اگر در خارج از کشور هستید و میخواهید بدون محدودیت در کنار زبانآموزان و اساتید حرفهای زبان نگار باشید، کافیست از طریق تلگرام رسمی موسسه با ما در ارتباط شوید. تیم پشتیبانی ما آماده است تا هم برای زبانآموزان بهترین دورهها را معرفی کند و هم شرایط همکاری و پشتیبانی ویژه برای اساتید بینالمللی فراهم سازد.
🌐 به جامعهی جهانی زبانآموزان و اساتید زبان نگار بپیوندید.🤝
📱 شماره تلگرام: 09903283602
هدف این داستان آموزش مکالمه آلمانی در موقعیتهای خرید است. در این سناریو، زبانآموزان در نقش یک خریدار وارد فروشگاه، بازار یا سوپرمارکت میشوند و مکالمات روزمره برای پرسیدن قیمت، انتخاب سایز یا رنگ، درخواست تخفیف و انجام پرداخت را تمرین میکنند. داستان از دو شخصیت اصلی پیروی میکند:
لارا: یک زبانآموز مشتاق که تازه به آلمان آمده و قصد خرید برخی اقلام ضروری دارد.
مری: یک فروشنده با تجربه که به لارا در خرید کمک میکند و او را در دنیای خرید آلمانی راهنمایی میکند.
این داستان آلمانی به زبانآموزان کمک میکند تا در موقعیتهای خرید روزمره، با اعتماد به نفس بیشتری به مکالمه بپردازند.
Lara betritt den Supermarkt, trägt ihre Tasche und schaut sich um. Sie wirkt ein bisschen aufgeregt, weil es ihr erster Einkauf alleine in Deutschland ist.
Lara:
Oh, hallo! Ähm… können Sie mir helfen? Ich suche Milch und Brot.
Mery:
Klar doch! Milch findest du gleich im Kühlregal da hinten. Welche Marke magst du denn?
Lara:
Hmm… ich hab gehört, „Landliebe“ soll richtig gut sein. Wie viel kostet die denn?
Mery:
Die kostet 1,50 Euro pro Liter. Willst du noch etwas anderes?
Lara:
Ja, Brot bräuchte ich auch. Gibt’s hier frisches Brot?
Mery:
Aber klar! Wir haben frisch gebackenes Brot hier drüben. Roggenbrot oder Weißbrot?
Lara:
Oh, ich mag Roggenbrot. Das nehme ich. Was kostet es?
Mery:
2,20 Euro. Ach, willst du noch was Süßes oder Obst dazu?
Lara:
Ja, Obst klingt gut. Ich hätte gern ein paar Äpfel und Bananen.
Mery:
Perfekt. Die Äpfel kosten 3 Euro und die Banane 1 Euro.
Lara:
Kann ich vielleicht einen kleinen Rabatt bekommen? 😅 Ich hab gehört, hier gibt’s oft Angebote.
Mery:
Haha, momentan leider nicht. Aber wenn du eine Kundenkarte hast, sammelst du Punkte und kannst später sparen.
Lara:
Ah, super! Dann nehme ich die Karte mal.
Lara geht durch die Gänge, schaut sich neugierig um, und spricht mit Mery über andere Produkte.
Lara:
Oh, guck mal! Da gibt’s so viele Sorten Joghurt. Welchen würdest du empfehlen?
Mery:
Haha, das kommt drauf an. Naturjoghurt ist klassisch, Fruchtjoghurt ist süß. Magst du eher süß oder neutral?
Lara:
Hmm… süß! Ich probiere mal Erdbeerjoghurt.
Mery:
Gute Wahl! Der ist sehr beliebt hier. Und wenn du magst, kann ich dir auch ein paar Tipps geben, wie man ihn länger frisch hält.
Lara:
Oh ja, bitte! Ich will nicht, dass er schlecht wird.
Lara entdeckt, dass es auch Kleidung im Supermarkt gibt.
Lara:
Wow, die haben hier sogar T-Shirts! Darf ich die mal anprobieren?
Mery:
Na klar! Die Kabinen sind gleich da drüben. Welche Größe suchst du denn?
Lara:
Ich glaube Größe M. Aber man weiß ja nie… 😅
Lara probiert das T-Shirt an und kommt zurück.
