What is slang

اسلنگ چیست؟ (۱5۰ اسلنگ رایج در زبان انگلیسی که باید بدانید)

در دنیای پهناور زبان انگلیسی، یادگیری زبان عامیانه یا اسلنگ گامی فراتر از مسیر یادگیری صفر تا صد آن محسوب می‌شود. اسلنگ، چاشنی طبیعی و جذاب گفتار روزمره انگلیسی‌زبانان است و درک آن نقشی کلیدی در ارتباطی صمیمی و روان با افراد بومی ایفا می‌کند.

اگر در یادگیری زبان انگلیسی به دنبال مهارتی فراتر از کتاب‌ها و دستور زبان هستید، این مقاله برای شماست. در این نوشتار، به زبان ساده و کاربردی به معرفی اسلنگ انگلیسی می‌پردازیم و راهکارهایی عملی برای یادگیری و استفاده درست از آن ارائه می‌دهیم.

با مطالعه این مقاله، خواهید آموخت:

  • اسلنگ چیست و چه تفاوتی با زبان استاندارد دارد؟
  • چرا یادگیری اسلنگ برای تسلط بر زبان انگلیسی ضروری است؟
  • رایج‌ترین اصطلاحات اسلنگ انگلیسی در کدام دسته‌ها قرار می‌گیرند؟
  • چگونه می‌توان از اسلنگ در موقعیت‌های مختلف به درستی استفاده کرد؟
  • منابع و ابزارهای کاربردی برای یادگیری اسلنگ انگلیسی کدامند؟

با تمرین و مطالعه مستمر، اسلنگ به ابزاری قدرتمند در دستان شما تبدیل خواهد شد و مهارت‌های زبانی شما را به سطحی فراتر ارتقا خواهد داد.

آماده‌اید تا با اسلنگ انگلیسی، زبان خود را به سطحی بومی برسانید و ارتباطی صمیمی و جذاب با انگلیسی‌زبانان برقرار کنید؟

این مقاله، نقشه راه شما در این مسیر خواهد بود.

خواندن این مقاله رو به شما پیشنهاد میکنم تا درک بهتری از اسلنگ در زبان انگلیسی داشته باشید: مکالمه روزمره انگلیسی (مهم ترین ترفندها و نکات)

اسلنگ و زبان استاندارد

اسلنگ و زبان استاندارد دو نوع زبانی هستند که در زبان انگلیسی به کار می‌روند، اما تفاوت‌های ظریفی بین آنها وجود دارد.

اسلنگ به کلمات و اصطلاحاتی گفته می‌شود که در گفتار غیررسمی رواج دارند و غیرقابل پیش‌بینی هستند. معنی و کاربرد اسلنگ می‌تواند به سرعت تغییر کند و در مناطق مختلف یا بین گروه‌های مختلف مردم متفاوت باشد.

در مقابل، زبان استاندارد زبانی است که در موقعیت‌های رسمی و نوشته‌ها استفاده می‌شود و قواعد و ساختار مشخصی دارد.

برخی از مهم‌ترین تفاوت‌های اسلنگ و زبان استاندارد عبارتند از:

  • رسمیت: اسلنگ غیررسمی است، در حالی که زبان استاندارد رسمی است.
  • ثبات: اسلنگ غیرقابل پیش‌بینی و در حال تغییر است، در حالی که زبان استاندارد ثابت و پایدار است.
  • قواعد: اسلنگ قواعد دستوری ثابتی ندارد، در حالی که زبان استاندارد قواعد دستوری مشخصی دارد.
  • مکان استفاده: اسلنگ در گفتار غیررسمی استفاده می‌شود، در حالی که زبان استاندارد در موقعیت‌های رسمی و نوشته‌ها استفاده می‌شود.

