زمستان، فصلی جادویی با مناظر یخزده، لحظات شاد و ورزشهای هیجانانگیز، واژگان خاص خود را میطلبد. این مقاله گذری تخصصی به دنیای واژگان زمستانی در زبان انگلیسی است و به شما کمک میکند تا این واژگان را به طور کامل و دستهبندیشده یاد بگیرید.
در این مقاله، با ظرافت و دقت، واژگان مرتبط با زمستان را در دستههای مختلف از جمله انواع برف، پدیدههای یخی، دمای سرد، فعالیتهای زمستانی، پوشش زمستانی، مکانهای زمستانی، صفات زمستانی و افعال زمستانی، مورد بررسی قرار میدهیم.
هدف از این دستهبندی، ارائه تصویری جامع و کاربردی از واژگان زمستانی است تا شما بتوانید در هنگام صحبت یا نوشتن در مورد این فصل زیبا، از آنها به طور صحیح و دقیق استفاده کنید.
با مطالعه این مقاله، نه تنها دایره لغات خود را در زبان انگلیسی غنیتر میکنید، بلکه درک عمیقتری از ظرافتهای معنایی و کاربردی واژگان زمستانی به دست خواهید آورد.
همراه ما باشید تا گامی در سرزمین برفی واژگان زمستانی برداریم و این گنجینه زبانی را کشف کنیم.
لغات انگلیسی زمستان :
انواع برف:
زمستان با خود، زیباییهای بینظیری را به ارمغان میآورد و هر نوع برف، شکوه و ابهت خاص خود را به نمایش میگذارد. در این بخش، به معرفی انواع برف و مثالهایی کاربردی از آنها میپردازیم:
1. Snow (برف):
واژه عام “Snow” برای اشاره به هر نوع بارش یخی از آسمان به کار میرود.
مثال: “The children were having fun playing in the snow.” (کودکان در حال بازی در برف لذت میبردند.)
2. Powder snow (برف پودری):
این نوع برف، نرم، سبک و دست نخورده است و برای اسکی روی برف عالی است.
مثال: “The fresh powder snow made for perfect skiing conditions.” (برف پودری تازه، شرایطی ایدهآل برای اسکی ایجاد کرده بود.)
3. Slush (برف نیمهآب شده):
این نوع برف، خیس و له شده است و راه رفتن روی آن دشوار است.
مثال: “The sidewalks were covered in slush after the snowstorm.” (پیادهروها بعد از کولاک برف، پر از برف نیمهآب شده بود.)
4. Snowdrift (انبوه برف):
تودههای بزرگی از برف که بر اثر وزش باد در یک مکان جمع میشوند، “Snowdrift” نامیده میشوند.
مثال: “The snowdrifts were so high that the cars were stuck.” (انبوه برفها آنقدر بلند بودند که ماشینها گیر کرده بودند.)
5. Snowflake (دانه برف):
هر یک از ذرات شش ضلعی یخ که از ابرها میبارند، “Snowflake” نامیده میشود.
مثال: “No two snowflakes are exactly alike.” (هیچ دو دانه برف کاملاً شبیه به هم نیستند.)
6. Blizzard (کولاک برف):
طوفان شدیدی از برف همراه با باد شدید و دید محدود را “Blizzard” مینامند.
مثال: “The blizzard caused widespread power outages and travel disruptions.” (کولاک برف منجر به قطعی گسترده برق و اختلال در سفر شد.)
7. Snowpack (لایه برف روی زمین):
پوشش ضخیمی از برف که روی زمین جمع میشود، “Snowpack” نامیده میشود.
مثal: “The snowpack provides essential insulation for plants and animals.” (لایه برف، عایق ضروری برای گیاهان و حیوانات است.)
8. Snowshoe (کفش مخصوص راه رفتن روی برف):
کفشهایی با سطح بزرگ که برای راه رفتن روی برف عمیق طراحی شدهاند، “Snowshoe” نامیده میشوند.
مثال: “The hikers used snowshoes to trek through the deep snow.” (کوهنوردان از کفش مخصوص برف برای عبور از برف عمیق استفاده میکردند.)
همانطور که مشاهده کردید، هر نوع برف ویژگیها و کاربردهای خاص خود را دارد. با دانستن نام و کارکرد هر یک از این انواع، میتوانید درک عمیقتری از زیباییها و چالشهای فصل زمستان داشته باشید..
