100 اصطلاح کاربردی انگلیسی که باید بدانید
آیا به دنبال ارتقای مهارتهای زبانی خود هستید و میخواهید بهطور مؤثر با انواع اصطلاح کاربردی انگلیسی آشنا شوید؟ در فرآیند آموزش زبان انگلیسی، یادگیری اصطلاحات و عبارات رایج یکی از مهمترین بخشها است که میتواند به شما کمک کند تا در مکالمات روزمره و موقعیتهای مختلف بهطور طبیعی و روان عمل کنید. با دانستن این اصطلاحات، نه تنها به بهبود مهارتهای گفتاری و شنیداری خود خواهید پرداخت، بلکه درک عمیقتری از فرهنگ و شیوههای گفتاری بومیان زبان انگلیسی خواهید داشت.
اصطلاحات و عبارات عامیانه به زبان زندگی و انرژی میبخشند و باعث میشوند که گفتوگوها بهطور طبیعیتر و جذابتر به نظر برسند. این اصطلاحات، بهویژه در موقعیتهای غیررسمی و مکالمات عادی، نقش مهمی دارند و میتوانند به شما کمک کنند تا به راحتی با دیگران ارتباط برقرار کنید و احساس راحتی بیشتری داشته باشید. در این مقاله، با معرفی 100 اصطلاح کاربردی انگلیسی، قصد داریم به شما در ارتقای مهارتهای زبانیتان کمک کنیم.
برای تسلط کامل بر این اصطلاحات و بهرهبرداری از آنها در موقعیتهای مختلف، شرکت در دورههای زبان انگلیسی با کیفیت میتواند تأثیر زیادی داشته باشد. موسسه زبان نگار با ارائه دورههای تخصصی و متنوع، به شما این امکان را میدهد که بهطور مؤثر این اصطلاحات را یاد بگیرید و در مکالمات خود به کار ببرید. با استفاده از این دورهها و منابع آموزشی، میتوانید به تسلط بیشتری بر زبان انگلیسی دست یابید و مهارتهای خود را بهبود بخشید.
چرا یادگیری اصطلاحات انگلیسی مهم است؟
اصطلاحات و عبارات عامیانه، زبان را زنده و پویا میکنند و باعث میشوند که گفتوگوها بهطور طبیعیتر و روانتر به نظر برسند. این اصطلاحات معمولاً بهصورت غیررسمی در مکالمات استفاده میشوند و به شما کمک میکنند تا با فرهنگ و شیوههای گفتاری بومیان زبان آشنا شوید.
استفاده از اصطلاحات کاربردی در مکالمات روزمره
اصطلاح کاربردی انگلیسی: اصطلاحات مربوط به زمان و مکان
در یادگیری زبان انگلیسی، فهم اصطلاحات مربوط به زمان و مکان به شما کمک میکند تا بهتر بتوانید موقعیتها و زمانبندیها را در مکالمات توصیف کنید. این اصطلاحات معمولاً به بیان زمان دقیق یا وضعیت ناگهانی میپردازند و به شما امکان میدهند تا توصیفهای دقیقتری از وقایع و تغییرات داشته باشید.
“In the nick of time” به معنای درست در زمان مناسب است و به موقعیتهایی اشاره دارد که چیزی درست قبل از آنکه دیر شود، اتفاق میافتد. این اصطلاح برای توصیف لحظات حساس و زمانهای بحرانی که در آنها عمل کردن درست به موقع بسیار مهم است، به کار میرود.
در مقابل، “Out of the blue” به معنای به طور ناگهانی و غیرمنتظره است. این اصطلاح زمانی استفاده میشود که چیزی بهطور غیرمنتظره و بدون هیچ پیشزمینهای اتفاق میافتد، مانند دریافت خبر یا وقوع یک تغییر مهم که هیچ علامت قبلی نداشته است.
برای آشنایی با کاربرد این اصطلاحات، در ادامه جداولی از مثالهای کاربردی را مشاهده میکنید:
اصطلاح | ترجمه فارسی | مثال |
---|---|---|
In the nick of time | درست در زمان مناسب | He managed to catch the train in the nick of time, just as the doors were closing. |
Out of the blue | به طور ناگهانی و غیرمنتظره | The job offer came out of the blue; he wasn’t expecting it at all. |
At the eleventh hour | درست در آخرین لحظه | The report was submitted at the eleventh hour, just before the deadline. |
Before your eyes | در مقابل چشمان شما | The magician made the coin disappear before our very eyes. |
At a moment’s notice | به محض اطلاع | They were ready to leave at a moment’s notice when the emergency occurred. |
In due course | در زمان مناسب و مناسب | You will receive your certification in due course, once all the requirements are fulfilled. |
On the spot | بلافاصله و در همان لحظه | He was offered a promotion on the spot after impressing the interviewers with his performance. |
At the crack of dawn | درست وقتی که صبح شروع میشود | We started our hike at the crack of dawn to make the most of the day. |
In the blink of an eye | در کسری از ثانیه | The car was gone in the blink of an eye, and we couldn’t catch up. |
In the long run | در دراز مدت | Investing in your education will benefit you in the long run. |
📍برای درک بهتر اصطلاحات کاربردی در زبانهای مختلف، میتوانید به مقاله ما در مورد اصطلاحات کلیدی زبان آلمانی نگاهی بیندازید و با روشهای مشابه در یادگیری این زبان آشنا شوید
اصطلاحات مربوط به روابط اجتماعی
در یادگیری زبان انگلیسی، اصطلاحات مربوط به روابط اجتماعی نقش مهمی در توصیف و بهبود تعاملات انسانی دارند. این اصطلاحات به شما کمک میکنند تا بهطور دقیقتر و مؤثرتر در مورد روابط و تعاملات با دیگران صحبت کنید و احساسات و وضعیتهای اجتماعی را به خوبی منتقل کنید.
