گرامر سطح پیشرفته آلمانی : 5 قانونی که باید بدانید!

یکی از بخش های مهم از یادگیری زبان های خارجی یاد گرفتن دستور زبان است. اگر چه گرامر زبان آلمانی سخت نیست ولی اگر نتوانید نکته های تکمیلی گرامر سطح پیشرفته آلمانی را در زمان نوشتن متن رعایت کنید در دریافت مدرک زبان سطوح B و C دچار مشکل خواهید شد.
یادگیری زبان آلمانی کمک شایانی به سرنوشت تحصیلی شما خواهد کرد. بسیاری از دانشگاه های برتر جهان در کشور های آلمانی زبان هستند که برای پذیرش مدرک زبان آلمانی در سطوح بالا را درخواست میکنند. به جهت اهمیت گرامر سطح پیشرفته آلمانی در این مقاله از آموزشگاه زبان نگار به تعدادی از این سر فصل های مهم پرداختهایم.
گرامر سطح پیشرفته آلمانی : منفی کردن جمله در زبان آلمانی
همان طور که در گرامر سطح مقدماتی خواندید در زبان آلمانی میتوان به دو مدل جملات را منفی کرد. یا باید فعل جمله را منفی ساخت یعنی از nicht استفاده شود. در روش دیگر هم با استفاده از ohne است نیز می توان جملات را به حالت منفی برگردان کرد. یا این که اسم جمله را منفی کرد. برای منفی سازی اسم از kein یا keine استفاده میشود.
Der Gast hat das Lokal verlassen ohne die Rechnung zu bezahlen : بدون این که آن صورت حساب را پرداخت کند، مسافر ( مهمان هتل ) کافه را ترک کرد.
Der Gast hat das Lokal verlassen. Er hat die Rechnung nicht bezahlt : مسافر ( مهمان هتل ) کافه را ترک کرد؛ او آن صورت حساب را پرداخت نکرد.
همان طور که گفتیم برای منفی سازی یک جمله با استفاده از اسم باید از یکی از دو واژهی kein یا keine استفاده کرد. به مثال های زیر توجه کنید:
Ich habe keine Rechnung bekommen : من هیچ صورت حسابی را دریافت نکردهام.
Er hat die Rechnung nicht bezahlt : او آن صورت حساب را پرداخت نکرد.
به علاوه منفی کردن یک جمله در گرامر سطح پیشرفته آلمانی با استفاده از قید ها نیز امکان پذیر است. در این روش برای منفی سازی از قید های weder … noch ، nie, niemals, nichts و … باید در جمله ها استفاده کرد.
گرامر سطح پیشرفته آلمانی
گرامر سطح پیشرفته آلمانی : منفی کردن صفت در زبان آلمانی
یکی از مهمترین سر فصل ها و پر کاربردترین آن ها در گرامر سطح پیشرفته آلمانی منفی کردن یک صفت است. میتوان با اضافه کردن پیشوند و پسوند به بعضی از صفت ها آن ها یک مفهوم در جهت منفی معنیشان بخشید.
پیشوند a
اولین پیشوند a است که در ابتدای برخی از صفت ها اضافه برای منفی سازی اضافه میشود. به مثال های زیر دقت کنید.
politisch : سیاسی
apolitisch : غیر سیاسی
Ein apolitischer Mensch : یک انسان غیر سیاسی یا یک فرد بدون گرایش های سیاسی
Ein politischer Mensch : یک انسان سیاسی یا یک فرد با گرایش های سیاسی
sozial : اجتماعی
asozial : غیر اجتماعی یا ضد حقوق بشری
typisch : معمولی یا همیشگی
Atypisch : غیر عادی و غیر معمولی
Das Vogelmännchen verhält sich atypisch : پرنده نر غیر معمول رفتار میکند.
پیشوند des
یکی دیگر از پیشوند های منفی ساز صفت های آلمانی در گرامر سطح پیشرفته آلمانی des است. به مثال های زیر توجه کنید:
infiziert : واگیر دار، بیماری زا و مسری
desinfiziert : ضد عفونی و واگیر دار نبودن
interessiert : طالب، خواستار و علاقمند
desinteressiert : عدم علاقه و بی علاقگی
organisiert : سازمان یافته و متشکل شده
desorganisiert : آشفته، درهم و سازمان نیافته
orientiert : قابل راه یابی
desorientiert : غیر قابل راه یابی
Der Schüler scheint heute so desinteressiert : آن دانش آموز امروز خیلی آشفته و پریشان به نظر میرسد.