مثال‌هایی از اسلنگ:

Cool: به معنی “باحال” یا “مناسب”

Dude: به معنی “رفیق” یا “مرد”

Whatever: به معنی “هر چی که باشه” یا “مهم نیست”

Like: به عنوان پرکننده جمله استفاده می‌شود

Chill: به معنی “آرام باش” یا “راحت باش”

مثال‌هایی از زبان استاندارد:

I would like to go to the store. (می‌خواهم به فروشگاه بروم.)

The cat sat on the mat. (گربه روی حصیر نشست.)

Please be on time for the meeting. (لطفاً سر وقت به جلسه برسید.)

I have a lot of work to do. (کار زیادی برای انجام دادن دارم.)

She is a very intelligent woman. (او زن بسیار باهوشی است.)

استفاده از اسلنگ در موقعیت‌های مناسب:

اسلنگ در گفتگوی روزمره با دوستان، خانواده و همسالان مناسب است.

اما استفاده از آن در موقعیت‌های رسمی مانند مصاحبه شغلی، سخنرانی‌ها یا نوشته‌های رسمی غیرقابل قبول است.

یادگیری اسلنگ:

یادگیری اسلنگ از طریق کتاب‌های درسی یا دیکشنری‌های معمولی دشوار است.

بهترین راه برای یادگیری اسلنگ، گوش دادن به فیلم‌ها و سریال‌های انگلیسی‌زبان، گوش دادن به موسیقی‌های انگلیسی‌زبان، صحبت با انگلیسی‌زبانان بومی و مطالعه کتاب‌ها و مقالاتی است که به زبان اسلنگ نوشته شده‌اند.

اسلنگ چاشنی طبیعی و جذاب زبان انگلیسی است و یادگیری آن می‌تواند به شما کمک کند تا به زبان انگلیسی مسلط‌تر شوید و با افراد بومی راحت‌تر ارتباط برقرار کنید.

بیشتر بخوانید: آموزش زبان انگلیسی

چرا یادگیری اسلنگ برای تسلط بر زبان انگلیسی ضروری است؟

زبان انگلیسی زبانی پویا و در حال تحول است و اسلنگ نیز به عنوان بخشی از این زبان، نقشی مهم در ارتباطات روزمره و درک فرهنگ انگلیسی‌زبانان ایفا می‌کند.

یادگیری اسلنگ به چند دلیل برای تسلط بر زبان انگلیسی ضروری است:

  1. ارتباطی صمیمی و روان:

استفاده از اسلنگ در گفتگوی روزمره با انگلیسی‌زبانان، ارتباطی صمیمی‌تر و روان‌تر ایجاد می‌کند. اسلنگ به شما کمک می‌کند تا لحنی طبیعی و خودمانی به صحبت‌های خود ببخشید و احساس نزدیکی بیشتری با مخاطب خود ایجاد کنید.

  1. درک فرهنگ بومی:

اسلنگ به شدت با فرهنگ و آداب و رسوم یک جامعه مرتبط است. یادگیری اسلنگ به شما کمک می‌کند تا ظرافت‌های فرهنگی زبان انگلیسی را بهتر درک کنید و شوخی‌ها و کنایات انگلیسی‌زبانان را متوجه شوید.

  1. به‌روز بودن:

اسلنگ زبانی پویا است و دائماً در حال تغییر و تحول است. یادگیری اسلنگ به شما کمک می‌کند تا از آخرین اصطلاحات و مدهای زبانی آگاه باشید و در مکالمات خود به‌روز باشید.

  1. افزایش اعتماد به نفس:

استفاده درست از اسلنگ می‌تواند اعتماد به نفس شما را در صحبت کردن به زبان انگلیسی افزایش دهد.

زمانی که از اسلنگ به درستی استفاده می‌کنید، نشان می‌دهید که به زبان انگلیسی تسلط دارید و از مهارت‌های زبانی بالایی برخوردار هستید.

