مربی نقش مهمی در فعالیت های کلاس دارد. این وظیفه اوست که در مورد انواع مواد آموزشی، فعالیت ها و همچنین راهبردهای یادگیری برای دانش آموزان تصمیم گیری کند. او باید مهارت هایی برای هدایت دانش آموزان خود داشته باشد تا آنها بتوانند انگلیسی را مشتاقانه یاد بگیرند. یک معلم انگلیسی باید بتواند یک فرآیند آموزشی و یادگیری لذت بخش ایجاد کند. بدیهی است که مهمترین عامل در موقعیت تدریس و یادگیری مؤثر، این نیست که مربی چه کسی است، بلکه نحوه عملکرد معلم در کلاس و نحوه مشارکت دانش آموزان خود در طول فرآیند، نقش بسیار مهم تری دارد. بنابراین، معلم باید به دانش آموزان فرصت دهد تا نظرات، ایده ها یا احساسات خود را در طول فرآیند کلاس بیان کنند.
در زمینه تدریس و یادگیری، ویژگی های تدریس یک معلم انگلیسی میتواند بر اثربخشی تدریس و همچنین موفقیت دانش آموزان تأثیر بگذارد. بیشتر معلمان انگلیسی به این موضوع اهمیت نمیدهند، زیرا شاید متوجه نباشند که فعالیت های کلاسی آنها نقش مهمی در تدریس آنها دارد. آنها فکر میکنند تنها کارشان انتقال دانش به دانش آموزان است. به همین دلیل، فعالیت کلاسی معلم محور منجر به کلاسی یکنواخت میشود که دانش آموزان را خسته و بی انگیزه میکند.
ویژگی های یک معلم انگلیسی خوب
همانطور که در بالا گفته شد، موفقیت دانش آموزان در کلاس درس بیشتر به دست خود دانش آموزان است تا معلم. این بدان معنا نیست که وجود معلم در کلاس هیچ ارزشی ندارد. نحوه تدریس او مانند انتخاب مواد، طراحی برنامه ریزی درسی، به کارگیری تکنیک های تدریس آسان نیز برای دانش آموزان در فرآیند یادگیری بسیار مفید و مورد نیاز است.
✅توجه! شرکت در کلاس خصوصی انگلیسی یک راه خوب برای آموزش است!
در واقع، موفقیت دانش آموزان تحت تأثیر نگرش معلم در نحوه عملکرد او در کلاس است. بنابراین، به طور خلاصه، یک معلم انگلیسی باید برخی از ویژگی های یک تدریس خوب را داشته باشد، مانند خلاقیت، شوخ طبعی، صبوری، تشویق کنندگی، چالش برانگیز و تسلط بر زبان.
آموزش زبان در سطح حرفهای : خلاقیت مربی
مربی باید خلاق باشد. به این معناست که او باید مجموعهای از فنون تدریس داشته باشد که فرآیند آموزش و یادگیری را جذابتر، سرگرمکنندهتر، مؤثرتر و لذتبخشتر کند. به عنوان یک معلم حرفه ای، باید بدانید که تدریس فقط کتاب محور نیست؛ تنها باز کردن صفحه به صفحه کتاب، انجام تمرین ها و توضیح دادن کافی نیست، بلکه استفاده از برخی تکنیک های دیگر مانند رسانه، آهنگ، بازی، نقش آفرینی یا سایر فعالیت های ارتباطی است که میتواند محیط یادگیری مثبتتری ایجاد کند.
چنین آموزشی میتواند علاقه و انگیزه دانش آموزان را توسعه دهد و در یادگیری آنها بسیار تاثیرگذار خواهد بود.
شوخ طبع بودن
معلم باید بتواند طنز را به فعالیت های کلاسی خود اضافه کند. طنزهای وارد شده در طول فرآیند تدریس میتواند باعث کاهش اضطراب و تنش دانش آموزان شود. تلاش مربی زبان برای برقراری ارتباط خوب با دانش آموزان باعث میشود تا کلاس جو آرامتری داشته باشد و زمانی که دانش آموزان تحت فشار نباشند، بهتر یاد میگیرند.
