اصطلاح جالب انگلیسی : 30 مورد واقعا کاربردی
اگر اصطلاحات متداول در زبان انگلیسی را نمیفهمید، واقعا سخت است که مثل یک گوینده بومی ارتباط برقرار کنید. در این مقاله، ما ۳۰ مورد از اصطلاح پرکاربرد انگلیسی را به شما آموزش خواهیم داد که شما نیاز دارید در گفتگوهای خود از آن ها استفاده کنید. ما در این مطلب به 30 اصطلاح جالب انگلیسی اشاره خواهیم کرد که به شما در یادگیری اصطلاحات انگلیسی کمک خواهد کرد.
اصطلاح جالب انگلیسی در مورد پول

1.Receive a kickback
دریافت پول به صورت غیرقانونی/ دریافت رشوه
مثال:
“The police chief was arrested after the news reported he was receiving kickbacks from criminals to ignore certain crimes.”
“The traffic cop receives kickbacks for not writing tickets to politicians.”
-
Living hand to mouth
زندگی بدون پول زیاد
مثال:
“The family has been living hand to mouth ever since their father lost his job.”
-
To be loaded
داشتن پول زیاد
مثال:
“Billy paid his Harvard Law School tuition with cash. His family is loaded.”
-
Make ends meet
به دست آوردن پول موردنیاز برای غذا و صورتحساب
مثال:
“I don’t make much from my job as a cashier, but I’m able to make ends meet. I always have enough money for rent and groceries.”
مرتبط بخوانید: ۳۰ اصطلاح پرکاربرد انگلیسی
-
As genuine as a three-dollar bill
یک اصطلاح آمریکایی که به طور کنایه آمیز استفاده می شود و به معنای این است که چیزی جعلی است.
زمانی که کسی genuine است، به معنای واقعی بودن است. اما این اصطلاح به معنای این است که چیزی به نام صورتحساب سه دلاری اصلی وجود ندارد.
برای مثال، موزه لوور در پاریس تصویر مونالیزا اصل را دارد. اگر مدرسه شما یک تصویر از مونالیزا در اتاق هنر دارد، آن اصل نیست بلکه یک کپی است. به این معنی که مدرسه شما یک کپی از مونالیزا دارد که as genuine as a three-dollar bill می باشد.
مثال:
“That man tried to sell me a Lamborghini from 1953. He said it was the first Lamborghini model ever made but the company didn’t exist until 10 years later. His car was as genuine as a three-dollar bill.”
اصطلاح جالب انگلیسی در مورد اعضای بدن
-
Rule of thumb
اگر به معنای کلمه ای آن فکر کنید، به معنی هیچ چیزی نیست و هیچ حسی وجود ندارد. با این حال، اگر صدای کسی را میشنوید که می گوید as a rule of thumb، آنها به این معنی هستند که این یک قاعده کلی نانوشته در مورد چیزی که راجب آن صحبت می کنید وجود دارد.
این قواعد براساس علم یا تحقیقات نیستند و در عوض صرفا اصول کلی هستند. برای مثال هیچ قانونی نوشته نشده است که شما باید در هنگام پختن پاستا، روغن را به آب جوش اضافه کنید، اما این یک قاعده سرانگشتی است و توسط اکثر مردم انجام میشود تا پاستا به کف ماهیتابه نچسبد!!
مثال:
As a rule of thumb you should always pay for your date’s dinner.”
“Why? There’s no rule stating that!”
“Yes, but it’s what all gentlemen do.
-
Keep your chin up
تو فقط یک دعوای بزرگ با دوستتان داشتید؟ آیا در امتحان نهایی انگلیسی شکست خوردید؟ آیا تیم شما مسابقه نهایی را از دست داد؟ آیا شغل خود را از دست دادهاید؟
اگر پاسخ “بله” را به هر یک از این سوالات بدهید، پس احتمالا احساس ناراحتی میکنید و کمی افسرده خواهید شد، درست است؟
در این وضعیت، یک دوست حامی ممکن است به شما بگوید که Keep your chin up. وقتی آنها این را به شما میگویند، آنها حمایت خود را از شما نشان میدهند، و این راهی برای گفتن این است که ” قوی بمانید، شما از این مرحله عبور خواهید کرد. اجازه ندهید این چیزها به شدت شما را تحتتاثیر قرار دهند.
مثال:
“Hey, Keiren, have you had any luck finding work yet?”
“No, nothing, it’s really depressing, there’s nothing out there!”
“Don’t worry, you’ll find something soon, keep your chin up buddy and don’t stress.”
-
Find your feet
آیا ممکن است پای خود را از دست بدهید؟ به هیچ وجه، آن ها به پای شما چسبیده اند. بنابراین این اصطلاح چه معنایی می تواند داشته باشد؟
اگر شما در یک موقعیت جدید مانند زندگی در یک کشور جدید یا تحصیل در یک دانشگاه جدید قرار گرفته اید می توانید بگویید که I’m still finding my feet . این جمله بدین معناست که با محیط جدید سازگار شده اید و از محیط جدید نهایت استفاده را می برید.
مثال:
“Lee, how’s your son doing in America?”
“He’s doing okay. He’s learned where the college is but is still finding his feet with everything else. I guess it’ll take time for him to get used to it all.”
اصطلاح جالب انگلیسی مربوط به غذا
-
Spice things up
به معنای این است که چیزی را هیجان انگیز و جالب کنید.
مثال:
“Instead of just buying Sam a birthday gift, let’s spice things up by taking him out for dinner.”
مرتبط بخوانید: ۵۰ مورد از اصطلاحات سفر در انگلیسی که باید بدانیم!