  1. درک بهتر فیلم‌ها و سریال‌ها:

بسیاری از فیلم‌ها و سریال‌های انگلیسی‌زبان از اسلنگ در دیالوگ‌های خود استفاده می‌کنند. یادگیری اسلنگ به شما کمک می‌کند تا معنای کامل این دیالوگ‌ها را درک کنید و از تماشای فیلم‌ها و سریال‌ها لذت بیشتری ببرید.

  1. جذابیت بیشتر:

استفاده از اسلنگ در مواقع مناسب می‌تواند صحبت‌های شما را جذاب‌تر و شنیدنی‌تر کند. اسلنگ به شما کمک می‌کند تا احساسات و منظور خود را به طور دقیق‌تر بیان کنید و توجه مخاطب خود را جلب کنید.

با توجه به این دلایل، یادگیری اسلنگ می‌تواند گامی مهم در مسیر تسلط بر زبان انگلیسی و ارتقای مهارت‌های زبانی شما باشد.

رایج‌ترین اصطلاحات اسلنگ انگلیسی در کدام دسته‌ها قرار می‌گیرند؟

دنیای اسلنگ انگلیسی پهناور و متنوع است و دسته‌بندی دقیقی از آن وجود ندارد. با این حال، می‌توان اصطلاحات اسلنگ را بر اساس موضوعات مختلف به دسته‌های کلی تقسیم کرد.

برخی از رایج‌ترین دسته‌های اسلنگ انگلیسی عبارتند از:

احساسات و عواطف:

  • chill (آرام باش)
  • stoked (هیجان‌زده)
  • bummed (ناامید)
  • lit (عالی)
  • cringe (خجالت‌‌آور)

افراد:

  • dude (رفیق)
  • bae (عزیزم)
  • bruh (رفیق)
  • Karen (زن میانسال بداخلاق)
  • bro (رفیق)

فعالیت‌ها:

  • hang out (با هم وقت گذراندن)
  • binge (زیاده‌روی کردن)
  • ditch (رها کردن)
  • swipe (کشیدن انگشت)
  • bail (کنار کشیدن)

اشیاء:

  • stuff (چیزها)
  • thing (چیز)
  • junk (خرت و پرت)
  • digs (خانه)
  • whip (ماشین)

حرف اضافه و قید:

  • like (مثل)
  • literally (واقعاً)
  • totally (کاملاً)
  • basically (در اصل)
  • kinda (نوعی)

اصطلاحات عامیانه:

  • whatever (هر چی که باشه)
  • ASAP (هر چه سریع‌تر)
  • FYI (برای اطلاع)
  • NBD (مشکلی نیست)
  • IMHO (به نظر من)

توجه:

این فقط نمونه‌ای از دسته‌بندی‌های رایج اسلنگ انگلیسی است و اصطلاحات اسلنگ در دسته‌بندی‌های دیگری نیز می‌توانند قرار بگیرند.

معنی و کاربرد اسلنگ می‌تواند به سرعت تغییر کند و در مناطق مختلف یا بین گروه‌های مختلف مردم متفاوت باشد.

استفاده از اسلنگ در موقعیت‌های مناسب مهم است.

یادگیری اسلنگ به شما کمک می‌کند تا زبان انگلیسی را به طور طبیعی‌تر، رساتر و جذاب‌تر صحبت کنید.

با تمرین و مطالعه مستمر، اسلنگ به ابزاری قدرتمند در دستان شما تبدیل خواهد شد و مهارت‌های زبانی شما را به سطحی فراتر ارتقا خواهد داد.

چگونه می‌توان از اسلنگ در موقعیت‌های مختلف به درستی استفاده کرد؟

استفاده از اسلنگ در زبان انگلیسی، چاشنی طبیعی و جذاب به گفتار شما می‌بخشد و به شما کمک می‌کند تا ارتباطی صمیمی‌تر و روان‌تر با افراد بومی برقرار کنید.

با این حال، استفاده درست از اسلنگ در موقعیت‌های مناسب از اهمیت بالایی برخوردار است.