مرتبط بخوانید: اصطلاحات حمل و نقل در انگلیسی که باید بدانید!
پدیده های یخی:
زمستان، فصلی جادویی با پدیدههای یخی شگفتانگیز، از قندیلهای درخشان تا یخچالهای طبیعی عظیم، ما را به دنیای یخی خود دعوت میکند. در این بخش، به معرفی برخی از این پدیدهها و مثالهایی کاربردی از آنها میپردازیم:
1. Ice (یخ):
حالت جامد آب که در دمای پایینتر از صفر درجه سانتیگراد تشکیل میشود، “Ice” نامیده میشود.
مثال: “The ice on the lake was thick enough for skating.” (یخ روی دریاچه به اندازه کافی ضخیم بود که بتو.
2. Icicle (قندیل):
تکههای یخ نوکتیز که از لبه بام یا سایر سطوح آویزان میشوند، “Icicle” نامیده میشوند.
مثال: “The icicles sparkled in the sunlight.” (قندیلها در نور خورشید میدرخشیدند.)
3. Frost (یخزدگی):
تشکیل لایه نازکی از کریستالهای یخ روی سطوح سرد را “Frost” مینامند.
مثال: “The frost on the window made it difficult to see outside.” (یخزدگی روی پنجره، دیدن بیرون را دشوار میکرد.)
4. Hail (تگرگ):
گ шарикиهای یخی که از آسمان میبارند، “Hail” نامیده میشوند.
مثال: “The hail damaged the crops.” (تگرگ به محصولات کشاورزی آسیب رساند.)
5. Sleet (برفباران):
ذرات یخ کوچک که مخلوط با باران میبارند، “Sleet” نامیده میشوند.
مثال: “The sleet made the roads slippery.” (برفباران باعث لغزنده شدن جادهها شد.)
6. Glacier (یخچال طبیعی):
تودههای عظیم یخی که به آرامی در حال حرکت هستند، “Glacier” نامیده میشوند.
مثال: “The glaciers in the mountains are slowly melting due to climate change.” (یخچالهای طبیعی در کوهها به دلیل تغییرات آب و هوایی به آرامی در حال ذوب شدن هستند.)
7. Ice rink (پیست یخزنی):
محلی صاف و یخزده که برای اسکیت روی یخ استفاده میشود، “Ice rink” نامیده میشود.
مثال: “The ice rink was packed with people on Christmas Eve.” (پیست یخزنی در شب کریسمس پر از جمعیت بود.)
همانطور که مشاهده کردید، هر پدیده یخی زیبایی و شگفتی خاص خود را دارد. با دانستن نام و کارکرد هر یک از این پدیدهها، میتوانید درک عمیقتری از دنیای یخی زمستان داشته باشید و از مشاهده آنها لذت ببرید.
دمای سرد:
زمستان، فصلی سرد و یخبندان، با طیف وسیعی از دماها، از خنک تا یخبندان، ما را به سفری در سرزمین یخبندان دعوت میکند. در این بخش، به معرفی برخی از واژگان مرتبط با دمای سرد زمستان و مثالهایی کاربردی از آنها میپردازیم:
1. Cold (سرد):
دمای پایینتر از حد معمول را “Cold” مینامیم.
مثال: “It was a cold day, so I wore a warm coat.” (روز سردی بود، بنابراین کت گرم پوشیدم.)
2. Freezing (یخبندان):
دمایی که در آن آب به یخ تبدیل میشود، “Freezing” نامیده میشود.
مثال: “The temperature dropped below freezing last night.” (دمای هوا دیشب به زیر صفر درجه رسید.)
3. Chilly (خنک):
دمایی نسبتاً پایین ولی نه یخبندان را “Chilly” مینامیم.
مثال: “The wind was chilly, but the sun was shining.” (باد خنک بود، اما خورشید میدرخشید.)
4. Frigid (بسیار سرد):
دمای بسیار پایین و طاقتفرسا را “Frigid” مینامیم.
مثال: “The explorers had to endure frigid temperatures during their Arctic expedition.” (کاوشگران در طول سفر اکتشافی خود به قطب شمال، مجبور به تحمل دمای بسیار سرد بودند.)
5. Icy (یخی):
مربوط به یخ یا پوشیده از یخ را “Icy” مینامیم.
مثal: “The icy roads were dangerous to drive on.” (رانندگی در جادههای یخی خطرناک بود.)
