|---|
On cloud nine | بسیار خوشحال بودن | She was on cloud nine after receiving the news of her promotion. |
Down in the dumps | احساس غمگینی یا افسردگی | He’s been down in the dumps since his team lost the championship. |
Over the moon | بسیار خوشحال بودن | They were over the moon when they found out they had won the lottery. |
In high spirits | در روحیه خوب بودن | Despite the rain, the team was in high spirits and ready for the game. |
Feeling blue | احساس ناراحتی داشتن | She’s been feeling blue lately because of her stressful job. |
In seventh heaven | در حالت شادی شدید بودن | The couple was in seventh heaven during their honeymoon in Paris. |
Under the weather | حال خوبی نداشتن | I’m feeling a bit under the weather today; I think I might be coming down with a cold. |
In a funk | در حالت افسردگی یا نارضایتی بودن | After the breakup, he was in a funk for weeks and struggled to get back to his usual self. |
In good spirits | در روحیه خوب بودن | Even though the project was challenging, she remained in good spirits throughout the process. |
At one’s wit’s end | به آخر خط رسیدن | I’m at my wit’s end trying to figure out this problem; I don’t know what else to do. |
اصطلاح کاربردی انگلیسی: اصطلاحات مربوط به زمان و مکان
در یادگیری زبان انگلیسی، فهم اصطلاحات مربوط به زمان و مکان به شما کمک میکند تا بهتر بتوانید موقعیتها و زمانبندیها را در مکالمات توصیف کنید. این اصطلاحات معمولاً به بیان زمان دقیق یا وضعیت ناگهانی میپردازند و به شما امکان میدهند تا توصیفهای دقیقتری از وقایع و تغییرات داشته باشید.
“In the nick of time” به معنای درست در زمان مناسب است و به موقعیتهایی اشاره دارد که چیزی درست قبل از آنکه دیر شود، اتفاق میافتد. این اصطلاح برای توصیف لحظات حساس و زمانهای بحرانی که در آنها عمل کردن درست به موقع بسیار مهم است، به کار میرود.
در مقابل، “Out of the blue” به معنای به طور ناگهانی و غیرمنتظره است. این اصطلاح زمانی استفاده میشود که چیزی بهطور غیرمنتظره و بدون هیچ پیشزمینهای اتفاق میافتد، مانند دریافت خبر یا وقوع یک تغییر مهم که هیچ علامت قبلی نداشته است.
برای آشنایی با کاربرد این اصطلاحات، در ادامه جداولی از مثالهای کاربردی را مشاهده میکنید:
اصطلاح | ترجمه فارسی | مثال |
---|---|---|
In the nick of time | درست در زمان مناسب | He managed to catch the train in the nick of time, just as the doors were closing. |
Out of the blue | به طور ناگهانی و غیرمنتظره | The job offer came out of the blue; he wasn’t expecting it at all. |
At the eleventh hour | درست در آخرین لحظه | The report was submitted at the eleventh hour, just before the deadline. |
Before your eyes | در مقابل چشمان شما | The magician made the coin disappear before our very eyes. |
At a moment’s notice | به محض اطلاع | They were ready to leave at a moment’s notice when the emergency occurred. |
In due course | در زمان مناسب و مناسب | You will receive your certification in due course, once all the requirements are fulfilled. |
On the spot | بلافاصله و در همان لحظه | He was offered a promotion on the spot after impressing the interviewers with his performance. |
At the crack of dawn | درست وقتی که صبح شروع میشود | We started our hike at the crack of dawn to make the most of the day. |
In the blink of an eye | در کسری از ثانیه | The car was gone in the blink of an eye, and we couldn’t catch up. |
In the long run | در دراز مدت | Investing in your education will benefit you in the long run. |
📍برای درک بهتر اصطلاحات کاربردی در زبانهای مختلف، میتوانید به مقاله ما در مورد اصطلاحات کلیدی زبان آلمانی نگاهی بیندازید و با روشهای مشابه در یادگیری این زبان آشنا شوید
اصطلاحات مربوط به روابط اجتماعی
در یادگیری زبان انگلیسی، اصطلاحات مربوط به روابط اجتماعی نقش مهمی در توصیف و بهبود تعاملات انسانی دارند. این اصطلاحات به شما کمک میکنند تا بهطور دقیقتر و مؤثرتر در مورد روابط و تعاملات با دیگران صحبت کنید و احساسات و وضعیتهای اجتماعی را به خوبی منتقل کنید.