در اینجا نکاتی برای استفاده درست از اسلنگ در موقعیت‌های مختلف ارائه می‌شود:

  1. به مخاطب خود توجه کنید:

سن: از اسلنگ در گفتگو با افراد مسن‌تر یا در موقعیت‌های رسمی خودداری کنید.

رابطه: با توجه به میزان صمیمیت خود با مخاطب، از اسلنگ مناسب استفاده کنید.

زمینه فرهنگی: به زمینه فرهنگی مخاطب خود توجه داشته باشید و از اسلنگ‌هایی استفاده کنید که در فرهنگ او رایج هستند.

  1. به موقعیت مکانی خود توجه کنید:

محیط رسمی: از اسلنگ در محیط‌های رسمی مانند محل کار یا مصاحبه شغلی استفاده نکنید.

محیط غیررسمی: در محیط‌های غیررسمی مانند معاشرت با دوستان یا در یک مهمانی، استفاده از اسلنگ مناسب است.

  1. لحن خود را در نظر بگیرید:

لحن شوخی: از اسلنگ برای ایجاد لحنی شوخی و طنزآمیز در گفتگو استفاده کنید.

لحن جدی: در موارد جدی از اسلنگ استفاده نکنید.

  1. اعتدال را رعایت کنید:

استفاده بیش از حد: از استفاده بیش از حد از اسلنگ خودداری کنید.

استفاده متعادل: از اسلنگ به طور متعادل و در کنار زبان استاندارد استفاده کنید.

  1. به معنای دقیق اسلنگ توجه کنید:

قبل از استفاده: قبل از استفاده از اسلنگ، از معنای دقیق آن مطمئن شوید.

معنای ضمنی: به معنای ضمنی و بار احساسی اسلنگ توجه کنید.

  1. به زبان بدن خود توجه کنید:

حرکات دست: از حرکات دست و زبان بدن مناسب در کنار اسلنگ استفاده کنید.

لحن صدا: لحن صدای خود را با اسلنگ هماهنگ کنید.

  1. به غریزه خود اعتماد کنید:

احساس راحتی: اگر در استفاده از اسلنگ در موقعیتی احساس راحتی نمی‌کنید، از آن استفاده نکنید.

زبان استاندارد: در صورت تردید، از زبان استاندارد استفاده کنید.

منابع و ابزارهای کاربردی برای یادگیری اسلنگ انگلیسی

یادگیری اسلنگ انگلیسی می‌تواند گامی سرگرم‌کننده و موثر در مسیر تسلط بر زبان انگلیسی باشد.

در اینجا برخی از منابع و ابزارهای کاربردی برای یادگیری اسلنگ انگلیسی معرفی می‌شود:

  1. فیلم‌ها و سریال‌های انگلیسی‌زبان:

بدون زیرنویس: تماشای فیلم‌ها و سریال‌های انگلیسی‌زبان بدون زیرنویس، به شما کمک می‌کند تا به طور طبیعی به اسلنگ عادت کنید.

زیرنویس انگلیسی: در صورت نیاز، از زیرنویس انگلیسی استفاده کنید، اما به جای خواندن کلمه به کلمه، به نحوه صحبت شخصیت‌ها و لحن آنها توجه کنید.

برنامه‌های یادگیری زبان: برنامه‌هایی مانند Duolingo و Memrise، عبارات و اصطلاحات اسلنگ را در قالب فیلم‌های کوتاه و جذاب به شما آموزش می‌دهند.

  1. موسیقی‌های انگلیسی‌زبان:

گوش دادن فعال: به موسیقی‌های انگلیسی‌زبان به طور فعال گوش دهید و به متن آهنگ‌ها توجه کنید.

متن آهنگ‌ها: متن آهنگ‌ها را پیدا کنید و معنی کلمات و اصطلاحات اسلنگ را بررسی کنید.

ویدئوهای موزیک: به ویدئوهای موزیک توجه کنید و به نحوه استفاده خواننده از زبان بدن و لحن صدا در کنار اسلنگ دقت کنید.