Lara:
Perfekt! Passt super. Was kostet es?
Mery:
15 Euro. Soll ich es für dich einpacken?
Lara:
Ja, bitte! Danke dir!
Kasse und Bezahlen
Lara geht zur Kasse, stellt ihre Einkäufe auf das Band.
Kassierer:
Hallo! Alles zusammen 22,70 Euro. Mit Karte oder bar?
Lara:
Mit Karte, bitte.
Sie tippt ihre PIN ein und lächelt.
Kassierer:
Super, alles erledigt. Hier ist Ihre Quittung. Viel Spaß beim Einkaufen!
Lara:
Vielen Dank! Ihr habt mir echt geholfen, mich hier zurechtzufinden. Ich fühle mich jetzt schon ein bisschen wie eine Einheimische. 😄
Mery:
Haha, das freut mich zu hören! Komm gern wieder, wir haben immer frische Produkte und nette Angebote.
Lara:
Mach ich! Bis bald!
Ausgang und Reflexion
Lara verlässt den Supermarkt, schaut auf ihre Einkaufstüte und denkt nach.
Lara (zu sich selbst):
Wow, das war gar nicht so schwer! Ich hab alles bekommen, was ich wollte, sogar ein bisschen Rabatt mit der Kundenkarte. Und ich hab richtig viel Deutsch gesprochen. Das macht Lust auf mehr!
Sie lächelt und macht sich auf den Weg nach Hause, glücklich über ihren erfolgreichen Einkauf.
لارا وارد سوپرمارکت میشود، کیف خود را به دوش زده و اطراف را نگاه میکند. کمی هیجانزده است چون این اولین خرید خودش در آلمان است.
لارا:
ببخشید، میتوانید به من کمک کنید؟ من دنبال شیر و نان میگردم.
مری:
البته! شیر رو میتونی توی یخچال پشت سرم پیدا کنی. چه مارکی دوست داری؟
لارا:
ممم… شنیدم که مارک «لندلیب» خیلی خوبه. قیمتش چقدره؟
مری:
یک لیتریاش 1.50 یوره. چیز دیگهای میخواهی؟
لارا:
بله، نان هم میخواهم. آیا نان تازه داریم؟
مری:
بله، نان تازه اینجا داریم! نانهای تازه پختهشده رو میتونی اون طرف پیدا کنی. نان چاودار یا نان سفید میخواهی؟
لارا:
من نان چاودار میگیرم. قیمتش چقدره؟
مری:
این 2.20 یوره. دوست داری چیز دیگهای هم بگیری؟
لارا:
آره، یه خورده میوه هم میخواهم. سیب و موز دارین؟
مری:
بله، بخش میوهها رو میتونی توی آخرین راهرو پیدا کنی. سیب، موز و انگور رو میتونی اونجا پیدا کنی.
لارا:
عالیه، مرسی! چند تا سیب و یک موز میگیرم. قیمتش چطور میشه؟
مری:
سیبها 3 یوره و موز 1 یوره.
لارا:
ممکنه تخفیف بگیرم؟ شنیدم که اینجا همیشه تخفیف داره.
مری:
هعی، متاسفانه الان هیچ تخفیفی نداریم. ولی اگه کارت مشتری داری، میتونی امتیاز جمع کنی و بعداً تخفیف بگیری.
لارا:
آه، این عالیه! پس کارت رو میگیرم.
لارا از بین راهروها میگذرد، با کنجکاوی نگاه میکند و به مری درباره محصولات مختلف صحبت میکند.
لارا:
اوه، اینجا انواع ماستها رو دیدم! کدومش رو پیشنهاد میکنی؟
مری:
هاها، بستگی داره! ماست طبیعی که خیلی کلاسیکه، ماست میوهای هم شیرینه. تو بیشتر چی دوست داری؟ شیرین یا بیمزه؟
لارا:
اه، شیرین! ماست توتفرنگی رو امتحان میکنم.
مری:
آفرین! خیلی پرطرفداره. اگر دوست داری، میتونم بهت راهکارهایی بدم که چطور ماست رو تازه نگه داری.
لارا:
آره، لطفا! نمیخوام خراب بشه.
