در زبان انگلیسی، ضربالمثلها به عنوان جملات کوتاه و غنی از حکمت شناخته میشوند که تجربیات چندین نسل را به خود جای دادهاند. این اصطلاحات، با استفاده از تصاویر و واژگان ساده، مفاهیم پیچیدهای را به طور قابل فهم و موثر بیان میکنند. ضربالمثلها نه تنها در فهم بهتر مفاهیم زبانی کمک میکنند بلکه به افزایش دانش فرهنگی و ادبی افراد نیز کمک میکنند.
آموزش زبان انگلیسی با استفاده از ضربالمثلها، روشی موثر برای یادگیری عبارات و اصطلاحات زبان است که به دانشجویان این امکان را میدهد تا مفاهیم را بهتر درک کرده و در مکالمات روزمرهشان به طور اثربخشی استفاده کنند. این مقاله با معرفی 30 ضربالمثل جالب و کاربردی به همراه مثالهای واقعی، به بررسی عمق و کاربردهای این اصطلاحات در زندگی روزمره و محیطهای مختلف میپردازد.
ضرب المثلهای آسان انگلیسی، به عنوان یکی از پرکاربردترین و مفیدترین ابزارهای آموزش زبان، نه تنها به افزایش دانش زبانی افراد کمک میکنند بلکه به بهبود مهارتهای ارتباطی و تفکر کلان آنها نیز سودمند هستند.
30 ضرب المثل جالب و کاربردی انگلیسی به همراه مثالهای واقعی
ضربالمثلها، آینهای تمامنما از فرهنگ و باورهای یک ملت هستند. آنها در گذر زمان صیقل یافتهاند و در تار و پود زبان ریشه دواندهاند. یادگیری ضربالمثلهای انگلیسی، نه تنها به درک عمیقتر این زبان یاری میرساند، بلکه دریچهای به سوی فرهنگ و تفکر انگلیسیزبانان میگشاید.
در این بخش 30 مورد از رایجترین و کاربردیترین ضربالمثلها را به همراه مثالهایی از کاربرد آنها در جملات، بررسی خواهیم کرد. با یادگیری این ضربالمثلها، نه تنها دایرهی لغات و سطح مکالمهی خود را ارتقا خواهید داد، بلکه به درک ظریفتر فرهنگ و ادبیات انگلیسی نیز دست خواهید یافت.
آمادهاید تا با 30 ضرب المثل های آسان انگلیسی آشنا شوید؟
“A bird in the hand is worth two in the bush.” (پرنده در دست، دو تا در بوته میارزد)
معنی: داشتن چیزی مطمئن، بهتر از امید به چیزهای نامطمئن است.
مثال: “I know it’s not my dream job, but I’m going to take it anyway. A bird in the hand is worth two in the bush.” (میدانم شغل ایدهآلم نیست، اما به هر حال آن را قبول میکنم. پرنده در دست، دو تا در بوته میارزد.)
“All that glitters is not gold.” (هر چیزی که برق میزند، طلا نیست)
معنی: همه چیز آنطور که به نظر میرسد، نیست.
مثال: “That car looks amazing, but I’ve heard it has a lot of problems. All that glitters is not gold.” (آن ماشین فوقالعاده به نظر میرسد، اما شنیدهام که مشکلات زیادی دارد. هر چیزی که برق میزند، طلا نیست.)
“Rome wasn’t built in a day.” (رم در یک روز ساخته نشد)
معنی: رسیدن به اهداف بزرگ، زمان و تلاش زیادی میبرد.
مثال: “I’m not discouraged that I haven’t become a fluent English speaker yet. I know Rome wasn’t built in a day.” (هنوز به طور کامل به زبان انگلیسی مسلط نشدهام، اما ناامید نیستم. میدانم رم در یک روز ساخته نشد.)
“Never look a gift horse in the mouth.” (به دندان اسب هدیهای نگاه نکن)
معنی: قدر هدایا را، هرچند کوچک، بدانید.
مثال: “I know it’s not the latest model, but I’m really grateful for my new phone. You never look a gift horse in the mouth.” (میدانم جدیدترین مدل نیست، اما از تلفن جدیدم خیلی سپاسگزارم. به دندان اسب هدیهای نگاه نکن.)