تسلط کافی
یک معلم انگلیسی باید به دانش آکادمیک مربوطه تسلط کامل داشته باشد. اول از همه، یک معلم باید بداند که هدف نهایی از تدریس، پرورش شایستگی ارتباطی دانش آموزان است. ثانیاً معلم باید بر مطالبی که قرار است در کلاس بحث شود تسلط داشته باشد. او همچنین باید اطلاعات کافی برای روشن شدن مطالب ارائه دهد تا دانش آموزان بتوانند درس را به وضوح درک کنند. چهار مهارت (خواندن، گوش دادن، صحبت کردن، نوشتن) و اجزای زبان (واژگان، دستور زبان، تلفظ و املا) و همچنین کارکردهای زبانی باید در فرآیند کلاس درس ایجاد و به دانش آموزان ارائه شود. لازم است معلم مطالب مندرج در برنامه درسی را با توجه به نیاز واقعی دانش آموزان انتخاب کند.
ثالثاً معلم باید به خوبی آمادگی داشته باشد. برای اداره کلاس، معلم باید قبل از ورود به کلاس مقدماتی را انجام دهد. این آماده سازی شامل انتخاب مواد، طراحی یک طرح درس و همچنین تهیه مجموعه ای از ابزارها برای تست یا ارزشیابی برای اندازه گیری میزان توانایی دانش آموزان برای درک مطالب ارائه شده و آگاهی از اثربخشی برنامه یا تکنیک تدریس است.
چهارم اینکه، معلم باید بتواند کلاس را به خوبی اداره کند. به معلم پیشنهاد میشود قبل از درس اهداف تدریس را بیان کند و روی تخته بنویسد. وضوح اهداف میتواند انگیزه دانش آموزان و ایجاد اعتماد نسبت به معلم را پدید آورد. علاوه بر این ها نیز، معلمان باید همیشه درس را با درس های قبلی مرتبط کنند تا از این طریق، دانش اموزان بتوانند مطالب درسو قبلی را مرور کنند.
بهترین روش های تدریس زبان انگلیسی
آموزش زبان ارتباطی
این رویکرد احتمالاً در حال حاضر محبوب ترین مدل تدریس برای آموزش زبان انگلیسی در سطح جهان است. تا حدی به این دلیل که هدف آن قرار دادن دانش آموزان در موقعیت های مختلف زندگی واقعی است، به طوری که آنها میتوانند یاد بگیرند که چگونه از مهارت های زبانی خود برای برقراری ارتباط در دنیای واقعی استفاده کنند. بنابراین، مربیان تمایل دارند بر ارتباطات تمرکز کنند و دروس در این نوع تدریس، بیشتر عملی هستند تا تئوری.
آموزش زبان مبتنی بر تکلیف
تمرکز آموزش زبان مبتنی بر تکلیف دادن به دانش آموزان، صرفاً بر تکمیل یک کار دقیق است که فراگیران را علاقه مند و درگیر میکند. برای مثال، ممکن است از دانش آموزان خواسته شود که در مورد یک موضوع مهم زیست محیطی، مطبی را ارائه دهند. برای تکمیل آن، آنها به خواندن، گوش دادن به مطالب منبع، انجام تحقیقات اینترنتی و همچنین نوشتن و ارائه خود نیاز دارند.
یادگیری یکپارچه محتوا و زبان
این رویکرد اصولاً شامل مطالعه یک موضوع (مثلاً زیست شناسی، علم یا تاریخ) و یادگیری زبانی مانند انگلیسی به طور همزمان است؛ در واقع، به طور مؤثر این دو موضوع را ادغام میکند.
در این رویکرد، آموزش زبان بر اساس خواسته های موضوع اول سازماندهی میشود تا زبان مقصد. با این حال، این رویکرد فرصت های قابل توجهی را برای کار برون درسی ایجاد میکند. این روش یادگیری زبان را به زمینه وسیع تری باز میکند و میتواند برای جذب مجدد دانش آموزانی که قبلاً بی انگیزه شده اند استفاده شود.
