زمستان در آلمان نه تنها با مناظر زیبا و سفیدپوش خود شناخته میشود، بلکه دارای چالشهای منحصر به فردی است که برای افراد ناآشنا میتواند غافلگیرکننده باشد. اگر در حال آموزش زبان آلمانی هستید، آشنایی با لغات آلمانی زمستان به شما کمک میکند تا درک عمیقتری از زندگی روزمره و فرهنگ آلمانی به دست آورید. این واژگان به شما این امکان را میدهند که بهتر با مردم آلمان ارتباط برقرار کنید و در محیطهای زمستانی راحتتر عمل کنید. در این مقاله، 17 واژه ضروری مرتبط با زمستان را خواهید آموخت که نه تنها در مکالمات روزمره بلکه در شناخت فرهنگ آلمان نیز برایتان مفید خواهند بود.
1. Winter (زمستان)
تلفظ: [ˈvɪntər]
واژهای که حتماً با آن آشنا هستید. «Winter» به معنای زمستان است و پایهایترین واژهای است که در این فصل به آن نیاز دارید. به مثال زیر توجه کنید:
- Der Winter in Deutschland kann sehr kalt sein.
زمستان در آلمان میتواند بسیار سرد باشد.
2. Schnee (برف)
تلفظ: [ʃneː]
زمستان بدون برف معنی ندارد! برف یا «Schnee» یکی از نمادهای اصلی این فصل است.
- Kinder lieben es, im Schnee zu spielen.
بچهها عاشق بازی در برف هستند.
3. Schneemann (آدمبرفی)
تلفظ: [ˈʃneːman]
ساختن آدمبرفی یکی از تفریحات مورد علاقه در زمستان است.
- Wir haben einen großen Schneemann gebaut.
ما یک آدمبرفی بزرگ ساختیم.
4. Kälte (سرما)
تلفظ: [ˈkɛltə]
واژهای که به شدت با زمستان مرتبط است. «Kälte» به معنای سرما است.
- Die Kälte im Winter ist manchmal unerträglich.
سرمای زمستان گاهی اوقات غیرقابل تحمل است.
5. Heizung (بخاری)
تلفظ: [ˈhaɪ̯tsʊŋ]
برای مقابله با سرما به «Heizung» یا بخاری نیاز دارید.
- Im Winter ist eine gute Heizung sehr wichtig.
در زمستان، یک بخاری خوب بسیار مهم است.
6. Eis (یخ)
تلفظ: [aɪ̯s]
یخ یا «Eis» در زمستان به وفور دیده میشود، چه روی جادهها و چه روی پنجرهها.
- Sei vorsichtig, es gibt Eis auf der Straße.
مراقب باش، روی جاده یخ هست.
7. Handschuhe (دستکشها)
تلفظ: [ˈhantʃuːə]
برای گرم نگه داشتن دستان خود در زمستان، به «Handschuhe» یا دستکشها نیاز دارید.
- Ich habe meine Handschuhe zu Hause vergessen.
دستکشهایم را در خانه فراموش کردم.
8. Mütze (کلاه)
تلفظ: [ˈmʏtsə]
«Mütze» یا کلاه، یکی از پوشاکهای ضروری زمستانی است.
- Vergiss nicht, deine Mütze zu tragen.
فراموش نکن کلاهت را بپوشی.
9. Wintermantel (پالتو زمستانی)
تلفظ: [ˈvɪntɐˌmantal]
«Wintermantel» پالتوی ضخیمی است که شما را در برابر سرما محافظت میکند.
- Ein warmer Wintermantel ist im Winter unerlässlich.
یک پالتوی گرم در زمستان ضروری است.
10. Schlitten (سورتمه)
تلفظ: [ˈʃlɪtn̩]
«Schlitten» یا سورتمه وسیلهای است که در برف مورد استفاده قرار میگیرد.
- Die Kinder fahren den Hügel hinunter mit dem Schlitten.
بچهها با سورتمه از تپه پایین میآیند.
11. Eiszapfen (قندیل یخ)
تلفظ: [ˈaɪ̯sˌtsapfn̩]
«Eiszapfen» قندیلهای یخ هستند که از سقفها و شاخههای درختان آویزان میشوند.
- Die Eiszapfen hängen gefährlich von den Dächern.
قندیلهای یخ به خطرناکی از سقفها آویزان هستند.
12. Frost (یخبندان)
تلفظ: [frɔst]
«Frost» به معنای یخبندان است و در زمستان معمولاً صبحها مشاهده میشود.
- Heute Nacht gab es Frost.
امشب یخبندان بود.