“Where there’s a will, there’s a way.” (جایی که اراده باشد، راهی هم هست)
معنی: با پشتکار و اراده میتوان به هر چیزی دست یافت.
مثال: “I know it’s going to be tough, but I’m determined to become a doctor. Where there’s a will, there’s a way.” (میدانم سخت خواهد بود، اما مصمم هستم که دکتر شوم. جایی که اراده باشد، راهی هم هست.)
اینها تنها 5 نمونه از 30 ضربالمثل جالب و کاربردی انگلیسی بودند که در این مقاله به آنها پرداخته شد. با یادگیری و بهکارگیری این ضربالمثلها، نه تنها زبان انگلیسی خود را ارتقا خواهید داد، بلکه به درک عمیقتر فرهنگ و تفکر انگلیسیزبانان نیز دست خواهید یافت.
6. “Easy come, easy go.” (آسان بدست آید، آسان از دست رود)
معنی: ثروتی که به آسانی به دست آید، به آسانی نیز از دست میرود.
مثال: “He won the lottery, but he spent it all in a few years. Easy come, easy go.” (او در قرعهکشی برنده شد، اما همه آن را در عرض چند سال خرج کرد. آسان بدست آید، آسان از دست رود.)
7. “A stitch in time saves nine.” (یک بخیه به موقع، نه بخیه را نجات میدهد)
معنی: پیشگیری بهتر از درمان است.
مثال: “I know it’s going to be a lot of work, but I’m going to fix that leaky faucet today. A stitch in time saves nine.” (میدانم که کار زیادی دارد، اما امروز آن شیر آب چکهدار را درست میکنم. یک بخیه به موقع، نه بخیه را نجات میدهد.)
8. “Look before you leap.” (قبل از پریدن، نگاه کن)
معنی: قبل از انجام هر کاری، خوب فکر کنید و عواقب آن را بسنجید.
مثال: “I know you’re excited about the new job, but make sure you do your research first. Look before you leap.” (میدانم که برای شغل جدید هیجانزده هستی، اما قبل از هر کاری تحقیقت را انجام بده. قبل از پریدن، نگاه کن.)
9. “There’s no use crying over spilt milk.” (فایدهای ندارد که برای شیر ریخته شده گریه کرد)
معنی: به خاطر اتفاقاتی که در گذشته رخ داده و قابل جبران نیست، حسرت نخورید.
مثال: “I know you didn’t get the promotion, but don’t worry. There’s no use crying over spilt milk. Let’s focus on the future.” (میدانم که ترفیع نگرفتی، اما نگران نباش. فایدهای ندارد که برای شیر ریخته شده گریه کرد. بیا روی آینده تمرکز کنیم.)
10. “All’s well that ends well.” (هر چه خوب ختم شود، نیکوست)
معنی: مهمتر از همه چیز، نتیجه نهایی کار است.
مثال: “The project was a bit stressful at times, but I’m happy with the outcome. All’s well that ends well.” (پروژه گاهی اوقات کمی استرسزا بود، اما از نتیجه راضی هستم. هر چه خوب ختم شود، نیکوست.)
11. “A penny saved is a penny earned.” (یک پنی که ذخیره شود، یک پنی به دست آمده است.)
معنی: صرفه جویی در هزینه، به مثابه کسب درآمد است.
مثال: “I know it’s tempting to buy that new gadget, but I’m going to save my money instead. A penny saved is a penny earned.” (میدانم که خریدن آن وسیله جدید وسوسهانگیز است، اما در عوض میخواهم پولم را ذخیره کنم. یک پنی که ذخیره شود، یک پنی به دست آمده است.)
12. “A rolling stone gathers no moss.” (سنگ گردان خزه نمیبندد.)
معنی: کسانی که بیوقفه در حال تلاش و فعالیت هستند، پیشرفت میکنند و موفق میشوند.
مثال: “She’s always on the go, but she’s also incredibly successful. A rolling stone gathers no moss.” (او همیشه در حال حرکت است، اما در عین حال incredibly موفق است. سنگ گردان خزه نمیبندد.)
13. “Practice makes perfect.” (تمرین مکرر، مهارت را کامل میکند.)
معنی: با تمرین و تکرار مداوم، میتوان در هر کاری مهارت یافت.