یادگیری زبان مشارکتی
یادگیری مشارکتی زبان بخشی از یک رویکرد آموزشی گستردهتر است که به عنوان یادگیری مشارکتی یا اجتماعی شناخته میشود. این رویکرد به دنبال استفاده حداکثری از فعالیت های مشارکتی شامل جفت ها و گروه های کوچک زبان آموزان در کلاس درس است. به این ترتیب، به جای معلم محوری، رویکردی برای آموزش زبان، دانش آموز محور است.
در این نوع کلاس درس، تمام فعالیتهای یادگیری زبان عمداً برای به حداکثر رساندن فرصتها برای تعاملات اجتماعی طراحی شدهاند. دانش آموزان باید وظایف خود را با تعامل بین خود و صحبت کردن یا کار کردن با یکدیگر انجام دهند. نقش معلم این است که به عنوان تسهیل کننده و مشارکت کننده در وظایف یادگیری عمل کند.
روش مستقیم
در این رویکرد آموزش زبان، تمام آموزش ها در زبان مقصد اتفاق میافتد و زبان آموز را مجبور میکند با آن زبان فکر و صحبت کند. در واقع زبان آموز اصلا از زبان مادری خود در کلاس استفاده نمیکند. در نتیجه، دانشآموزان مفاهیم کلیدی گرامر را با تمرین زبان و افزایش مواجهه با آن به کار میگیرند. تکنیکهای استاندارد کلاس درس برای این رویکرد شامل پرسش و پاسخ، مکالمه، خواندن با صدای بلند، نوشتن و اصلاح خود دانشآموز است.
روش گرامر-ترجمه
این یک رویکرد آموزشی بسیار سنتی است که ترجمه از زبان مادری دانشآموزان به زبان مقصد و بالعکس را در اولویت قرار میدهد. برای موفقیت در این رویکرد، دانشآموزان باید فهرستهای طولانی واژگان و قالبها و قواعد گرامری دقیق را به خاطر بسپارند.
این رویکرد، به جای مهارت های گفتاری، به توسعه مهارت های خواندن و نوشتن کمک میکند. نقطه ضعف این رویکرد این است که دانش آموزان را با مهارت های ارتباطی خودجوش آماده نمیکند. بنابراین فعالیتهای کلاس معمولاً شامل تمرینهای گرامر، تستهای لغات و تشویق دانشآموزان به گنجاندن مفاهیم جدید دستور زبان در وظایف نوشتاری استاندارد، میشود.
روش شنیداری زبان
این روش تدریس در پاسخ به برخی از مشکلات مربوط به گرامر-ترجمه ایجاد شد. در نتیجه، کلاسها معمولاً به زبان مقصد برگزار میشوند، زیرا این رویکرد عمداً به دنبال اولویتبندی مهارتهای گفتاری و شنیداری است. فعالیتها معمولاً شامل تکرار کلمات معلم توسط دانشآموزان میشود تا زمانی که تلفظ و ریتم را درست انجام دهند.
روش خاموشی معلم
شاید تصور کلاس زبانی که معلم در آن چیز زیادی نمیگوید، سخت باشد، اما این اصل، در قلب این رویکرد جا دارد. این رویکرد عمداً تمرکز را از تدریس معلم به یادگیری دانشآموز تغییر میدهد.
بدیهی است که این روش، از سکوت به عنوان ابزار آموزشی استفاده میکند. این تکنیک دانش آموزان را تشویق میکند تا مستقل تر باشند و زبان مقصد را برای خود کشف کنند. معلمان باید از وسیع ترین طیف ممکن از حرکات و حالات چهره برای برقراری ارتباط استفاده کنند.
سخن پایانی
موفقیت دانش آموزان و اثربخشی تدریس بسیار تحت تأثیر عملکرد معلم در اداره کلاس است. یک معلم انگلیسی خوب باید چنین ویژگی هایی را در عملکرد خود داشته باشد. او باید سعی کند تا حد امکان این تکنیک ها و ویژگی ها را به کار گیرد.