اصطلاحات پزشکی به فرانسه

اصطلاحات پزشکی به فرانسه نه تنها برای زبان آموزان کمک کننده می باشد بلکه دانستن آن ها نیز برای مهاجرین بسیار لازم است. فرض کنید در یک شرایط اورژانسی گیر کرده و به یک کشور فرانسوی زبان رفته اید و در آن کشور دچار مسمومیت غذایی شده اید.
یا به فرد بیماری برخورد کرده اید که نیاز به کمک شما دارد یا خیلی موارد دیگر که بدون پیش بینی اتفاق می افتند اما بسیار ضروری است که بتوانید شرایط را مدیریت و از پس آن بر بیایید.
در همه این موارد شما نیاز دارید که حتی اگر به زبان فرانسه مسلط نیستید حداقل یک سری اصطلاحات پزشکی به فرانسه را بلد باشید تا بتواند از پس اتفاقات ناگهانی بر بیایید .
این اصطلاحات می تواند شامل کلماتی مانند گرفتن نوبت دکتر، نحوه صحبت با منشی ، اصطلاحاتی که برای درخواست کمک به آنها نیاز دارید و یا قسمت های مختلف بدن که درد را در آن نواحی احساس می کنید را دارا باشد.
یا همچنین اصطلاحات پزشکی به فرانسه که به طور عمومی در بیمارستان به آنها نیاز دارید (مثل پرستار، بیمارستان،…)، یا حتی توضیح در مورد بیماری های مختلف زمینه ای که ممکن است داشته باشید.
در ادامه این مقاله از زبان نگار قصد داریم تا اصطلاحات پزشکی به فرانسه مورد نیاز رو به همراه پر کاربرد ترین جمله ها به شما آموزش بدهیم تا در صورت لزوم آگاهی کاملی رو داشته باشید، همراه ما باشید.

- برای یادگیری بهتر اصطلاحات پزشکی به فرانسه روی کلاس خصوصی فرانسه زبان نگار حساب کنید.
اعضای بدن
اولین چیزی که ممکن است به آن نیاز پیدا می کنیم احتمالا میتواند این باشد که کدام عضو بدن ما دچار آسیب شده است در زیر به برخی از آن ها اشاره میکنیم :
معادل فارسی | اعضای بدن به فرانسه | معادل فارسی | اعضای بدن به فرانسه |
سر | La tête | انگشت کوچک | Le petit doigt |
صورت | Le visage | بند انگشت | Les jointures |
گوش | Les oreilles | ناخن | Les ongles |
چشم | Les yeux | لگن | L’hanche |
بینی | Le nez | باسن | Le bout |
چانه | Le menton | ران | La cuisse |
گونه | Les joues | زانو | Le genou |
پیشانی | Le front | ساق پا | Le veau |
فک | La mâchoire | مچ پا | La cheville |
ابرو | Les sourcils | پاشنه | Le talon |
مژه | Les cils | کمر | La taille |
سوراخ بینی | La narine | سینه | Le sein |
لب | Les lèvres | قفسه سینه | Le coffre |
دهان | La bouche | پوست | La peau |
دندان ها / دندان | Les dents / Le dent | قلب | Le cœur |
زبان | La langue | ریه ها | Les poumons |
مو | Les cheveux | ماهیچه | Le muscle |
گردن | Le cou | معده | L’estomac |
پاها | Les jambes | استخوان ها | Les os |
پای راست | La jambe droite | کبد | Le foie |
پای چپ | La jambe gauche | کلیه ها | Les reins |
دست ها | Les mains | استخوان قفسه سینه | La côte |
دست راست | La main droite | ستون فقرات | La colonne vertébrale |
دست چپ | La main gauche | خون | Le sang |
پا (قسمت مچ به پایین) | Le pied / Les pieds | رگ ها | Les veines |
شانه ها | Les épaules | مری | L’œsophage |
شانه راست | L’épaule droite | کیسه صفرا | La vésicule biliaire |
شانه چپ | L’épaule gauche | پانکراس | Le pancréas |
انگشتان پا | Les orteils | مثانه | La vessie |
آرنج | Le coude | آپاندیس | L’appendice |
ساعد | L’avant bras | لوزه ها | Les amygdales |
مچ دست | Le poignet | نای | La trachée |
انگشتان | Les doigts | طحال | Le spleen |
شست | Le pouce | روده بزرگ | Le gros intestin |
انگشت اشاره | L’indice | روده کوچک | L’intestin grêle |
انگشت وسط | Le majeur | انگشت حلقه | L’annulaire |

- برای یادگیری بهتر اصطلاحات پزشکی به فرانسه روی آموزش حضوری فرانسه زبان نگار حساب کنید.