13. Skifahren (اسکی کردن)
تلفظ: [ˈʃiːˌfaːrən]
«Skifahren» یا اسکی کردن یکی از فعالیتهای محبوب در زمستان است.
- Wir gehen am Wochenende Skifahren.
ما آخر هفته میرویم اسکی.
14. Winterreifen (لاستیک زمستانی)
تلفظ: [ˈvɪntɐˌʁaɪ̯fn̩]
برای رانندگی در جادههای یخزده، «Winterreifen» یا لاستیکهای زمستانی ضروری هستند.
- Vergiss nicht, deine Winterreifen aufzuziehen.
فراموش نکن لاستیکهای زمستانیات را نصب کنی.
15. Schneeflocke (دانه برف)
تلفظ: [ˈʃneːˌflɔkə]
«Schneeflocke» به معنای دانه برف است که زیبایی خاصی به زمستان میبخشد.
- Jede Schneeflocke ist einzigartig.
هر دانه برف منحصر به فرد است.
16. Kamin (شومینه)
تلفظ: [kaˈmiːn]
«Kamin» یا شومینه، یکی از راههای دلپذیر گرم شدن در زمستان است.
- Wir sitzen gerne am Kamin und trinken heiße Schokolade.
ما دوست داریم کنار شومینه بنشینیم و شکلات داغ بنوشیم.
17. Pullover (پلیور)
تلفظ: [pʊˈloːvɐ]
«Pullover» یا پلیور، لباسی است که شما را در زمستان گرم نگه میدارد.
- Ich brauche einen dicken Pullover für den Winter.
برای زمستان به یک پلیور ضخیم نیاز دارم.
جدول واژگان
شماره | واژه | ترجمه | تلفظ |
---|---|---|---|
1 | Winter | زمستان | [ˈvɪntər] |
2 | Schnee | برف | [ʃneː] |
3 | Schneemann | آدمبرفی | [ˈʃneːman] |
4 | Kälte | سرما | [ˈkɛltə] |
5 | Heizung | بخاری | [ˈhaɪ̯tsʊŋ] |
6 | Eis | یخ | [aɪ̯s] |
7 | Handschuhe | دستکشها | [ˈhantʃuːə] |
8 | Mütze | کلاه | [ˈmʏtsə] |
9 | Wintermantel | پالتو زمستانی | [ˈvɪntɐˌmantal] |
10 | Schlitten | سورتمه | [ˈʃlɪtn̩] |
11 | Eiszapfen | قندیل یخ | [ˈaɪ̯sˌtsapfn̩] |
12 | Frost | یخبندان | [frɔst] |
13 | Skifahren | اسکی کردن | [ˈʃiːˌfaːrən] |
14 | Winterreifen | لاستیک زمستانی | [ˈvɪntɐˌʁaɪ̯fn̩] |
15 | Schneeflocke | دانه برف | [ˈʃneːˌflɔkə] |
16 | Kamin | شومینه | [kaˈmiːn] |
17 | Pullover | پلیور | [pʊˈloːvɐ] |
آشنایی با واژگان زمستانی به شما کمک میکند تا در موقعیتهای مختلف روزمره در آلمان بهتر عمل کنید و از تجربیات زمستانی خود لذت بیشتری ببرید. اگر به دنبال یادگیری بیشتر هستید، شرکت در دوره آنلاین زبان آلمانی یا کلاس خصوصی آلمانی میتواند به شما در تسلط بر این زبان کمک کند و شما را برای رویارویی با زمستانهای سرد آماده سازد.
30 مثال کاربردی مرتبط با واژگان زمستانی به زبان آلمانی
در اینجا 30 مثال کاربردی مرتبط با واژگان زمستانی به زبان آلمانی به همراه ترجمه فارسی آورده شده است:
- Im Winter gibt es viel Schnee.
- در زمستان برف زیادی وجود دارد.
- Kinder bauen einen großen Schneemann.
- بچهها یک آدمبرفی بزرگ میسازند.
- Die Kälte im Dezember ist oft sehr stark.
- سرمای دسامبر معمولاً بسیار شدید است.
- Unsere Heizung funktioniert nicht richtig.
- بخاری ما درست کار نمیکند.
- Vorsicht, die Straße ist voller Eis.
- مواظب باش، خیابان پر از یخ است.
- Vergiss deine Handschuhe nicht, es ist kalt draußen.
- دستکشهایت را فراموش نکن، بیرون سرد است.
- Ich brauche eine warme Mütze für den Winter.
- برای زمستان به یک کلاه گرم نیاز دارم.
- Mein Wintermantel hält mich den ganzen Tag warm.
- پالتو زمستانی من تمام روز مرا گرم نگه میدارد.
- Die Kinder fahren den Hügel mit dem Schlitten hinunter.