6. Frosty (یخزده):
پوشیده از یخ نازک یا کریستالهای یخ را “Frosty” مینامیم.
مثال: “The grass was frosty in the morning.” (علفها در صبح یخزده بودند.)
7. Hypothermia (سرمازدگی):
کاهش دمای بدن به حدی که عملکردهای حیاتی مختل شود، “Hypothermia” نامیده میشود.
مثال: “The hiker was suffering from hypothermia after being stranded in the snow.” (کوهنورد بعد از اینکه در برف سرگردان شد، دچار سرمازدگی شد.)
همانطور که مشاهده کردید، هر واژه مرتبط با دمای سرد، مفهوم و حس خاص خود را دارد. با دانستن این واژگان و کاربرد آنها، میتوانید درک عمیقتری از طیف دماهای زمستان و خطرات احتمالی آن داشته باشید و در این فصل سرد، مراقب سلامتی خود باشید.
فعالیت های زمستانی:
زمستان، فصلی جادویی با ورزشها و تفریحات هیجانانگیز، ما را به دنیای پرشور خود دعوت میکند. در این بخش، به معرفی برخی از فعالیتهای زمستانی و مثالهایی کاربردی از آنها میپردازیم:
1. Skiing (اسکی):
حرکت بر روی برف با استفاده از دو تخته اسکی و چوب مخصوص را “Skiing” مینامند.
مثال: “They went skiing in the mountains on the weekend.” (آنها آخر هفته به اسکی در کوهستان رفتند.)
2. Snowboarding (اسنوبرد):
حرکت بر روی برف با استفاده از یک تختهی اسنوبرد را “Snowboarding” مینامند.
مثال: “She is a skilled snowboarder and loves doing tricks.” (او یک اسنوبردسوار ماهر است و عاشق انجام حرکات نمایشی است.)
3. Sledding (سورتمهسواری):
سر خوردن از روی تپههای برفی با استفاده از سورتمه را “Sledding” مینامند.
مثال: “The children were having a blast sledding in the snow.” (کودکان از سورتمهسواری در برف لذت میبردند.)
4. Ice skating (اسکیت روی یخ):
حرکت بر روی سطح یخی با استفاده از اسکیتهای مخصوص را “Ice skating” مینامند.
مثال: “They went ice skating at the Rockefeller Center in New York City.” (آنها در مرکز راکفلر در شهر نیویورک اسکیت روی یخ رفتند.)
5. Snowball fight (جنگ برفبالی):
بازی پرتاب گلولههای برفی به سمت یکدیگر را “Snowball fight” مینامند.
مثال: “The kids had a snowball fight in the park after school.” (بچهها بعد از مدرسه در پارک جنگ برفبالی کردند.)
6. Building a snowman (ساختن آدمبرفی):
از برف، آدمکهایی به شکل انسان میسازند که به “Building a snowman” معروف است.
مثال: “They built a snowman in their front yard.” (آنها در حیاط جلویی خانه خود آدمبرفی ساختند.)
7. Ice fishing (ماهیگیری روی یخ):
ماهیگیری از طریق سوراخی در سطح یخزده دریاچه یا رودخانه را “Ice fishing” مینامند.
مثال: “He went ice fishing with his friends on the lake.” (او با دوستانش در دریاچه ماهیگیری روی یخ میکرد.)
8. Snowmobiling (موتورسواری روی برف):
رانندگی با موتورسیکلتهای مخصوص برف را “Snowmobiling” مینامند.
مثal: “They went snowmobiling in the woods.” (آنها در جنگل با موتورسیکلتهای برفی رانندگی میکردند.)
همانطور که مشاهده کردید، هر فعالیت زمستانی هیجان و لذت خاص خود را دارد. با دانستن نام و چگونگی انجام این فعالیتها، میتوانید در فصل زمستان از اوقات فراغت خود به بهترین نحو استفاده کنید و خاطرات خوشی را برای خود رقم بزنید.
لباس ها و پوشش های زمستانی:
زمستان، فصلی سرد با سرما و یخبندان، نیازمند پوشش مناسب برای گرم ماندن است. در این بخش، به معرفی برخی از لباسهای زمستانی و مثالهایی کاربردی از آنها میپردازیم:
1. Coat (کت):
تنپوشی بلند و گرم که برای محافظت از بدن در برابر سرما استفاده میشود، “Coat” نامیده میشود.