مثال: “I know I’m not a great musician yet, but I’m practicing every day. Practice makes perfect.” (میدانم که هنوز نوازنده ماهری نیستم، اما هر روز تمرین میکنم. تمرین مکرر، مهارت را کامل میکند.)
14. “There’s no place like home.” (هیچ جایی مثل خانه نیست.)
معنی: خانه، بهترین و امنترین مکان برای هر کس است.
مثال: “I’ve been traveling the world for the past year, but I’m always happy to come back home. There’s no place like home.” (یک سال گذشته را در حال سفر به دور دنیا بودهام، اما همیشه از بازگشت به خانه خوشحالم. هیچ جایی مثل خانه نیست.)
15. “Two heads are better than one.” (دو مغز بهتر از یکی است.)
معنی: مشورت با دیگران و تبادل نظر، میتواند راهحلهای بهتری را به ارمغان بیاورد.
مثال: “I’m not sure what to do about this problem, but I’ll ask my friend for advice. Two heads are better than one.” (مطمئن نیستم که برای حل این مشکل چه کار کنم، اما از دوستم نظر میخواهم. دو مغز بهتر از یکی است.)
16. “The early bird catches the worm.” (پرنده سحرخیز، کرم را شکار میکند.)
معنی: کسانی که صبح زود از خواب بیدار میشوند و شروع به کار میکنند، از فرصتهای بیشتری بهرهمند میشوند.
مثال: “I know it’s hard to wake up early, but I always feel more productive in the mornings. The early bird catches the worm.” (میدانم که بیدار شدن زود از خواب سخت است، اما همیشه صبحها احساس میکنم که کارآمدتر هستم. پرنده سحرخیز، کرم را شکار میکند.)
17. “Make hay while the sun shines.” (تا آفتاب طلوع کرده، یونجه را درو کن.)
معنی: از فرصتهای موجود نهایت استفاده را ببرید، زیرا ممکن است این فرصتها دوباره به دست نیایند.
مثال: “I know I’m tired, but I’m going to finish this project tonight. Make hay while the sun shines.” (میدانم که خسته هستم، اما امشب این پروژه را تمام میکنم. تا آفتاب طلوع کرده، یونجه را درو کن.)
18. “A bird in the hand is worth two in the bush.” (پرنده در دست، دو تا در بوته میارزد.)
معنی: داشتن چیزی مطمئن، بهتر از امید به چیزهای نامطمئن است.
مثال: “I was offered a new job, but it pays less than my current one. I think I’m going to stay where I am for now. A bird in the hand is worth two in the bush.” (به من شغل جدیدی پیشنهاد شد، اما حقوق آن کمتر از شغل فعلی من است. فکر کنم فعلاً در همین شغل میمانم. پرنده در دست، دو تا در بوته میارزد.)
19. “All that glitters is not gold.” (هر چیزی که برق میزند، طلا نیست.)
معنی: همه چیز آنطور که به نظر میرسد، نیست.
مثال: “That car looks amazing, but I’ve heard it has a lot of problems. All that glitters is not gold.” (آن ماشین فوقالعاده به نظر میرسد، اما شنیدهام که مشکلات زیادی دارد. هر چیزی که برق میزند، طلا نیست.)
20. “Rome wasn’t built in a day.” (رم در یک روز ساخته نشد.)
معنی: رسیدن به اهداف بزرگ، زمان و تلاش زیادی میبرد.
مثال: “I know it’s going to be tough, but I’m determined to become a doctor. Rome wasn’t built in a day.” (میدانم که سخت خواهد بود، اما مصمم هستم که دکتر شوم. رم در یک روز ساخته نشد.)
21. “All that glitters is not gold.” (هر چیزی که برق میزند، طلا نیست.)
معنی: همه چیز آنطور که به نظر میرسد، نیست.
مثال: “That car looks amazing, but I’ve heard it has a lot of problems. All that glitters is not gold.” (آن ماشین فوقالعاده به نظر میرسد، اما شنیدهام که مشکلات زیادی دارد. هر چیزی که برق میزند، طلا نیست.)
22. “Rome wasn’t built in a day.” (رم در یک روز ساخته نشد.)
معنی: رسیدن به اهداف بزرگ، زمان و تلاش زیادی میبرد.
