چرا اصطلاحات مهماند؟
درخواست مشاوره
۱۰۰ اصطلاح انگلیسی با معنی در ۱۰ دسته جذاب
۱. اصطلاحات زندگی روزمره (Daily Life Idioms)
اصطلاح | معنی | مثال | کاربرد |
---|---|---|---|
A dime a dozen | بسیار رایج | “این نوع گوشی تو بازار خیلی زیاده.” | توصیف فراوانی چیزی |
Beat around the bush | طفره رفتن | “مستقیم بگو چی میخوای.” | درخواست صراحت |
Caught red-handed | دست تو جرم | “دزد رو موقع فرار گرفتیم.” | اشاره به جرم آشکار |
Every cloud has a silver lining | امید در سختی | “بعد اخراج، شغل بهتری پیدا کردم.” | خوشبینی در مشکلات |
Give the benefit of the doubt | حسننیت فرض کردن | “شاید عمدی نبوده، بهش شک نکن.” | اعتماد بدون مدرک |
In the heat of the moment | تو اوج احساسات | “تو دعوا یه چیزی گفتم که نباید.” | تصمیمات احساسی |
Jump on the bandwagon | دنبالهروی کردن | “همه این برنامه رو میبینن، منم شروع کردم.” | پیوستن به روند محبوب |
Let sleeping dogs lie | بیدار نکردن مشکل | “دیگه اون موضوع رو باز نکن.” | اجتناب از بحث قدیمی |
Out of the blue | ناگهانی | “یهو یه پیشنهاد کار بهم دادن.” | وقایع غیرمنتظره |
The early bird catches the worm | سحرخیز موفق است | “صبح زود رفتم و بهترین جا رو گرفتم.” | تشویق به اقدام زودهنگام |
برای تقویت مکالمات روزمره، 10 روش موثر برای تقویت مکالمه زبان انگلیسی و تسلط در مکالمه را مطالعه کنید.
۲. اصطلاحات محیط کار (Work Idioms)
اصطلاح | معنی | مثال | کاربرد |
---|---|---|---|
Bite the bullet | تحمل سختی | “باید این گزارش رو تا فردا تموم کنم.” | انجام وظیفه دشوار |
Cut to the chase | سر اصل مطلب رفتن | “بیا سریع بگو برنامه چیه.” | حذف مقدمهچینی |
Get down to business | شروع جدی کار | “جلسه رو شروع کنیم.” | تمرکز بر کار اصلی |
In over your head | فراتر از توان | “این پروژه برام زیادی بزرگه.” | توصیف ناتوانی |
Keep your nose to the grindstone | سختکوشی | “این هفته فقط کار کردم.” | کار مداوم |
On the back burner | در اولویت نبودن | “این طرح فعلاً عقب افتاده.” | تعویق برنامه |
Put your best foot forward | بهترین تلاش | “تو مصاحبه باید بهترین خودم باشم.” | تلاش برای موفقیت |
Run the show | مدیریت کردن | “اون تو تیم همهچیزو اداره میکنه.” | کنترل امور |
The big picture | دید کلی | “هدف بلندمدت رو نبینیم گم میشیم.” | نگاه استراتژیک |
Work against the clock | با زمان رقابت کردن | “تا ددلاین فقط دو ساعت مونده.” | کار فوری |
۳. اصطلاحات بیان احساسات (Emotion Idioms)
اصطلاح | معنی | مثال | کاربرد |
---|---|---|---|
Blow your top | عصبانی شدن | “از حرفش دیگه منفجر شدم.” | بیان خشم شدید |
Down in the mouth | غمگین بودن | “بعد خبر بد، حالش خرابه.” | توصیف افسردگی |
Feel under the weather | ناخوش بودن | “امروز یه کم مریضم.” | حال بد جسمی یا روحی |
Have a heart of gold | مهربان بودن | “اون همیشه به همه کمک میکنه.” | ستایش شخصیت خوب |
Head over heels | عاشق شدن | “از وقتی دیدمش دیوونهش شدم.” | ابراز شیفتگی |