پیشوند in
پیشوند بعدی in است که با اضافه کردن آن به ابتدای برخی از صفت ها میتوان آن ها را به حالت منفی تبدیل کرد.
diskutabel : قابل مذاکره، قابل بحث، قابل گفتگو، دارای ارزش برای بحث
indiskutabel : غیر قابل بحث و غیر قابل گفتگو
diskret : پنهان کاری، راز داری و با ملاحظه
indiskret : بی تربیت، گستاخ، بی حیا و ناجور
kompetent : کارشناس، خبره، کاردان و صاحب نظر
inkompetent : بی کفایت و یا کسی که هیچ چیز نمیداند
stabil : استوار، ثابت، محکم، پا بر جا و پایدار
instabil : بی ثبات
tolerant : با مدارا، با گذشت، بردبار و شکیبا
intolerant : بی صبر و بی گذشت
Die politische Landschaft in der Krisenregion bleibt nach wie vor sehr instabil : چشم انداز سیاسی در بحران های منطقه ، همچنان مانند قبل خیلی بی ثبات باقی مانده است.

پیشوند ir
پیشوند دیگر که سبب منفی سازی صفت در گرامر سطح پیشرفته آلمانی میشود ir است.
rational : معقول، معقولانه و عقلی
irrational : غیر منطقی
regulär : باقاعده، عادی و منظم
irregulär : بی رویه و بی قاعده
real : حقیقی و واقعی
irreal : خیالی و غیر واقعی
relevant : مهم یا حائز اهمیت
irrelevant : بی اهمیت
religiös : مذهبی، مربوط به مذهب و مومن
irreligiös : بی دین و غیر مذهبی
reparabel : جبران پذیر، قابل تعمیر و قابل ترمیم
irreparabel : جبران ناپذیر، غیر قابل ترمیم یا غیر قابل تعمیر
Im Internet gibt es viele irreale Spiele : در اینترنت بازی های خیالی بسیاری وجود دارد.
Das Radio ist total kaputt. Es ist irreparable : آن رادیو به طور کامل خراب شده است و دیگر غیر قابل تعمیر است.
پیشوند un
پیشوند un در گرامر سطح پیشرفته آلمانی اگر در ابتدای صفت ها قرار بگیرد آن ها را به مفهوم مقابلشان انتقال میدهد. در واقع پیشوند های قبلی چندان کاربردی نیستند. اما پیشوند un پر کاربردترین پیشوندی است که توسط آن می توان بسیاری از صفت ها را به حالت منفی بدل کرد.
beliebt : آرزو، خواسته، محبوب و مورد علاقه
unbeliebt : غیر محبوب
bewusst : آگاه، آگاهانه و عمدا
unbewusst : ناخواسته و ناخودآگاه
gerecht : عادل، بى طرف ، منصف و صادق
ungerecht : غير منصفانه، نادرست و ناروا
höflich : با ادب، مؤدب، با نزاكت و خوش رفتار
unhöflich : بى ادب ، بى نزاكت و بى تربيت
sicher : مطمئن، قابل اطمينان، بى خطر یا خاطر جمع
unsicher : سست، متزلزل، بى ثبات یا مشكوک
schön : زيبا ، قشنگ و دلچسب
unschön : زشت، ناگوار ، ناپسند و نامطبوع
Herr Fischer ist bei allen Schülern äußerst unbeliebt : آقای فیشا نزد همه دانش آموزان بی نهایت غیر محبوب است.
Das kleine Kind ist sich der Gefahren unbewusst : آن بچه کوچک در برابر خطرات ناآگاه است.
پسوند los
به جز پیشوند های منفی ساز میتوان از پسوند های منفی ساز صفت هم در گرامر سطح پیشرفته آلمانی استفاده کرد.
anspruch : ادعا، بيان و تقاضا
anspruchslos : كم توقع، كم ادعا و قانع
یک نکته مهم که باید بدانید این است که حرف H در کنار حرف L تلفظ را دشوار میکند. برای حل این مشکل حرفs را میان آن ها قرار میدهند که راحت تر بشود آنرا تلفظ کرد. در دیگر صفت ها نیز اگر بین صفت و پیشوند los حرف s است که تلفظ را آسان میکند.
arbeit : سعی، زحمت و تلاش
arbeitslos : بی زحمت و بی کار
erfolg : موفقيت، پيروزى، توفيق و کامیابی
erfolglos : نا موفق و شکست خورده
freud : شاد
freudlos : افسرده، دل مرده و كسل
hilf : مفید
hilflos : متحير ، بيچاره و محتاج كمک
Ich habe noch nie in meinem Leben so verantwortungslose Eltern gesehen : من هنوز در زندگیام این چنین والدین بی مسئولیتی را ندیدهام (من تا به امروز در زندگی ام والدینی که انقدر بی مسئولیت باشند را ندیدم).

گرامر سطح پیشرفته آلمانی : تاکید در جملات
جهت ایجاد یک مفهوم تاکیدی در یک جمله برای گرامر سطح پیشرفته آلمانی باید از واژگانی مانند ja، eigentlich و … استفاده کرد.