“Bury the hatchet” به معنای کنار گذاشتن اختلافات و صلح کردن است. این اصطلاح زمانی به کار میرود که افراد پس از مدتها اختلاف یا قهر، تصمیم به صلح و آشتی میگیرند و روابط خود را دوباره بهبود میبخشند.
در مقابل، “Get along like a house on fire” به معنای داشتن رابطه بسیار خوب و دوستانه است. این اصطلاح برای توصیف روابطی استفاده میشود که بهطور طبیعی و سریع به خوبی پیش میروند و افراد با یکدیگر بسیار هماهنگ و دوستانه رفتار میکنند.
برای فهم بهتر این اصطلاحات، در ادامه جداولی از مثالهای کاربردی را مشاهده میکنید:
اصطلاح | ترجمه فارسی | مثال |
---|---|---|
Bury the hatchet | اختلافات را کنار گذاشتن و صلح کردن | After years of rivalry, the two companies decided to bury the hatchet and work together. |
Get along like a house on fire | رابطه بسیار خوب و دوستانه داشتن | The new team members got along like a house on fire, quickly becoming close friends. |
Hit it off | به سرعت رابطه خوبی برقرار کردن | They hit it off immediately when they met at the conference. |
Break the ice | یخ را ذوب کردن، شروع به صحبت کردن | To break the ice at the meeting, the host started with a fun introduction game. |
On the same wavelength | در یک موج فکری بودن | The two partners were on the same wavelength about the project goals, making collaboration smooth. |
Strike up a conversation | شروع به صحبت کردن | She struck up a conversation with her neighbor at the community event. |
Get on well with | رابطه خوبی داشتن | He gets on well with his colleagues, which makes working in the office enjoyable. |
Keep in touch | در تماس بودن | We promised to keep in touch after graduation and meet up whenever possible. |
Build bridges | پلهای دوستی ساختن | The organization aims to build bridges between different communities through its programs. |
Be in someone’s good books | در لیست محبوبیت کسی بودن | After helping with the successful event, she was definitely in the boss’s good books. |
اصطلاحات مربوط به کار و تحصیل
در محیطهای کاری و تحصیلی، استفاده از اصطلاحات مناسب میتواند به توصیف دقیقتر وضعیتها و فرآیندها کمک کند. این اصطلاحات به شما اجازه میدهند تا بهطور مؤثرتری در مورد تلاشها، چالشها و شیوههای انجام کار صحبت کنید.
“Burn the midnight oil” به معنای تا دیروقت کار کردن یا مطالعه کردن است. این اصطلاح زمانی استفاده میشود که فرد برای اتمام کار یا مطالعه، ساعات طولانی و دیر وقت را صرف میکند. به عبارت دیگر، هنگامی که برای رسیدن به اهداف خود در زمان کوتاه تلاش میکنید، این اصطلاح کاربرد دارد.
در مقابل، “Cut corners” به معنای از استانداردها یا قوانین کاستن برای صرفهجویی در زمان یا هزینه است. این اصطلاح به زمانی اشاره دارد که فرد یا گروهی به دلیل صرفهجویی در منابع یا زمان، برخی از جزئیات یا کیفیتها را فدای سرعت یا هزینه میکند.