Let your hair down | آزاد شدن | “تو مهمونی حسابی راحت بودم.” | رهایی از محدودیت |
On edge | مضطرب بودن | “قبل امتحان خیلی استرس دارم.” | بیان ناآرامی |
See red | خشمگین شدن | “با اون کارش خونم به جوش اومد.” | عصبانیت شدید |
Tickled pink | خوشحال بودن | “از هدیهش خیلی ذوق کردم.” | شادی زیاد |
Wear your heart on your sleeve | احساسات نمایان | “همهچیزو تو صورتش میخونی.” | بروز عواطف |
مرتبط بخوانید: اصطلاحات عاشقانه به انگلیسی
۴. اصطلاحات سفر و گردشگری (Travel Idioms)
اصطلاح | معنی | مثال | کاربرد |
---|---|---|---|
At a crossroads | دوراهی | “نمیدونم برم شمال یا جنوب.” | نیاز به تصمیمگیری |
Get the travel bug | علاقه به سفر | “بعد اروپا دیگه ولکن نیستم.” | اشتیاق به سفر |
Go off the rails | از مسیر خارج شدن | “سفرمون حسابی خراب شد.” | برنامه بهمریخته |
Have itchy feet | بیقراری سفر | “دلم میخواد بزنم بیرون.” | میل به رفتن |
Make a pit stop | توقف کوتاه | “وسط راه قهوه خوردیم.” | استراحت در سفر |
Off the beaten track | دور از شلوغی | “یه روستای آروم پیدا کردیم.” | مکانهای خلوت |
Pack light | کم بار سفر کردن | “فقط یه کوله برداشتم.” | سفر ساده |
Smooth sailing | سفر راحت | “سفرمون بدون دردسر بود.” | بدون مشکل پیش رفتن |
Take a detour | مسیر فرعی رفتن | “برای طبیعت یه جاده دیگه رفتیم.” | تغییر مسیر |
Wanderlust | عشق به سفر | “دلم برای سفر تنگ شده.” | میل شدید به گشتن |
۵. اصطلاحات روابط دوستانه (Friendship Idioms)
اصطلاح | معنی | مثال | کاربرد |
---|---|---|---|
A shoulder to cry on | همدرد | “وقتی ناراحتم، اون پشتمه.” | حمایت در سختی |
Birds of a feather | همفکر | “ما دوتا مثل همیم.” | شباهت فکری |
Get along like a house on fire | صمیمی شدن | “با همکار جدیدم سریع جور شدم.” | دوستی سریع |
Give someone the cold shoulder | بیاعتنایی | “بعد دعوا دیگه جوابمو نداد.” | نادیده گرفتن |
In good company | همراه خوب | “با این جمع حالم خوبه.” | بودن با افراد مناسب |
Know someone inside out | شناخت کامل | “دوستمو مثل کف دستم میشناسم.” | فهم عمیق |
Lend an ear | گوش دادن | “بهم زنگ زد و فقط گوش کردم.” | توجه به حرفها |
Stand by someone | حمایت کردن | “تو سختیها تنهام نذاشت.” | وفاداری |
Thick as thieves | خیلی صمیمی | “ما از بچگی جونجونیایم.” | دوستی نزدیک |
Through thick and thin | هر شرایطی | “همیشه پشتم بوده.” | همراهی دائم |
مرتبط بخوانید: اصطلاحات احوالپرسی به زبانهای مختلف + جملات کاربردی
۶. اصطلاحات موفقیت و پیشرفت (Success Idioms)
اصطلاح | معنی | مثال | کاربرد |
---|---|---|---|
Break new ground | نوآوری | “این پروژه یه تحول جدیده.” | کار تازه |
Get a head start | پیشافتادن | “صبح زود کارمو شروع کردم.” | شروع زودهنگام |
Hit the ground running | شروع قوی | “تو شغل جدیدم سریع جا افتادم.” | آغاز پرانرژی |
Make a name for yourself | معروف شدن | “تو کارش حسابی اسم درآورده.” | شهرت یافتن |