مثال: “I wore a warm coat because it was snowing outside.” (من یک کت گرم پوشیدم چون بیرون برف میبارید.)
2. Jacket (ژاکت):
تنپوشی کوتاهتر و سبکتر از کت که برای گرم ماندن در هوای سرد استفاده میشود، “Jacket” نامیده میشود.
مثال: “He put on a jacket and went for a walk.” (او یک ژاکت پوشید و به پیادهروی رفت.)
3. Hat (کلاه):
پوششی برای سر که برای گرم نگه داشتن سر و گوشها استفاده میشود، “Hat” نامیده میشود.
مثال: “Be sure to wear a hat when you go outside.” (حتماً وقتی بیرون میروید کلاه بگذارید.)
4. Scarf (شال گردن):
پارچهای بلند که به دور گردن پیچیده میشود و برای گرم نگه داشتن گردن و صورت استفاده میشود، “Scarf” نامیده میشود.
مثال: “She wrapped a scarf around her neck and pulled it up over her nose.” (او شالی را به دور گردنش پیچید و آن را روی بینیاش کشید.)
5. Gloves (دستکش):
پوششی برای دستها که برای گرم نگه داشتن دستها استفاده میشود، “Gloves” نامیده میشود.
مثال: “Wear gloves when you are playing in the snow.” (هنگام بازی در برف دستکش بپوشید.)
6. Mittens (جوراب پشمی):
پوششی شبیه به دستکش، اما با انگشتان جداگانه، که برای گرم نگه داشتن دستها استفاده میشود، “Mittens” نامیده میشود.
مثال: “The mittens kept her hands warm in the cold weather.” (جوراب پشمی دستهای او را در هوای سرد گرم نگه میداشت.)
7. Boots (چکمه):
نوعی کفش که ساقه بلندی دارد و برای محافظت از پاها در برابر برف و باران و همچنین گرم نگه داشتن پاها استفاده میشود، “Boots” نامیده میشود.
مثال: “Put on your boots before you go out into the snow.” (قبل از اینکه به بیرون از خانه بروید، چکمههایتان را بپوشید.)
8. Snow pants (شلوار اسکی):
شلواری ضد آب و گرم که برای اسکی و سایر فعالیتهای زمستانی در برف استفاده میشود، “Snow pants” نامیده میشود.
مثال: “She wore snow pants and a jacket to go skiing.” (او برای اسکی شلوار اسکی و ژاکت پوشید.)
همانطور که مشاهده کردید، هر نوع لباس زمستانی کاربرد خاص خود را دارد. با دانستن نام و کارکرد هر یک از این لباسها، میتوانید در فصل زمستان با انتخاب پوشش مناسب، از سرما در امان بمانید و از تجربه این فصل زیبا لذت ببرید.
مکان های زمستانی:
زمستان، فصلی جادویی با مناظر یخزده و نفسگیر، ما را به سفری در میان مکانهای برفی و یخی خود دعوت میکند. در این بخش، به معرفی برخی از این مکانها و مثالهایی کاربردی از آنها میپردازیم:
1. Winter wonderland (سرزمین عجایب زمستانی):
مکانی پوشیده از برف با منظرهای زیبا و جادویی که تداعیکننده دنیای افسانهها است، “Winter wonderland” نامیده میشود.
مثال: “The children were enchanted by the winter wonderland they saw on their way to the ski resort.” (کودکان از دیدن سرزمین عجایب زمستانی در راه رفتن به اقامتگاه اسکی، مجذوب شده بودند.)
2. Ski resort (اقامتگاه اسکی):
مکانی مجهز برای اسکی و سایر فعالیتهای زمستانی مانند اسنوبرد، سورتمهسواری و … “Ski resort” نامیده میشود.
مثال: “They spent the weekend skiing at a ski resort in the mountains.” (آنها آخر هفته را در یک اقامتگاه اسکی در کوهستان به اسکی کردن گذراندند.)
3. Ice cave (غار یخی):
غاری که به طور طبیعی از یخ تشکیل شده است، “Ice cave” نامیده میشود.
مثال: “The ice cave was a beautiful sight to behold.” (غار یخی منظرهای زیبا و تماشایی بود.)
4. Snowcapped mountain (کوه پوشیده از برف):
کوهی که قله و دامنههای آن پوشیده از برف است، “Snowcapped mountain” نامیده میشود.