“Bury the hatchet” به معنای کنار گذاشتن اختلافات و صلح کردن است. این اصطلاح زمانی به کار میرود که افراد پس از مدتها اختلاف یا قهر، تصمیم به صلح و آشتی میگیرند و روابط خود را دوباره بهبود میبخشند.
در مقابل، “Get along like a house on fire” به معنای داشتن رابطه بسیار خوب و دوستانه است. این اصطلاح برای توصیف روابطی استفاده میشود که بهطور طبیعی و سریع به خوبی پیش میروند و افراد با یکدیگر بسیار هماهنگ و دوستانه رفتار میکنند.
برای فهم بهتر این اصطلاحات، در ادامه جداولی از مثالهای کاربردی را مشاهده میکنید:
اصطلاح | ترجمه فارسی | مثال |
---|---|---|
Bury the hatchet | اختلافات را کنار گذاشتن و صلح کردن | After years of rivalry, the two companies decided to bury the hatchet and work together. |
Get along like a house on fire | رابطه بسیار خوب و دوستانه داشتن | The new team members got along like a house on fire, quickly becoming close friends. |
Hit it off | به سرعت رابطه خوبی برقرار کردن | They hit it off immediately when they met at the conference. |
Break the ice | یخ را ذوب کردن، شروع به صحبت کردن | To break the ice at the meeting, the host started with a fun introduction game. |
On the same wavelength | در یک موج فکری بودن | The two partners were on the same wavelength about the project goals, making collaboration smooth. |
Strike up a conversation | شروع به صحبت کردن | She struck up a conversation with her neighbor at the community event. |
Get on well with | رابطه خوبی داشتن | He gets on well with his colleagues, which makes working in the office enjoyable. |
Keep in touch | در تماس بودن | We promised to keep in touch after graduation and meet up whenever possible. |
Build bridges | پلهای دوستی ساختن | The organization aims to build bridges between different communities through its programs. |
Be in someone’s good books | در لیست محبوبیت کسی بودن | After helping with the successful event, she was definitely in the boss’s good books. |
اصطلاحات مربوط به کار و تحصیل
در محیطهای کاری و تحصیلی، استفاده از اصطلاحات مناسب میتواند به توصیف دقیقتر وضعیتها و فرآیندها کمک کند. این اصطلاحات به شما اجازه میدهند تا بهطور مؤثرتری در مورد تلاشها، چالشها و شیوههای انجام کار صحبت کنید.
“Burn the midnight oil” به معنای تا دیروقت کار کردن یا مطالعه کردن است. این اصطلاح زمانی استفاده میشود که فرد برای اتمام کار یا مطالعه، ساعات طولانی و دیر وقت را صرف میکند. به عبارت دیگر، هنگامی که برای رسیدن به اهداف خود در زمان کوتاه تلاش میکنید، این اصطلاح کاربرد دارد.
در مقابل، “Cut corners” به معنای از استانداردها یا قوانین کاستن برای صرفهجویی در زمان یا هزینه است. این اصطلاح به زمانی اشاره دارد که فرد یا گروهی به دلیل صرفهجویی در منابع یا زمان، برخی از جزئیات یا کیفیتها را فدای سرعت یا هزینه میکند.
برای درک بهتر و استفاده از این اصطلاحات، در ادامه جداولی از مثالهای کاربردی را مشاهده میکنید:
اصطلاح | ترجمه فارسی | مثال |
---|---|---|
Burn the midnight oil | تا دیروقت کار کردن یا مطالعه کردن | She had to burn the midnight oil to finish her thesis before the deadline. |
Cut corners | از استانداردها یا قوانین کاستن برای صرفهجویی | They decided to cut corners on the project to meet the tight deadline, which affected the quality. |
Pull an all-nighter | تا صبح بیدار ماندن برای کار یا مطالعه | He pulled an all-nighter to prepare for his final exam. |
Go the extra mile | بیشتر از حد انتظار تلاش کردن | The employee went the extra mile to ensure the project was completed on time and met all requirements. |
Hit the books | شروع به مطالعه کردن | With finals approaching, it was time to hit the books and get serious about studying. |
Under the gun | تحت فشار بودن | The team was under the gun to complete the project after the client’s last-minute changes. |
Be ahead of the curve | پیشی گرفتن از رقبا | By adopting new technologies early, the company stayed ahead of the curve in the industry. |
Get down to brass tacks | به جزئیات اصلی پرداختن | Let’s get down to brass tacks and focus on the key issues of the proposal. |
By the book | طبق قوانین عمل کردن | The accountant does everything by the book to ensure compliance with regulations. |
Hit the ground running | از همان ابتدا با سرعت شروع کردن | The new manager hit the ground running, implementing changes and improving team performance immediately. |
نکات کلیدی برای یادگیری و استفاده مؤثر از اصطلاحات
یادگیری و استفاده مؤثر از اصطلاحات در زبان انگلیسی میتواند به بهبود مهارتهای ارتباطی شما کمک زیادی کند. در اینجا به برخی نکات کلیدی برای یادگیری و استفاده از اصطلاحات بهطور مؤثر پرداخته شده است:
- فهم زمینه استفاده:
- اصطلاحات مختلف در موقعیتهای مختلف کاربرد دارند. برای یادگیری مؤثر، باید بدانید هر اصطلاح در چه زمینهای استفاده میشود. این شامل توجه به موقعیتهای اجتماعی، محیطهای کاری و یا مکالمات غیررسمی است.