Play your cards right | درست عمل کردن | “اگه خوب پیش بری، میبره.” | استراتژی موفق |
Pull yourself up by your bootstraps | خودساخته شدن | “با دست خالی موفق شدم.” | تلاش شخصی |
Rise to the occasion | آماده شدن | “تو بحران بهترین کارو کردم.” | عملکرد در لحظه |
Set the bar high | هدف بزرگ | “برای خودم هدفای بزرگ گذاشتم.” | استاندارد بالا |
Take the bull by the horns | روبهرو شدن | “مشکلو خودم حل کردم.” | مواجهه مستقیم |
Turn a corner | بهبود یافتن | “بعد اون روز کارم بهتر شد.” | پیشرفت پس از سختی |
۷. اصطلاحات مرتبط با زمان (Time Idioms)
اصطلاح | معنی | مثال | کاربرد |
---|---|---|---|
Behind the times | عقبمانده | “اون هنوز با روشای قدیم کار میکنه.” | بهروز نبودن |
Call it a day | پایان دادن | “دیگه امروز کافیه، تمومش کنیم.” | توقف کار |
Down to the wire | لحظه آخر | “تا آخرین لحظه روی پروژه بودم.” | تا ثانیه آخر |
In no time | خیلی سریع | “این کارو سریع تموم میکنم.” | در کمترین وقت |
Make up for lost time | جبران وقت | “بعد مرخصی حسابی کار کردم.” | پر کردن عقبافتادگی |
On the dot | سر وقت | “ساعت ۸ دقیق اومد.” | دقت زمانی |
Run out of time | وقت کم آوردن | “نرسیدم امتحان رو تموم کنم.” | تمام شدن فرصت |
Take your time | عجله نکردن | “با حوصله انتخاب کن.” | آرامش در کار |
Time on your hands | وقت آزاد | “الان کاری ندارم انجام بدم.” | بیکاری |
Watch the clock | منتظر پایان | “فقط منتظرم شیفتم تموم شه.” | چشم به ساعت |
مرتبط بخوانید: اصطلاحات کسب و کار انگلیسی در تجارت
۸. اصطلاحات مالی و پول (Money Idioms)
اصطلاح | معنی | مثال | کاربرد |
---|---|---|---|
Born with a silver spoon | ثروتمند متولد شدن | “از بچگی همهچیز داشته.” | زندگی مرفه |
Cost an arm and a leg | خیلی گرون | “این ساعت خیلی گرون بود.” | هزینه بالا |
Dirt cheap | خیلی ارزون | “اونجا لباس ارزون پیدا کردم.” | قیمت پایین |
Feel the pinch | تنگنا مالی | “این ماه حسابی کم آوردم.” | کمبود پول |
Have deep pockets | پولدار بودن | “شرکتش حسابی قویه.” | توانایی خرج زیاد |
Live within your means | به اندازه خرج کردن | “با حقوقم زندگی میکنم.” | بودجهبندی |
Make a killing | سود کلان | “تو اون معامله حسابی برد.” | درآمد زیاد |
Pinch pennies | صرفهجویی | “دارم برای سفر پسانداز میکنم.” | کم خرج کردن |
Put your money where your mouth is | عمل به حرف | “اگه مطمئنی، سرمایه بذار.” | خرج برای ادعا |
Tighten your belt | کم کردن خرج | “باید این ماه کمتر خرج کنم.” | مدیریت مالی |
۹. اصطلاحات اشتباه و خطا (Mistake Idioms)
اصطلاح | معنی | مثال | کاربرد |
---|---|---|---|
Bark up the wrong tree | اشتباه کردن هدف | “فکر کردی من میتونم کمک کنم؟” | راه غلط رفتن |
Blow it | خراب کردن | “تو مصاحبه گند زدم.” | از دست دادن شانس |
Drop a clanger | اشتباه فاحش | “تو جلسه یه حرف بد زدم.” | خطای بزرگ |
Get your wires crossed | سوءتفاهم | “فکر کردم ساعت ۵ قرار داریم.” | اشتباه فهمیدن |