- بچهها با سورتمه از تپه پایین میآیند.
- Achtung, Eiszapfen hängen vom Dach!
- توجه کنید، قندیلهای یخ از سقف آویزان هستند!
- Der Frost hat die Fenster eingefroren.
- یخبندان پنجرهها را یخزده کرده است.
- Wir gehen morgen Skifahren in den Bergen.
- فردا به کوهها میرویم تا اسکی کنیم.
- Hast du schon deine Winterreifen montiert?
- آیا لاستیکهای زمستانی خود را نصب کردهای؟
- Schneeflocken tanzen in der Luft.
- دانههای برف در هوا میرقصند.
- Am Kamin zu sitzen ist im Winter sehr gemütlich.
- نشستن کنار شومینه در زمستان بسیار دلپذیر است.
- Ich ziehe meinen dicken Pullover an, bevor ich nach draußen gehe.
- قبل از اینکه بیرون بروم، پلیور ضخیمم را میپوشم.
- Der Winter in den Alpen ist besonders schneereich.
- زمستان در آلپ مخصوصاً پربرف است.
- Es ist so kalt, dass meine Finger ohne Handschuhe einfrieren.
- هوا آنقدر سرد است که انگشتانم بدون دستکش یخ میزنند.
- Wir haben gestern Abend einen Schneemann gebaut.
- دیشب یک آدمبرفی ساختیم.
- Es gibt nichts Besseres als heiße Schokolade am Kamin.
- هیچ چیز بهتر از شکلات داغ کنار شومینه نیست.
- Die Kinder lieben es, mit dem Schlitten den Hang hinunter zu rasen.
- بچهها عاشق سر خوردن با سورتمه از تپه هستند.
- Im Winter müssen wir immer die Straßen räumen.
- در زمستان همیشه باید خیابانها را پاک کنیم.
- Die ersten Schneeflocken fallen heute Morgen.
- اولین دانههای برف امروز صبح میبارند.
- Unsere Heizung hat letztes Jahr im Winter den Geist aufgegeben.
- بخاری ما سال گذشته در زمستان خراب شد.
- Ich trage im Winter immer meine dicke Mütze.
- در زمستان همیشه کلاه ضخیمم را میپوشم.
- Das Eis auf dem See ist dick genug zum Schlittschuhlaufen.
- یخ روی دریاچه به اندازه کافی ضخیم است برای اسکیت روی یخ.
- Frostige Nächte sind im Januar keine Seltenheit.
- شبهای یخبندان در ژانویه غیرمعمول نیستند.
- Es ist wichtig, im Winter die Winterreifen zu benutzen.
- استفاده از لاستیکهای زمستانی در زمستان مهم است.
- Die Eiszapfen glitzern in der Sonne.
- قندیلهای یخ در آفتاب میدرخشند.
- Nach dem Skifahren gehen wir in die Hütte und genießen den Kamin.
- بعد از اسکی به کلبه میرویم و از شومینه لذت میبریم.
این مثالها به شما کمک میکنند تا واژگان مرتبط با زمستان را بهتر درک کرده و در مکالمات روزمره بهکار ببرید.
سخن آخر اینکه:
یادگیری واژگان مرتبط با زمستان در زبان آلمانی تنها یک گام کوچک از مسیر طولانی آشنایی با فرهنگ و زبان این کشور است. این واژگان به شما کمک میکنند تا با شرایط زمستانی در آلمان بهتر کنار بیایید و بتوانید با مردم محلی ارتباط موثرتری برقرار کنید. هر واژهای که میآموزید، شما را یک قدم به تسلط بر زبان آلمانی و درک عمیقتر از فرهنگ این کشور نزدیکتر میکند.
همانطور که واژگان زمستانی را در ذهن خود تثبیت میکنید، به خاطر داشته باشید که زبان یک ابزار برای برقراری ارتباط است، اما در عین حال، پلی به سوی فرهنگها و تجربیات جدید نیز هست. به این ترتیب، آموزش زبان آلمانی به شما این امکان را میدهد تا نه تنها در زمستان، بلکه در تمام فصول سال، به بهترین شکل ممکن در جامعه آلمانی زندگی کنید و از زیباییهای آن لذت ببرید.
با این گنجینه لغات زمستانی، شما اکنون آمادهاید تا با اعتماد به نفس بیشتری به سفر یا اقامت خود در آلمان ادامه دهید. هر کلمهای که یاد میگیرید، شما را یک قدم به هدفتان نزدیکتر میکند. پس با اشتیاق به یادگیری ادامه دهید و هر روز چیزی جدید درباره زبان و فرهنگ آلمانی بیاموزید.