مثال: “I know it’s going to be tough, but I’m determined to become a doctor. Rome wasn’t built in a day.” (میدانم که سخت خواهد بود، اما مصمم هستم که دکتر شوم. رم در یک روز ساخته نشد.)
23. “Slow and steady wins the race.” (آهسته و پیوسته، مسابقه را میبرد.)
معنی: با صبر و حوصله و تلاش مداوم میتوان به موفقیت رسید.
مثال: “I know I’m not the fastest runner, but I never give up. Slow and steady wins the race.” (میدانم که سریعترین دونده نیستم، اما هرگز تسلیم نمیشوم. آهسته و پیوسته، مسابقه را میبرد.)
24. “There’s no use crying over spilt milk.” (فایدهای ندارد که برای شیر ریخته شده گریه کرد.)
معنی: به خاطر اتفاقاتی که در گذشته رخ داده و قابل جبران نیست، حسرت نخورید.
مثال: “I know I didn’t get the promotion, but I’m not going to worry about it. There’s no use crying over spilt milk. Let’s focus on the future.” (میدانم که ترفیع نگرفتم، اما قرار نیست نگران آن باشم. فایدهای ندارد که برای شیر ریخته شده گریه کرد. بیا روی آینده تمرکز کنیم.)
25. “The bigger they come, the harder they fall.” (هر چه غول پیکرتر باشند، سختتر سقوط میکنند.)
معنی: افراد یا چیزهای قدرتمند، در صورت شکست، ضربه بزرگتری میخورند.
مثال: “The company was once the leader in the market, but now it’s struggling to survive. The bigger they come, the harder they fall.” (آن شرکت زمانی رهبر بازار بود، اما حالا برای زنده ماندن تلاش میکند. هر چه غول پیکرتر باشند، سختتر سقوط میکنند.)
26. “Honesty is the best policy.” (صداقت بهترین سیاست است.)
معنی: همیشه در گفتار و رفتار خود صادق باشید.
مثال: “I know it’s difficult to tell the truth sometimes, but it’s always the best thing to do. Honesty is the best policy.” (میدانم که گاهی اوقات گفتن حقیقت دشوار است، اما همیشه بهترین کار است. صداقت بهترین سیاست است.)
27. “A bird in the hand is worth two in the bush.” (پرنده در دست، دو تا در بوته میارزد.)
معنی: داشتن چیزی مطمئن، بهتر از امید به چیزهای نامطمئن است.
مثال: “I was offered a new job, but it pays less than my current one. I think I’m going to stay where I am for now. A bird in the hand is worth two in the bush.” (به من شغل جدیدی پیشنهاد شد، اما حقوق آن کمتر از شغل فعلی من است. فکر کنم فعلاً در همین شغل میمانم. پرنده در دست، دو تا در بوته میارزد.)
28. “When in Rome, do as the Romans do.” (وقتی به رم میروی، مثل رومیها رفتار کن.)
۲۹. “All’s well that ends well.” (هر چه خوب ختم شود، نیکوست.)
معنی: مهمترین چیز در مورد یک اتفاق، نتیجه نهایی آن است.
مثال: “We had a lot of problems during the project, but in the end, we were able to deliver it on time. All’s well that ends well.” (ما در طول پروژه با مشکلات زیادی روبرو شدیم، اما در نهایت توانستیم آن را به موقع انجام دهیم. هر چه خوب ختم شود، نیکوست.)
۳۰. “Better safe than sorry.” (پیشگیری بهتر از درمان است.)
معنی: با احتیاط عمل کردن و خطرات را به حداقل رساندن، از پشیمانی در آینده جلوگیری میکند.
مثال: “I know it’s taking a bit longer to drive this way, but it’s safer. Better safe than sorry.” (میدانم که رانندگی از این مسیر کمی بیشتر طول میکشد، اما امنتر است. پیشگیری بهتر از درمان است.)
۳۱. “Curiosity killed the cat.” (فضولی گربه را کشت.)
معنی: کنجکاوی بیش از حد می تواند خطرناک باشد.
مثال: “I know you want to know what’s in that box, but I think it’s best to leave it alone. Curiosity killed the cat.” (میدانم که میخواهی بدانی داخل آن جعبه چیست، اما فکر کنم بهتر است آن را رها کنی. فضولی گربه را کشت.)