- تمرین مداوم:
- تمرین مداوم در استفاده از اصطلاحات کمک میکند تا این اصطلاحات به بخشی از گفتار طبیعی شما تبدیل شوند. سعی کنید اصطلاحات را در جملات و مکالمات واقعی به کار ببرید تا یادگیری شما تثبیت شود.
- یادداشتبرداری و مرور:
- یادداشتبرداری از اصطلاحات جدید و مرور منظم آنها به حفظ و به یاد آوردن بهتر کمک میکند. استفاده از فلشکارتها و یادداشتهای دیجیتال میتواند به شما در مرور و یادآوری اصطلاحات کمک کند.
- استفاده در مکالمات واقعی:
- به کار بردن اصطلاحات در مکالمات واقعی یکی از بهترین روشها برای یادگیری آنهاست. شرکت در بحثها و مکالمات روزمره و استفاده از اصطلاحات در موقعیتهای مناسب، به شما کمک میکند تا به تسلط بیشتری دست یابید.
- مطالعه و گوش دادن به منابع معتبر:
- مطالعه کتابها، مقالات، و گوش دادن به پادکستها و برنامههای تلویزیونی که شامل اصطلاحات هستند، میتواند به شما کمک کند تا با نحوه استفاده صحیح و متداول این اصطلاحات آشنا شوید.
- شرکت در کلاسهای آموزشی:
- شرکت در کلاسهای آموزشی تخصصی میتواند به شما کمک کند تا با راهکارها و تکنیکهای مناسب برای یادگیری و استفاده از اصطلاحات آشنا شوید. کلاسهای آموزش زبان انگلیسی موسسه زبان نگار میتوانند به شما در یادگیری مؤثر اصطلاحات و تقویت مهارتهای گفتاری کمک کنند.
- تمرکز بر کاربرد صحیح:
- مطمئن شوید که اصطلاحات را بهدرستی و در موقعیت مناسب استفاده کنید. آگاهی از معنای دقیق و کاربرد صحیح هر اصطلاح به شما کمک میکند تا از آنها بهطور مؤثر استفاده کنید و از سوءتفاهمها جلوگیری نمایید.
با رعایت این نکات، میتوانید بهطور مؤثر به یادگیری و استفاده از اصطلاحات بپردازید و مهارتهای زبانی خود را بهبود بخشید.
سخن پایانی
تسلط بر اصطلاحات کاربردی انگلیسی میتواند بهطور قابل توجهی به بهبود مهارتهای ارتباطی و افزایش اعتماد به نفس شما در مکالمات کمک کند. در این مقاله، 100 اصطلاح کاربردی انگلیسی را معرفی کردیم که با استفاده مؤثر از آنها میتوانید در موقعیتهای مختلف بهطور طبیعی و صحیح صحبت کنید.
برای یادگیری بهتر این اصطلاحات و به کار بردن آنها در مکالمات روزمره، پیشنهاد میکنیم از دورههای آموزشی زبان انگلیسی موسسه زبان نگار بهرهبرداری کنید. این موسسه با ارائه دورههای خصوصی، آنلاین، و حضوری بهصورت ترمیک، فشرده و گروهی، امکانات مناسبی را برای یادگیری مؤثر و سریع در اختیار شما قرار میدهد. با شرکت در این دورهها، نه تنها به تسلط بر اصطلاحات کاربردی خواهید رسید، بلکه مهارتهای زبانی خود را بهطور جامع تقویت خواهید کرد.
با انتخاب موسسه زبان نگار، میتوانید تجربهای کامل و تخصصی در یادگیری زبان انگلیسی داشته باشید و به راحتی به اهداف زبانی خود دست یابید.