اگر در خارج از کشور هستید و میخواهید بدون محدودیت در کنار زبانآموزان و اساتید حرفهای زبان نگار باشید، کافیست از طریق تلگرام رسمی موسسه با ما در ارتباط شوید. تیم پشتیبانی ما آماده است تا هم برای زبانآموزان بهترین دورهها را معرفی کند و هم شرایط همکاری و پشتیبانی ویژه برای اساتید بینالمللی فراهم سازد.
🌐 به جامعهی جهانی زبانآموزان و اساتید زبان نگار بپیوندید.🤝
📱 شماره تلگرام: 09903283602
در زندگی روزمره، صحبت درباره سرگرمیها و فعالیتهای اوقات فراغت اغلب جالب است. در این داستان، آنا و مارکوس در پارک همدیگر را ملاقات میکنند تا دقیقاً درباره علاقهمندیهای خود صحبت کنند. این داستان به شما در آموزش مکالمه آلمانی کمک میکند تا یاد بگیرید چگونه سوالات ساده بپرسید، علایق خود را بیان کنید و در مکالمات دوستانه شرکت داشته باشید. تمرین این گفتگو باعث میشود دایره واژگان شما گسترش یابد و در مکالمات روزمره به زبان آلمانی اعتماد به نفس بیشتری پیدا کنید. 🎸⚽🎨
Es war ein sonniger Nachmittag, als Anna und Markus sich zufällig im Park trafen. Es war schon lange her, dass sie sich gesehen hatten. Anna hatte ihre Gitarre dabei, während Markus mit einem Fußball unter dem Arm auf sie zukam.
“Hallo, Markus!”, rief Anna und winkte ihm zu.
“Anna! Wie lange ist es her, dass wir uns gesehen haben?” Markus lachte und setzte sich neben sie auf die Bank.
“Ja, es ist wirklich lange her! Wie geht’s dir?”, fragte Anna und legte ihre Gitarre auf den Boden.
“Mir geht’s gut! Ich habe viel Sport gemacht und bin gerade von einer Reise zurückgekommen. Und dir? Was hast du so gemacht?”, antwortete Markus.
“Ich habe in letzter Zeit viel Gitarre gespielt und bin viel zu Hause geblieben. Ich wollte schon lange mal wieder hierher kommen und mit dir reden”, sagte Anna und lächelte.
“Das klingt toll! Was hast du noch so gemacht? Hast du neue Hobbys?”, fragte Markus neugierig.
“Ja, ich habe angefangen, neue Lieder zu lernen. Es macht richtig Spaß, aber manchmal ist es auch schwer”, antwortete Anna.
“Ich verstehe! Aber das ist ein tolles Hobby. Ich selbst habe in letzter Zeit viel Fußball gespielt und bin oft mit Freunden unterwegs. Aber ich habe auch vor, in den nächsten Monaten zu reisen”, sagte Markus.
“Oh, das klingt spannend! Wo möchtest du hin?”, fragte Anna interessiert.
“Ich plane, nach Japan zu reisen. Es gibt so viele interessante Orte dort! Ich möchte auch die Kultur und das Essen kennenlernen”, erklärte Markus.
“Japan! Das hört sich fantastisch an. Ich habe gehört, dass es dort viele wunderschöne Tempel gibt”, sagte Anna.
“Ja, genau! Ich will unbedingt den Fushimi Inari-Taisha Tempel besuchen. Aber was ist mit dir, Anna? Hast du irgendwelche Reisepläne?”, fragte Markus.
“Ich möchte nächstes Jahr nach Spanien reisen. Es gibt dort so viel über Musik zu lernen. Ich will auch Flamenco tanzen lernen”, sagte Anna begeistert.
“Das klingt wirklich aufregend. Vielleicht können wir uns ja nach unseren Reisen wiedersehen und von unseren Erlebnissen erzählen”, sagte Markus und grinste.
“Das wäre großartig! Ich kann es kaum erwarten, dir von meiner Reise zu erzählen. Vielleicht können wir ja auch zusammen ein Konzert besuchen, wenn ich zurück bin”, sagte Anna.
“Ja, das wäre super! Ich freue mich schon darauf”, antwortete Markus.
Die beiden verbrachten noch eine Weile im Park und sprachen über ihre Hobbys, Reisen und die Zukunft. Es war schön, sich nach so langer Zeit wieder zu sehen und zu erfahren, wie sich ihr Leben verändert hatte
یک بعد از ظهر آفتابی بود که آنا و مارکوس به طور تصادفی در پارک همدیگر را دیدند. مدت زیادی بود که همدیگر را ندیده بودند. آنا گیتار خود را با خود آورده بود و مارکوس با یک توپ فوتبال زیر بغل به سمت او میآمد.
“سلام مارکوس!” آنا فریاد زد و دست تکان داد.