مثal: “The snowcapped mountains in the distance looked like a painting.” (کوههای پوشیده از برف در دوردست مانند نقاشی بودند.)
5. Frozen lake (دریاچه یخزده):
دریاچهای که سطح آن به طور کامل یخ زده است، “Frozen lake” نامیده میشود.
مثال: “The frozen lake was a popular spot for ice skating.” (دریاچه یخزده مکان محبوبی برای اسکیت روی یخ بود.)
6. Blizzard (کولاک برف):
طوفان شدیدی از برف همراه با باد شدید و دید محدود را “Blizzard” مینامند.
مثال: “The blizzard caused widespread power outages and travel disruptions.” (کولاک برف منجر به قطعی گسترده برق و اختلال در سفر شد.)
همانطور که مشاهده کردید، هر مکان زمستانی زیبایی و جذابیت خاص خود را دارد. با دانستن نام و ویژگیهای هر یک از این مکانها، میتوانید در فصل زمستان برنامهریزیهای جالبی برای سفر و تفریح داشته باشید و از تماشای مناظر برفی و یخی لذت ببرید.
صفت های زمستانی:
زمستان، فصلی با حال و هوای خاص خود، صفات منحصر به فردی را به زبان ما هدیه میکند. در این بخش، به معرفی برخی از صفات زمستانی و مثالهایی کاربردی از آنها میپردازیم:
1. Wintery (زمستانی):
مربوط به زمستان یا شبیه به زمستان را “Wintery” مینامیم.
مثال: “The wintry landscape was breathtaking.” (منظره زمستانی نفسگیر بود.)
2. Snowy (برفی):
پوشیده از برف یا مربوط به برف را “Snowy” مینامیم.
مثال: “The children were playing in the snowy field.” (کودکان در زمین برفی بازی میکردند.)
3. Icy (یخی):
مربوط به یخ یا پوشیده از یخ را “Icy” مینامیم.
مثال: “The icy roads were dangerous to drive on.” (رانندگی در جادههای یخی خطرناک بود.)
4. Frosty (یخزده):
پوشیده از یخ نازک یا کریستالهای یخ را “Frosty” مینامیم.
مثال: “The grass was frosty in the morning.” (علفها در صبح یخزده بودند.)
5. Chilling (خنککننده):
بسیار سرد و ناخوشایند را “Chilling” مینامیم.
مثال: “The chilling wind blew through the trees.” (باد سرد از میان درختان عبور میکرد.)
6. Frigid (بسیار سرد):
دمای بسیار پایین و طاقتفرسا را “Frigid” مینامیم.
مثال: “The explorers had to endure frigid temperatures during their Arctic expedition.” (کاوشگران در طول سفر اکتشافی خود به قطب شمال، مجبور به تحمل دمای بسیار سرد بودند.)
7. Crisp (خنک و دلچسب):
هوای سرد و خشک و مطبوع را “Crisp” مینامیم.
مثال: “The crisp winter air was invigorating.” (هوای خنک و زمستانی نشاطبخش بود.)
همانطور که مشاهده کردید، هر صفت زمستانی حس و مفهوم خاص خود را دارد. با دانستن این صفات و کاربرد آنها، میتوانید درک عمیقتری از فصل زمستان و اتمسفر خاص آن داشته باشید و از توصیف زیباییهای این فصل لذت ببرید.
علاوه بر صفات ذکر شده، صفات زمستانی دیگری مانند “bleak” (غمانگیز و سرد)، “gray” (خاکستری)، “harsh” (خشن) و “still” (ساکن) نیز وجود دارند که هر کدام ظرافتهای معنایی خاص خود را به تصویر میکشند.
امیدوارم این توضیحات برای شما مفید بوده باشد.
دنیای افعال زمستانی: از بارش برف تا اسکیت روی یخ
زمستان، فصلی پر از شور و هیجان، افعال مخصوص خود را به زبان ما هدیه میکند. در این بخش، به معرفی برخی از افعال زمستانی و مثالهایی کاربردی از آنها میپردازیم:
1. Snow (باریدن برف):
از آسمان ذرات یخ به صورت دانههای ریز فرو میریزد که “Snow” نامیده میشود.
مثال: “It snowed heavily all day.” (تمام روز به شدت برف بارید.)
2. Hail (باریدن تگرگ):
گ шарикиهای یخی از آسمان فرو میریزد که “Hail” نامیده میشود.
مثال: “The hail damaged the crops.” (تگرگ به محصولات کشاورزی آسیب رساند.)