اصطلاحات پزشکی به فرانسه : درخواست کمک پزشکی
وقتی دچار سانحه یا تصادفی شدید چه اصطلاحات پزشکی به فرانسه را نیاز دارید تا درخواست کمک کنید؟ما برخی از پرکاربرد ترین ها را برایتان در جدول زیر آوردیم:
اصطلاح پزشکی فرانسوی | معادل فارسی |
aide-moi | به من کمک کنید |
J’ai eu un accident | من تصادف کردم |
j’ai besoin d’un docteur | من دکتر نیاز دارم |
Je souffre. | من درد دارم |
?où est l’hôpital | بیمارستان کجاست؟ |
اصطلاحات پزشکی به فرانسه در بیمارستان
زمانی که وارد مرکز درمانی می شوید برای اینکه بتوانید ارتباط بیشتری بگیرید نیاز است تا اصطلاحات پزشکی به فرانسه و کلمات عمومی نظیر دکتر، پرستار، دارو و ….آشنا باشید. در ادامه به برخی از آن ها اشاره میکنیم.
- برای یادگیری بهتر اصطلاحات پزشکی به فرانسه روی آموزش آنلاین زبان فرانسه زبان نگار حساب کنید.
اصطلاح پزشکی فرانسوی | معادل فارسی |
Infirmière | پرستار |
inflammation | التهاب |
Maladie | بیماری |
pharmacie | داروخانه |
battre | ضربان |
Premiers soins médicaux | کمک های اولیه پزشکی |
pression artérielle | فشار خون |
Imagerie par rayons X | عکسبرداری با اشعه ایکس |
Salive, bave | بزاق، آب دهان |
Sang | خون |
la santé | سلامتی |
Seringue | سرنگ |
panneaux | علائم |
Boîte de premiers secours | جعبه کمک های اولیه |
urgence | اورژانس |
Vomissements/nausées | بالا آوردن/حالت تهوع داشتن |
Préposé à l’hôpital | خدمتکار بیمارستان |
ambulance | آمبولانس |
Assurance | بیمه |
blessure/dommage | صدمه/آسیب |
blessure/coupure | زخم/بریدگی |
Le bureau du docteur | مطب دکتر |
Dossiers médicaux | سوابق پزشکی |
diagnostic | تشخیص |
médecin | پزشک، دکتر |
la douleur | درد |
Effets secondaires | عوارض جانبی |
Fièvre | تب |
glycémie | قند خون |
gonflement | ورم |
Hôpital | بیمارستان |
بیماری ها جسمی یا زمینه ای
شاید شما بیماری زمینه ای داشته باشید که نیاز است به دکتر برای بررسی و درمان بهتر اصطلاحات پزشکی به فرانسه مرتبط را بگویید پس لازم است اصطلاحات زیر را بلد باشید.