واژه تاکیدی ja
اگر انتظار رخدادی را در آلمانی داشته باشیم یا این که حس ششم ما به ما الهامی کند از ja برای تاکید استفاده میکنیم. اگر بخواهیم به کسی تاکیدی برای انجام کاری کنیم هم این واژه را باید به کار برد. به مثال ها توجه کنید :
Das musste ja passieren : آره این باید اتفاق میافتاد! (تک کلمه آره نشان بر تاکید است.)
Man hat etwas genau so erwartet : یعنی آدم دقیقا انتظار اینکه این اتفاق پیش بیاید را داشته است.
Mach das ja nie wieder : این کار رو دیگه انجام نده، باشد!!! (تک کلمه باشد تاکیدی بر این است که او آن کار را هرگز انجام ندهد.)
واژه تاکیدی eigentlich
واژه دیگری که برای تاکید در جملات استفاده میشود eigentlich است. در لغت این واژه به معنای در حقیقت، در واقع، در اصل، حقیقتا و اصلا میباشد.
?Besuchen Sie eigentlich auch einen Italienischkurs : آیا شما حقیقتا یک کلاس ایتالیایی را هم میگذرانید؟ (حقیقت دارد که داری ایتالیایی یاد میگیری؟)
البته برای تغییر محترمانه بحثی هم میتوانید از این اصطلاح استفاده کنید:
?Was kommt heute eigentlich im Fernsehen : اصلا چه برنامه های امروز در تلویزیون پخش می شود؟
یا این که میخواهید درباره موضوعی که قبلا دربارهاش فکر کردید صحبت کنید. به طور مثال بگویید واقعا و حقیقتا پرس و جو کرده و خبر دارید و حالا میخواهید تاکید کنید. به مثال نگاه کنید:
Ein neues Auto ist eigentlich zu teuer : یک ماشین نو واقعا خیلی گران است. ( یعنی تاکیدی بر گران بودن یک ماشین نو میکنیم و کاملا به آن واقف هستیم که یک ماشین نو خیلی گران است.)
یا این که میدانید شخصی یک کاری را بلد نیست یا بی اطلاع است. حال برای تاکید به اینکه من بر این مسئله واقف هستم. برای فهم بیشتر به مثال زیر توجه کنید:
Eigentlich kennt sie sich mit Computern nicht aus : در واقع او ( مونث ) اصلا از کامپیوتر سر در نمیاره
وقتی از نظر تئوری به چیزی واقف هستیم :
Eigentlich müsste die Uhr jetzt funktionieren : در حقیقت میبایستی آن ساعت کار میکرد! (از نظر تئوری واقف بر این بودیم که آن ساعت میبایستی به درستی کار میکرد.)
در فارسی هرگاه زمان را از دست بدهیم یا ساعت را فراموش کرده باشیم، به جای این که بگوییم : ساعت چند است؟ فعل جمله را به گذشته ساده می بریم و یا یک لحن تعجب و شدت بیشتر می گوییم که ساعت چند شد؟ در گرامر سطح پیشرفته آلمانی میگوییم:
?Wie spät ist es eigentlich : اصلا ساعت چنده؟
واژه denn
واژه denn به معنای برای این که، زیرا، چون که، چون ، به دلیل این که و سپس. بر اساس همین معانی که دارد کاربرد های زیادی نیز خواهد داشت.
?Wie spät ist es den : ساعت چند شد؟
هرگاه از چیزی تعجب کنیم و بخواهیم عکس العمل منفی را نشان دهیم به صورت زیر میگوییم:
Was hast du denn gemacht : خب ، اونوقت تو چکار کردی؟
واژه doch
واژه doch را ( چرایی ) میتوان ترجمه کرد. در اصطلاح فارسی میتوان گفت تو امروز نمیایی مدرسه ؟ در پاسخ هم گفته میشود چرا بابا میام. در واقع شما با چرا یا چرا بابا تاکیدی بر آمدن کردید.
Darüber haben wir doch gestern gesprochen : چرا بابا دیروز درمورد آن صحبت کردیم دیگر…
Ich hab ihn doch schon angerufen : چرا من به اون ( مذکر ) زنگ زدم (چرا بابا من به اون ( مذکر ) زنگ زده ام).
واژه mal
واژه mal نیز خیلی برای تاکید در جملات پر کاربرد است و مفهومی که باعث تاکید در جملات میشود از آن حاصل میگردد.
!Komm mal hier her : بیا اینجا ببینم!
?Schaltest du mal bitte das Licht an : لطفا آن چراغ را روشن میکنی؟
در حقیقت mal در این جمله ها به شنونده احساس دستور را القا میکند.