3. Freeze (یخ زدن):
آب یا هر مایع دیگری در دمای پایین به جامد تبدیل میشود که “Freeze” نامیده میشود.
مثال: “The lake froze over during the winter.” (دریاچه در طول زمستان یخ زد.)
4. Sleet (برفباران):
ذرات یخ کوچک مخلوط با باران از آسمان فرو میریزد که “Sleet” نامیده میشود.
مثال: “The sleet made the roads slippery.” (برفباران باعث لغزنده شدن جادهها شد.)
5. Snowball (گلوله برف درست کردن):
از برف، گلولههای فشرده درست میکنند که “Snowball” نامیده میشود.
مثال: “The children were having a snowball fight in the park.” (کودکان در پارک جنگ برفبالی میکردند.)
6. Sled (سورتمهسواری کردن):
با سورتمه از روی تپههای برفی به پایین سر خوردن را “Sled” مینامند.
مثال: “They went sledding after the snowfall.” (آنها بعد از بارش برف سورتمهسواری کردند.)
7. Ski (اسکی کردن):
حرکت بر روی برف با استفاده از دو تخته اسکی و چوب مخصوص را “Ski” مینامند.
مثال: “They went skiing in the mountains on the weekend.” (آنها آخر هفته به اسکی در کوهستان رفتند.)
8. Ice skate (اسکیت روی یخ):
حرکت بر روی سطح یخی با استفاده از اسکیتهای مخصوص را “Ice skate” مینامند.
مثال: “They went ice skating at the Rockefeller Center in New York City.” (آنها در مرکز راکفلر در شهر نیویورک اسکیت روی یخ رفتند.)
همانطور که مشاهده کردید، هر فعل زمستانی، هیجان و شور و حال خاص خود را دارد. با دانستن این افعال و کاربرد آنها، میتوانید درک عمیقتری از فعالیتها و اتفاقات زمستانی داشته باشید و در توصیف این فصل زیبا از آنها استفاده کنید.
علاوه بر افعال ذکر شده، افعال زمستانی دیگری مانند “build a snowman” (ساختن آدمبرفی)، “ice fish” (ماهیگیری روی یخ)، “go snowmobiling” (موتورسواری روی برف) و “have a snowball fight” (جنگ برفبالی) نیز وجود دارند که هر کدام بیانگر فعالیتی خاص در این فصل هستند.
سخن پایانی و جمع بندی
در این مقاله، سفری به سرزمین واژگان زمستانی در زبان انگلیسی داشتیم و با دستهبندیهای مختلف، این واژگان را به طور کامل و تخصصی بررسی کردیم.
از انواع برف و یخ گرفته تا دمای سرد، فعالیتهای زمستانی، پوشش، مکانها، صفات و افعال، تمام واژگان مرتبط با این فصل زیبا را مورد کاوش قرار دادیم.
هدف از این مقاله، ارائه تصویری جامع و کاربردی از واژگان زمستانی بود تا شما بتوانید در هنگام صحبت یا نوشتن در مورد این فصل، از آنها به طور صحیح و دقیق استفاده کنید.
با مطالعه این مقاله، نه تنها دایره لغات خود را در زبان انگلیسی غنیتر کردید، بلکه درک عمیقتری از ظرافتهای معنایی و کاربردی واژگان زمستانی به دست آوردید.
اکنون که این سفر به پایان رسیده است، زمان آن فرا رسیده که از واژگان جدید خود در دنیای واقعی استفاده کنید. با به کارگیری این واژگان در مکالمات و نوشتههای خود، به دیگران نشان دهید که تسلط کاملی بر زبان انگلیسی و واژگان مربوط به فصل زمستان دارید.
به یاد داشته باشید که یادگیری زبان یک فرایند مستمر است. برای تسلط کامل بر واژگان زمستانی، لازم است به طور مداوم از آنها استفاده کنید، مطالعه خود را ادامه دهید و در معرض واژگان جدید قرار بگیرید.
برای آشنایی بیشتر با روشهای نوین یادگیری زبان انگلیسی و مسیر کامل یادگیری این زبان، میتوانید به مقاله “صفر تا صد زبان انگلیسی” موسسه زبان نگار مراجعه کنید
امیدواریم این مقاله برایتان مفید بوده باشد و از آن لذت برده باشید. نظرات ارزشمندتان را با ما مطرح کنید.