اصلاح پزشکی به فرانسه | معادل فارسی |
accident vasculaire cérébral | سکته مغزی |
allergie | آلرژی |
Angine, mal de gorge | آنژین، گلودرد |
Aphtes | آفت دهان |
Appendicite | آپاندیسیت |
Arthrite | آرتروز |
Asthme | آسم |
bronchite | برونشیت |
herpès (oral) | تبخال (دهانی) |
Commotion cérébrale | ضربه مغزی |
crise cardiaque | حمله قلبی |
Coup de soleil | آفتاب سوختگی |
diabète sucré | دیابت شیرین |
entorse/entorse | رگ به رگ شدن/پیچ خوردگی |
fracture | شکستگی |
Gastrite, inflammation de l’estomac | گاستریت، ورم معده |
grippe | آنفلونزا |
hernie | فتق |
Infection urinaire | عفونت مجاری ادراری |
Migraine | میگرن |
piqûre d’abeille | نیش زنبور |
Pneumonie | ذات الریه |
un froid | سرماخوردگی |
Éruption cutanée ou irritation | جوش یا تحریک پوست |
blesser | زخم |
اصطلاحات داروخانه ای و درمانی
برای گرفتن دارو ،رفتن به داروخانه و یا فهمیدن چیزی که دکتر برایتان تجویز کرده بهتر است اصطلاحات پزشکی به فرانسه مرتبط را بلد باشید که در زیر به آن ها می پردازیم.

اصطلاح پزشکی به فرانسه | معادل فارسی |
Analgésique/analgésique | مسکن/ ضد درد |
Béquille | چوب زیر بغل |
Tablette | قرص |
Fauteuil roulant, fauteuil roulant | ویلچر، صندلی چرخ دار |
médecine | دارو |
ordonnance | نسخه |
Bandé | باندپیچی |
Fracture / Plâtrage | شکسته بندی / گچ گرفتن |
Pommade | پماد |
repos | استراحت کردن |
Vaccination, injection | واکسن زدن، تزریق |
اصطلاحات پزشکی به فرانسه : جملات کاربردی
در دو حالت این جملات و اصطلاحات پزشکی به فرانسه استفاده می شوند . یک جملاتی مثل (سرم درد میکنه) که در آن ازکلمه درد استفاده می شود و جملاتی (مثل تب دارم ) که نمی توان همراه با درد بیان کرد.
مثال هایی از هر دو مورد در ادامه برای شما مطرح شده است :
اصطلاح پزشکی به فرانسه | معادل فارسی |
Ça fait mal | درد می کند. |
J’ai mal à la tête | سرم درد می کند. |
Ma gorge me fait mal | گلویم درد می کند. |
J’ai mal à l’estomac | شکمم درد می کنه |
Mon cœur me fait mal | قلبم درد می کند. |
Mon genou me fait mal | زانوم درد می کنه. |
Toute ma jambe me fait mal | کل پاهام درد می کند. |
ma jambe me fait mal | پاهام درد می کند. |
J’ai mal aux yeux | چشمم درد می کند. |
جملات و اصطلاحات پزشکی به فرانسه که با کمکی درد نمیتوان بیان کرد:
اصطلاح پزشکی به فرانسه | معادل فارسی |
Parce que j’ai de la fièvre depuis deux jours | الان دو روزه که تب دارم. |
Je me sens étourdi | سرگیجه دارم. |
Je me sens nauséeux | حالت تهوع دارم. |
J’ai la diarrhée | اسهال دارم. |
S’il vous plaît, ma fille a mal aux oreilles | لطفا ، دخترم گوشش درد می کند. |
J’ai attrapé un rhume | سرما خوردم .(سرما خورده ام). |
coincé dans ma gorge | گلوم گرفته. |
J’ai une migraine | میگرن دارم. |
J’ai la grippe et je suis fatigué | آنفولانزا دارم و خسته ام. |
J’ai eu la grippe. (un mauvais rhume) | آنفولانزا گرفتتم . (سرماخوردگی شدید). |
Ma femme est blessée | همسرم ، زخمی شده. |
pied blesse | پام زخمی شده (مصدوم شده). |
manque d’appétit | عدم اشتها. |
Je n’ai pas d’appétit | اشتها ندارم. |
دیدگاهتان را بنویسید