“آنا! چقدر وقت بود که همدیگر را ندیده بودیم؟” مارکوس خندید و کنار او روی نیمکت نشست.
“بله، واقعاً مدت زیادی بود! حالت چطور است؟” آنا پرسید و گیتار خود را روی زمین گذاشت.
“خوبم! خیلی ورزش کردهام و همین حالا از یک سفر برگشتم. و تو؟ چیکار کردی؟” مارکوس پاسخ داد.
“این اواخر خیلی گیتار زدم و بیشتر توی خانه بودم. میخواستم مدتها پیش دوباره اینجا بیام و با تو صحبت کنم”، آنا گفت و لبخند زد.
“این خیلی خوبه! دیگه چه کارهایی کردی؟ سرگرمی جدیدی داری؟” مارکوس کنجکاو پرسید.
“بله، شروع به یادگیری آهنگهای جدید کردم. خیلی سرگرمکننده است، اما بعضی وقتها هم سخت میشود”، آنا پاسخ داد.
“میفهمم! اما این یک سرگرمی عالیه. من خودم اخیراً خیلی فوتبال بازی کردهام و اغلب با دوستانم بیرون میروم. اما قصد دارم در چند ماه آینده سفر کنم”، مارکوس گفت.
“او، این خیلی جالب است! کجا میخواهی بروی؟” آنا با علاقه پرسید.
“برنامه دارم به ژاپن بروم. مکانهای زیادی آنجا جالب است! میخواهم فرهنگ و غذاها را هم بشناسم”، مارکوس توضیح داد.
“ژاپن! این عالی به نظر میرسد. شنیدهام که آنجا معابد بسیار زیبایی دارد”، آنا گفت.
“بله، دقیقاً! میخواهم حتماً معبد فوشیمی ایناری-تایشا را ببینم. اما تو آنا؟ برنامهای برای سفر داری؟” مارکوس پرسید.
“میخواهم سال آینده به اسپانیا بروم. آنجا خیلی چیزها برای یادگیری در مورد موسیقی وجود دارد. همچنین میخواهم فلامنکو یاد بگیرم”، آنا با هیجان گفت.
“این واقعاً هیجانانگیز به نظر میرسد. شاید بعد از سفرهایمان دوباره همدیگر را ببینیم و از تجربیاتمان برای هم بگوییم”، مارکوس گفت و لبخند زد.
“این عالی میشود! نمیتوانم صبر کنم که از سفرم برایت بگویم. شاید وقتی برگشتم، با هم یک کنسرت برویم”، آنا گفت.
“بله، این عالی میشود! من منتظرم”، مارکوس پاسخ داد.
آنها مدت بیشتری را در پارک گذراندند و در مورد سرگرمیها، سفرها و آینده صحبت کردند. دیدار دوباره بعد از مدت طولانی خیلی خوشایند بود و آنها متوجه شدند که زندگیشان تغییرات زیادی کرده است.
🗣️ تقویت مهارت مکالمه روزمره:
یادگیری صحبت کردن درباره سرگرمیها و علایق شخصی.
🧠 گسترش دایره واژگان:
یادگیری کلمات و عبارات مرتبط با موسیقی 🎸، ورزش ⚽ و سفر 🌍.
💬 تشویق به تعامل در مکالمه:
تمرین پرسیدن سوالات ساده و پاسخ دادن به آنها، مثل „Was sind deine Hobbys?“
📚 تمرین ساختارهای گرامری ساده:
استفاده از جملات کاربردی مثل „Ich möchte…“ و „Ich plane…“
👂 تقویت مهارت شنیداری:
گوش دادن و درک مکالمات روزمره برای اعتماد به نفس بیشتر در صحبت کردن.
داستان آنا و مارکوس با کشف سرگرمیها و علاقهمندیها به پایان رسید، اما این پایان، شروع مسیر تازهای برای زبانآموزان بود.
در همان پارکی که آنها درباره موسیقی، ورزش و سفر صحبت کردند، زبانآموزانی تازه وارد با گوش دادن و تمرین مکالمه آلمانی قدم در مسیر یادگیری میگذارند — کسانی که هنوز از بیان واژهها در مکالمات روزمره کمی خجالت میکشند اما آمادهاند تا اعتمادبهنفس پیدا کنند.
در آموزشگاه آلمانی زبان نگار، دورههای آموزش مکالمه آلمانی با تمرکز بر سرگرمیها و زندگی روزمره برگزار میشود تا بتوانید در موقعیتهای واقعی — از گفتوگو با دوستان و همکاران گرفته تا سفر و تجربههای فرهنگی — با اطمینان کامل صحبت کنید.
اساتید مجرب، تمرینهای تعاملی و پشتیبانی آنلاین، یادگیری زبان آلمانی را تبدیل به تجربهای جذاب، کاربردی و ماندگار میکند.
اما هر مکالمهای، آغاز داستانی تازه است… ✨