Go down in flames | شکست بزرگ | “ارائهم حسابی افتضاح شد.” | خراب شدن کامل |
Miss the boat | از دست دادن فرصت | “برای ثبتنام دیر کردم.” | دیر شدن |
Open a can of worms | مشکل ساختن | “بحثو باز کردم و بدتر شد.” | پیچیده کردن اوضاع |
Put your foot in it | گاف دادن | “یه چیزی گفتم که نباید.” | حرف نابجا |
Slip through the cracks | غفلت شدن | “این کار از دستم دررفت.” | فراموشی جزئی |
Throw a spanner in the works | خراب کردن برنامه | “بارون همهچیزو بهم ریخت.” | اختلال ایجاد کردن |
مرتبط بخوانید: 12 روش ساده و مؤثر برای یادگیری ساده زبان انگلیسی بدون استرس
۱۰. اصطلاحات انگیزشی (Motivational Idioms)
اصطلاح | معنی | مثال | کاربرد |
---|---|---|---|
Get back on the horse | دوباره تلاش کردن | “بعد رد شدن، دوباره امتحان دادم.” | ادامه پس از شکست |
Hang in there | استقامت کردن | “فقط یه کم دیگه دووم بیار.” | تحمل سختی |
Keep your eyes peeled | هوشیار بودن | “برای فرصتها آماده باش.” | دقت زیاد |
Look on the bright side | مثبت دیدن | “حداقل تجربهای کسب کردیم.” | خوشبینی |
Pull out all the stops | نهایت تلاش | “برای این کار همهچیزو رو کردم.” | همه توان را گذاشتن |
Put your mind to it | اراده کردن | “اگه بخوام، میتونم.” | تمرکز روی هدف |
Reach for the stars | بلندپروازی | “هدفام همیشه بالاست.” | هدف بزرگ |
See the light at the end of the tunnel | امید دیدن | “بالاخره داره بهتر میشه.” | نزدیک شدن به پایان سختی |
Stay the course | ادامه مسیر | “نباید وسط راه جا بزنم.” | ثابتقدم بودن |
Turn lemons into lemonade | فرصت ساختن | “از شکست درس گرفتم.” | از بد، خوب ساختن |
درخواست مشاوره
چطور این اصطلاحات رو یاد بگیریم؟
تسلط سریع با زبان نگار
مؤسسه زبان نگار، بهعنوان یکی از پیشروترین مراکز آموزش زبان در تهران، با ارائه برنامههای تخصصی و هدفمند، زبانآموزان را در مسیر تسلط سریع بر زبان انگلیسی یاری میدهد. این مؤسسه با بهرهگیری از متدهای آموزشی مدرن، نظیر رویکردهای مبتنی بر مهارت (Skill-Based Approach) و استفاده از منابع بینالمللی معتبر، فرآیند یادگیری را به تجربهای مؤثر و کارآمد تبدیل کرده است.
دورههای متنوع، شامل کلاسهای حضوری، آنلاین و خصوصی، با تمرکز بر تقویت مهارتهای اصلی زبانی (گفتاری، شنیداری، خواندن و نوشتن) طراحی شدهاند تا پاسخگوی نیازهای مختلف، از آمادگی آزمونهای بینالمللی تا مکالمات روزمره، باشند.
اساتید مجرب زبان نگار با تکیه بر برنامهریزی شخصیسازیشده، زبانآموزان را قادر میسازند تا در کوتاهترین زمان به سطح مطلوبی از تسلط دست یابند. این رویکرد، بهویژه برای افرادی که بهدنبال پیشرفت شغلی یا مهاجرت هستند، کارایی بالایی دارد. برای اطلاعات بیشتر و ثبتنام در دورههای تخصصی، به زبان نگار مراجعه کنید و گام نخست را بهسوی تسلط بر زبان انگلیسی بردارید
آیا اصطلاحات انگلیسی با معنی پیچیدهاند؟
با وقت کم چطور این اصطلاحات رو یاد بگیرم؟
تمرین روزانه ۱۰-۱۵ دقیقه با ابزارهایی نظیر فلشکارت و پادکست، یادگیری را سریع و مؤثر میکند.