۳۲. “Easy come, easy go.” (آسانی میآید، آسانی میرود.)
معنی: مواردی که به راحتی به دست میآیند، به همان راحتی هم از دست میروند.
مثال: “He won the lottery, but he lost it all in a few years. Easy come, easy go.” (او در قرعه کشی برنده شد، اما در عرض چند سال همه چیز را از دست داد. آسانی میآید، آسانی میرود.)
۳۳. “For every action, there is an equal and opposite reaction.” (برای هر عملی، یک واکنش مساوی و معکوس وجود دارد.)
معنی: هر عملی در این دنیا، پیامدی دارد.
مثال: “You can’t be rude to people and expect them to be nice to you. For every action, there is an equal and opposite reaction.” (نمیتوانی با مردم بیادب باشی و انتظار داشته باشی که آنها با تو مهربان باشند. برای هر عملی، یک واکنش مساوی و معکوس وجود دارد.)
۳۴. “Good things come to those who wait.” (صبر و شکیبایی پاداش دارد.)
معنی: با صبر و حوصله می توان به خواسته های خود رسید.
مثال: “I know it’s been a long time, but I finally got the job I’ve always wanted. Good things come to those who wait.” (میدانم که خیلی طول کشید، اما بالاخره شغلی را که همیشه میخواستم به دست آوردم. صبر و شکیبایی پاداش دارد.)
۳۵. “Honesty is the best policy.” (صداقت بهترین سیاست است.)
معنی: همیشه در گفتار و رفتار خود صادق باشید.
مثال: “I know it’s difficult to tell the truth sometimes, bu
t it’s always the best thing to do. Honesty is the best policy.” (میدانم که گاهی اوقات گفتن حقیقت دشوار است، اما همیشه بهترین کار است. صداقت بهترین سیاست است.)
۳۶. “It’s never too late to learn.” (هیچوقت برای یادگیری دیر نیست.)
معنی: در هر سنی می توان چیزهای جدیدی یاد گرفت.
مثال: “I know I’m not young anymore, but I’m going to take that cooking class. It’s never too late to learn.” (میدانم که دیگر جوان نیستم، اما قرار است در آن کلاس آشپزی شرکت کنم. هیچوقت برای یادگیری دیر نیست.)
جمع بندی و سخن پایانی :
در این مقاله، به بررسی 30 ضرب المثل رایج و کاربردی انگلیسی پرداختیم. همراه با هر ضرب المثل، مثالی از کاربرد آن در جمله نیز ارائه شد تا درک شما از معنای ضرب المثل و نحوه استفاده از آن در مکالمات روزمره عمیق تر شود.
یادگیری ضرب المثل ها می تواند راهی سرگرم کننده و آموزنده برای ارتقای زبان انگلیسی شما باشد. با استفاده از آنها در مکالمات خود، می توانید به زبان خود ظرافت و عمق بیشتری ببخشید و همچنین به درک عمیق تر فرهنگ و تفکر انگلیسی زبانان دست یابید.
نکاتی برای استفاده از ضرب المثل ها در زبان انگلیسی:
مورد مناسب را انتخاب کنید: هر ضرب المثلی برای موقعیتی خاص مناسب است. قبل از استفاده از ضرب المثل، مطمئن شوید که معنای آن را به درستی درک کرده اید و در موقعیتی که می خواهید به کار ببرید، معنا دارد.
طبیعی به نظر برسید: استفاده بیش از حد از ضرب المثل ها می تواند مصنوعی و غیر طبیعی به نظر برسد. سعی کنید از آنها به طور متعادل و در کنار سایر اصطلاحات و عبارات انگلیسی استفاده کنید.
معنی را به خاطر بسپارید: فقط به خاطر سپردن کلمات یک ضرب المثل کافی نیست. شما باید معنای آن را نیز به درک درستی درک کنید تا بتوانید از آن به درستی استفاده کنید.
تمرین کنید: هر چه بیشتر از ضرب المثل ها استفاده کنید، در به کارگیری آنها راحت تر خواهید شد. سعی کنید در مکالمات روزمره خود از آنها استفاده کنید و به مرور زمان به آنها مسلط خواهید شد.
امیدواریم این مقاله برای شما مفید بوده باشد.