-
A piece of cake
این اصطلاح به وظیفه یا کاری اشاره می کند که تکمیل کردن و یا انجام دادن آن آسان است.
مثال:
“I expected the English test to be difficult but it was a piece of cake.”
-
Cool as a cucumber
خیار یک مزه تازه ای دارد و به شما حس تازه و آرامش می دهد. بنابراین اگر شما cool as a cucumber هستید در واقع شما خیلی آرام و ریلکس هستید.
مثال:
“My friend is nervous about taking his driving test but I’m cool as a cucumber.”
-
A couch potato
این اصطلاح به کسی اشاره می کند که زمان زیادی را صرف دیدن تلویزیون می کند.
مثال:
“After my uncle retired from his job, he became a couch potato.”
مرتبط بخوانید: ۲۰ اصطلاح واقعا کاربردی در زبان انگلیسی که باید بدانید!
-
Bring home the bacon
به معنای کسب پول و درآمد زیاد برای حمایت از خانواده است.
مثال:
Ever since her father was injured, she’s been working two jobs to bring home the bacon.”
-
In hot water
زمانی که کسی از این اصطلاح استفاده می کند، در یک موقعیت بد و یک شرایط وحشتناک است.
مثال:
“My brother is in hot water for failing all his college classes.”
-
Compare apples and oranges
سیب ها خیلی متفاوت از پرتقال ها هستند اما هر دو ظاهر و طعم مشابهی دارند. مقایسه کردن دو چیز که شبیه هم نیستند دشوار است. بنابراین این اصطلاح برای مقایسه دو چیز کاملا متفاوت به کار میرود.
مثال:
“I’m not sure which I enjoy more—pottery or dancing. It’s like comparing apples and oranges.”
-
Not one’s cup of tea
وقتی چیزی Not one’s cup of tea است، فعالیتی است که شما علاقه ای به آن ندارید، از آن لذت نمی برید و یا آن را به خوبی انجام نمی دهید.
مثال:
“Camping is really not my cup of tea so I’m going to visit my friend in New York instead.”
مرتبط بخوانید: آموزش اصطلاحات انگلیسی با زبان نگار (بخش اول)
-
Eat like a bird
یک گنجشک چقدر می خورد؟ خیلی نمیخورد، درست است؟ بنابراین این اصطلاح به معنای این است که کسی خیلی کم غذا می خورد.
مثال:
“Don’t trouble yourself cooking such a big meal. I eat like a bird.”
-
Eat like a horse
حالا، یک اسب بزرگتر از یک گنجشک است. بنابراین در مورد خوردن یک اسب چه فکری می کنید؟ درست است. خوردن مانند اسب به معنای خوردن مقدار زیادی غذا است.
مثال:
“My mother has to cook a lot of food when my brother comes to visit. He eats like a horse.”
مرتبط بخوانید: بهترین آموزشگاه زبان در مرکز تهران
-
Butter [someone] up
به معنای راضی کردن یا چاپلوسی کردن برای کسی است. این اصطلاح می تواند در دو حالت format butter [someone] up یا butter up [someoneاستفاده شود.
مثال:
“Everyone seems to be trying to butter up the new boss hoping to become her favorite.”
-
Food for thought
این اصطلاح به چیزی اشاره دارد که باید به دقت در مورد آن فکر کرد.
مثال:
“Moving to another state is food for thought for many of those affected by the recent hurricanes in Texas and Florida.”
-
A smart cookie
این اصطلاح به معنی شخص باهوش و بااستعداد است.
مثال:
“It shouldn’t be hard too hard for a smart cookie like you to learn Spanish.”
-
Packed like sardines
وقتی یک کنسرو از ساردینا را باز می کنید چه چیزی می بینید؟ بله، ماهی چپانده شده در کنسرو!
بنابراین این اصطلاح یک مکان یا موقعیتی را توصیف می کند که پر از جمعیت (انسان یا حیوان) است ، برای مثال یک سالن کنسرت یا ورزشگاه !
مثال:
“Were you at the football game last night? The stadium was packed like sardines.”
مرتبط بخوانید: کلاس خصوصی زبان انگلیسی
-
Spill the beans
شما تصادفا به یک کاسه لوبیا ضربه می زنید و تمام آن ها به بیرون ریخته می شود. به این تصویر فکر کنید و به خاطر داشته باشید که این اصطلاح زمانی به کار می رود که به طور تصادفی و یا اتفاقی تمام اطلاعاتی که باید به عنوان راز نگه می داشتید از دهانتان بیرون می پرد!
مثال:
“We were planning a surprise birthday party for Joyce this weekend. But this morning, Owen spilled the beans and now it’s no longer a surprise.”
-
A bad apple
یک سبد از سیب با یک سیب خراب را تصور کنید. این تصویر به شما کمک می کند که به خاطر بسپارید اصطلاح A bad apple کسی است که مشکلی را ایجاد می کند و یا تاثیر بدی بر روی دیگر اعضای گروه می گذارد.
مثال:
“Instead of focusing on college, he spends his time hanging out with bad apples.”
-
Bread and butter
نان و کره غذاهای اصلی هستند که بسیاری از ما می خوریم. بنابراین این اصطلاح به شغلی اشاره می کند که پول لازم برای زندگی و نیازهای ضروری مانند غذا، خانه و غیره را تامین می کند.
مثال:
“Fishing is the bread and butter of the friendly people I met on the island last summer.”
در صورتی که تمایل به مشاوره با کارشناسان زبان نگار برای شرکت در کلاس های بسیار مفید آموزشی را دارید، با ما تماس بگیرید: ۰۲۱۴۳۹۴۲ به گرمی پاسخگوی شما خواهیم بود.
دیدگاهتان را بنویسید