برای درک بهتر و استفاده از این اصطلاحات، در ادامه جداولی از مثالهای کاربردی را مشاهده میکنید:
اصطلاح | ترجمه فارسی | مثال |
---|---|---|
Burn the midnight oil | تا دیروقت کار کردن یا مطالعه کردن | She had to burn the midnight oil to finish her thesis before the deadline. |
Cut corners | از استانداردها یا قوانین کاستن برای صرفهجویی | They decided to cut corners on the project to meet the tight deadline, which affected the quality. |
Pull an all-nighter | تا صبح بیدار ماندن برای کار یا مطالعه | He pulled an all-nighter to prepare for his final exam. |
Go the extra mile | بیشتر از حد انتظار تلاش کردن | The employee went the extra mile to ensure the project was completed on time and met all requirements. |
Hit the books | شروع به مطالعه کردن | With finals approaching, it was time to hit the books and get serious about studying. |
Under the gun | تحت فشار بودن | The team was under the gun to complete the project after the client’s last-minute changes. |
Be ahead of the curve | پیشی گرفتن از رقبا | By adopting new technologies early, the company stayed ahead of the curve in the industry. |
Get down to brass tacks | به جزئیات اصلی پرداختن | Let’s get down to brass tacks and focus on the key issues of the proposal. |
By the book | طبق قوانین عمل کردن | The accountant does everything by the book to ensure compliance with regulations. |
Hit the ground running | از همان ابتدا با سرعت شروع کردن | The new manager hit the ground running, implementing changes and improving team performance immediately. |
نکات کلیدی برای یادگیری و استفاده مؤثر از اصطلاحات
یادگیری و استفاده مؤثر از اصطلاحات در زبان انگلیسی میتواند به بهبود مهارتهای ارتباطی شما کمک زیادی کند. در اینجا به برخی نکات کلیدی برای یادگیری و استفاده از اصطلاحات بهطور مؤثر پرداخته شده است:
- فهم زمینه استفاده:
- اصطلاحات مختلف در موقعیتهای مختلف کاربرد دارند. برای یادگیری مؤثر، باید بدانید هر اصطلاح در چه زمینهای استفاده میشود. این شامل توجه به موقعیتهای اجتماعی، محیطهای کاری و یا مکالمات غیررسمی است.
- تمرین مداوم:
- تمرین مداوم در استفاده از اصطلاحات کمک میکند تا این اصطلاحات به بخشی از گفتار طبیعی شما تبدیل شوند. سعی کنید اصطلاحات را در جملات و مکالمات واقعی به کار ببرید تا یادگیری شما تثبیت شود.
- یادداشتبرداری و مرور:
- یادداشتبرداری از اصطلاحات جدید و مرور منظم آنها به حفظ و به یاد آوردن بهتر کمک میکند. استفاده از فلشکارتها و یادداشتهای دیجیتال میتواند به شما در مرور و یادآوری اصطلاحات کمک کند.
- استفاده در مکالمات واقعی:
- به کار بردن اصطلاحات در مکالمات واقعی یکی از بهترین روشها برای یادگیری آنهاست. شرکت در بحثها و مکالمات روزمره و استفاده از اصطلاحات در موقعیتهای مناسب، به شما کمک میکند تا به تسلط بیشتری دست یابید.
- مطالعه و گوش دادن به منابع معتبر:
- مطالعه کتابها، مقالات، و گوش دادن به پادکستها و برنامههای تلویزیونی که شامل اصطلاحات هستند، میتواند به شما کمک کند تا با نحوه استفاده صحیح و متداول این اصطلاحات آشنا شوید.
- شرکت در کلاسهای آموزشی:
- شرکت در کلاسهای آموزشی تخصصی میتواند به شما کمک کند تا با راهکارها و تکنیکهای مناسب برای یادگیری و استفاده از اصطلاحات آشنا شوید. کلاسهای آموزش زبان انگلیسی موسسه زبان نگار میتوانند به شما در یادگیری مؤثر اصطلاحات و تقویت مهارتهای گفتاری کمک کنند.
- تمرکز بر کاربرد صحیح:
- مطمئن شوید که اصطلاحات را بهدرستی و در موقعیت مناسب استفاده کنید. آگاهی از معنای دقیق و کاربرد صحیح هر اصطلاح به شما کمک میکند تا از آنها بهطور مؤثر استفاده کنید و از سوءتفاهمها جلوگیری نمایید.
با رعایت این نکات، میتوانید بهطور مؤثر به یادگیری و استفاده از اصطلاحات بپردازید و مهارتهای زبانی خود را بهبود بخشید.
سخن پایانی
تسلط بر اصطلاحات کاربردی انگلیسی میتواند بهطور قابل توجهی به بهبود مهارتهای ارتباطی و افزایش اعتماد به نفس شما در مکالمات کمک کند. در این مقاله، 100 اصطلاح کاربردی انگلیسی را معرفی کردیم که با استفاده مؤثر از آنها میتوانید در موقعیتهای مختلف بهطور طبیعی و صحیح صحبت کنید.
برای یادگیری بهتر این اصطلاحات و به کار بردن آنها در مکالمات روزمره، پیشنهاد میکنیم از دورههای آموزشی زبان انگلیسی موسسه زبان نگار بهرهبرداری کنید. این موسسه با ارائه دورههای خصوصی، آنلاین، و حضوری بهصورت ترمیک، فشرده و گروهی، امکانات مناسبی را برای یادگیری مؤثر و سریع در اختیار شما قرار میدهد. با شرکت در این دورهها، نه تنها به تسلط بر اصطلاحات کاربردی خواهید رسید، بلکه مهارتهای زبانی خود را بهطور جامع تقویت خواهید کرد.
با انتخاب موسسه زبان نگار، میتوانید تجربهای کامل و تخصصی در یادگیری زبان انگلیسی داشته باشید و به راحتی به اهداف زبانی خود دست یابید.