لارا متوجه میشود که در سوپرمارکت هم لباسهای مختلفی هست.
لارا:
واو، اینجا حتی تیشرت هم دارن! میتونم اینا رو امتحان کنم؟
مری:
آره، البته! اتاق پرو هم اینجا هست. اندازهات چیه؟
لارا:
فکر کنم اندازه M. ولی خب، هیچوقت مطمئن نیستم… هاها!
لارا تیشرت رو میپوشه و برمیگرده.
لارا:
این عالیه! اندازهاش خوبه. قیمتش چقدر هست؟
مری:
15 یوره. بزار برات بستهبندی کنم؟
لارا:
آره، لطفا! مرسی!
لارا به صندوق میره و خریدهاش رو روی نوار گذاشته.
صندوقدار:
سلام! مجموع خرید شما میشه 22.70 یورو. با کارت میخواهید پرداخت کنید یا نقدی؟
لارا:
با کارت لطفا.
لارا رمز کارت رو وارد میکنه و لبخند میزنه.
صندوقدار:
خوبه، کارت شما پذیرفته شد. این هم رسید شما. خرید خوبی داشته باشید!
لارا:
خیلی ممنون! واقعاً کمک کردید که اینجا راحتتر خرید کنم. الان احساس میکنم یکم مثل اهل اینجا شدم.
مری:
هاها، خوشحالم که کمک کردم! دوباره بیا، همیشه محصول تازه و تخفیف داریم.
لارا:
حتماً! خداحافظ و روز خوبی داشته باشید.
خروج از سوپرمارکت و تفکر
لارا از سوپرمارکت خارج میشود، به کیسه خریدش نگاه میکند و فکر میکند.
لارا (با خود):
واو، اصلاً اینقدر سخت نبود! همه چیزهایی که میخواستم رو پیدا کردم، حتی تخفیف با کارت مشتری هم گرفتم. و کلی آلمانی صحبت کردم. این خیلی انگیزهدهنده بود!
لبخند میزند و با خوشحالی به سمت خانه میرود، خوشحال از خرید موفقش.
| نکته | شرح |
|---|---|
| پرسیدن قیمت | “Wie viel kostet das?” (قیمتش چقدره؟) |
| درخواست تخفیف | “Könnte ich noch einen Rabatt bekommen?” (آیا میتوانم تخفیف بگیرم؟) |
| پرسیدن درباره کالاها | “Gibt es hier …?” (آیا اینجا … داریم؟) |
| انتخاب سایز یا رنگ | “Welches möchten Sie?” (کدام را میخواهید؟) |
| انتخاب روش پرداخت | “Möchten Sie mit Karte oder bar bezahlen?” (آیا با کارت پرداخت میکنید یا نقدی؟) |
در این داستان، لارا با کمک مری، فروشنده با تجربه، به طور عملی مهارتهای ضروری مکالمه آلمانی را در موقعیتهای خرید یاد میگیرد. این سناریو نه تنها به زبانآموزان کمک میکند تا مکالمات روزمره و واقعی را تمرین کنند، بلکه یادگیری زبان آلمانی را به تجربهای طبیعی و ماندگار تبدیل میکند. برای تقویت مهارتهای مکالمه آلمانی خود، شرکت در دوره آنلاین آلمانی موسسه زبان نگار میتواند یک گام مؤثر باشد.
در آموزشگاه آلمانی نگار، شما با شرکت در کلاس زبان آلمانی، یاد میگیرید که چگونه در موقعیتهای مختلف مانند خرید، ملاقاتهای روزمره و مکالمات غیررسمی بهطور مؤثر و با اعتماد به نفس صحبت کنید. علاوه بر این، اگر به دنبال یک یادگیری سریعتر و شخصیتر هستید، کلاس خصوصی آلمانی موسسه زبان نگار به شما این امکان را میدهند که بهطور مستقیم با اساتید حرفهای در جلسات خصوصی کار کنید و مهارتهای خود را بهطور هدفمند تقویت کنید. با این روشهای آموزشی دقیق و کاربردی، شما میتوانید خود را برای استفاده از زبان آلمانی برای زندگی کردن در آلمان و حتی سفر به کشورهای آلمانیزبان کاملاً آماده کنید.