گرامر سطح پیشرفته آلمانی
گرامر سطح پیشرفته آلمانی : رابطه اسم ها و فعل ها
در گرامر سطح پیشرفته آلمانی باید یاد بگیرید که به روش های مختلف منظور خود را بیان کنید. فرض کنید که در فارسی بخواهید بگویید که در مورد موضوعی بحث میکردیم. حال در زبان آلمانی ما میتوان با دو ساختار متفاوت همین جمله را بیان کرد. در دو جمله زیر تمام در عین یکسان بودن مفهوم هر دو جمله، واژگان آن ها با هم متفاوت هستند.
Ein Thema anschneiden : در مورد موضوعی بحث کردن و آن را موشکافی کردن
Über etwas zu sprechen : در مورد چیزی صحبت کردن
همان طور که میدانید über حرف اضافه فعل sprechen است. یعنی در آلمانی über etwas یعنی صحبت میکنیم ولی در فارسی درباره چیزی یا پیرامون چیزی صحبت میکنیم. über همان درباره معنا میدهد.
?Worüber sprechen Sie : در مورد چه چیزی شما دارید صحبت میکنید؟
زمانی که در زبان آلمانی در یک مبحث با دقت صحبت میشود میگویند anschneiden . یعنی که فعل anschneiden یک فعل Akkusativ است چون توسط آن است که چیزی را به اصطلاح موشکافانه مورد بحث قرار میدهند. البته فعل anschneiden میتواند معانی نظیر قسمتى از چيزى را بريدن یا تكه اى از چيزى را بريدن هم بدهد.
مثال:
بعد از اتمام هر قراردادی، ما باید امضایی انجام گیرد. حال من چه یک قرار داد را منعقد کنم و چه آنرا امضا کنم در هر دو حالت منظور من این است که کار آن پروژه تمام شده است.
Einen Vertrag abschließen : یک قرارداد را منعقد کردن و یا یک قرار داد را به اتمام رساندن
Unterschreiben : امضاء کردن ، تایید کردن
بر اساس گرامر سطح پیشرفته آلمانی باید تشخیص دهید که هم از اسم قرارداد و هم فعل منعقد کردن استفاده میتوان کرد. به علاوه از فعل امضا کردن استفاده کنم.
گرامر سطح پیشرفته آلمانی : حداقل و حداکثر
تشخیص تفاوت های دو فعل aufbauen و erbauen نیز در سر فصل های گرامر سطح پیشرفته آلمانی است. تفاوت زبان آلمانی با دیگر زبان ها در این است که در در زبان آلمانی ما برای انجام هر کاری یا هر عملی یا هر چیزی لغت، فعل، قید و … خاصی وجود دارد.
حداقل
اگر فرهنگ لغت به دنبال معادل واژه حداقل بگردید با دو لغت زیر مواجه میشوید:
Mindestens : اقلاً، دست کم و لااقل
Zumindest : حداقل، اقلاً، دست کم و لااقل
کاربرد این ها با یکدیگر متفاوت است و باید بتوانید از هم تشخیص دهید. به مثال زیر توجه کنید :
Oje, ich komme mindestens eine halbe Stunde zu spat : ای وای، دست کمش نیم ساعت دیرتر میرسم.
اگر در مثال از واژهی zumindest میخواستم استفاده شود ، مفهوم اشتباهی منتقل میشد! 2 قانون ساده زیر را به یاد بسپارید تا اشتباه نکنید:
یک ) هرگاه حداقل عددی را بخواهیم بگوییم از mindestens استفاده میکنیم : حداقل ۱ ساعت دیگر و …
دو ) هرگاه حداقل کاری یا امکان یا موقعتی را بخواهیم بکار ببریم به سر وقت zumindest میرویم : حداقل می بایستی معذرت خواهی میکرد ، حداقل می بایستی کاری میکرد ، حداقل باید چیزی میگفت و …

حداکثر
اگر فرهنگ لغت به دنبال واژه حداکثر هم بگردید با دو لغت زیر رو به رو خواهید شد:
höchstens : حداکثر، کاربردی دقیقاً همانند mindestens دارد. اگر عدد وجود داشت ( حداکثر تا ۱۰ دقیقه ) باید از این واژه استفاده کرد.
maximum : حداکثر، کاربردی دقیقاً همانند zumindest دارد.
Wie lange braucht ein Brief? – Maximal zwei Tage : یک نامه چه مدت یا چه قدر زمان نیاز دارید؟ حداکثر دو روز.
حال اگر بخواهیم از حداقل و حداکثر تاریخی استفاده کنیم یعنی حداکثر تا فردا یا حداکثر تا دوم سپتامبر آنگاه باید از دو قید frühestens و spätestens استفاده کرد.
Ich kann Ihnen spätestens übermorgen eine Antwort geben : من میتوانم به شما حداکثر تا پس فردا یک جوابی بدهم.
دیدگاهتان را بنویسید