  1. کتاب‌ها و مقالات اسلنگ:

کتاب‌های اسلنگ: کتاب‌هایی مانند “English Slang for Dummies” یا “The Slangtionary” به شما در یادگیری اصطلاحات و عبارات اسلنگ رایج انگلیسی کمک می‌کنند.

مقالات آنلاین: وب‌سایت‌ها و مجلاتی مانند Urban Dictionary و Merriam-Webster اطلاعات و تعاریف جامعی از اسلنگ انگلیسی ارائه می‌دهند.

رمان‌ها و داستان‌های کوتاه: خواندن رمان‌ها و داستان‌های کوتاه نوشته شده به زبان انگلیسی، به شما کمک می‌کند تا با اسلنگ در بافت و لحن‌های مختلف آشنا شوید.

  1. صحبت با انگلیسی‌زبانان بومی:

مکالمه آنلاین: از طریق پلتفرم‌هایی مانند HelloTalk یا Tandem با انگلیسی‌زبانان بومی به صورت آنلاین صحبت کنید و از آنها در مورد اسلنگ رایج در منطقه خود سوال کنید.

مبادله زبان: با یک انگلیسی‌زبان بومی برای مبادله زبان شریک شوید و در ازای آموزش زبان مادری خود، اسلنگ انگلیسی را از او یاد بگیرید.

سفر به کشورهای انگلیسی‌زبان: سفر به کشورهای انگلیسی‌زبان بهترین راه برای تجربه اسلنگ در دنیای واقعی و یادگیری آن از طریق تعامل با افراد محلی است.

  1. دیکشنری‌های اسلنگ:

دیکشنری‌های آنلاین: دیکشنری‌های آنلاینی مانند Urban Dictionary و Collins Online Dictionary تعاریف و نمونه‌هایی از اسلنگ انگلیسی را ارائه می‌دهند.

اپلیکیشن‌های موبایل: اپلیکیشن‌هایی مانند Slangtionary و Slang Buzz به شما امکان می‌دهند تا به تعاریف اسلنگ به صورت آفلاین دسترسی داشته باشید و آنها را جستجو کنید.

کتاب‌های دیکشنری: کتاب‌های دیکشنری مانند “The Oxford Dictionary of Slang” و “Green’s Dictionary of Slang” اطلاعات جامعی از تاریخچه و ریشه‌شناسی اسلنگ انگلیسی ارائه می‌دهند.

نکات:

استفاده از منابع مختلف: از منابع مختلف مانند فیلم‌ها، موسیقی، کتاب‌ها و صحبت با افراد بومی برای یادگیری اسلنگ استفاده کنید.

تمرین مداوم: برای یادگیری موثر اسلنگ، به طور مداوم تمرین کنید و از آن در گفتگوی روزمره خود استفاده کنید.

صبر و حوصله: یادگیری اسلنگ زمان می‌برد. صبور باشید و از اشتباه کردن نترسید.

با استفاده از این منابع و ابزارهای کاربردی و با تمرین و مطالعه مستمر، می‌توانید اسلنگ انگلیسی را به طور کامل یاد بگیرید و از آن در ارتباطات روزمره خود به طور صحیح و روان استفاده کنید.

به یاد داشته باشید که اسلنگ زبانی پویا و در حال تحول است، پس همیشه به دنبال اصطلاحات و عبارات جدید باشید.

آموزش اسلنگ انگلیسی با معنی

در اینجا لیستی از اصطلاحات اسلنگ انگلیسی رایج به همراه معنی آنها آورده شده است:

  1. 1. اصطلاحات عمومی:

boo-boo: اشتباه یا آسیب دیدگی

cooler: بازداشت، زندان

garbage: بی معنی

hood: بزهکاری نوجوانان

neck: آغوش

bogue: ناعادلانه

gross: حال بهم زن

horn: تلفن

no brainer: آسان

threads: لباس ها

zip: هیچی

bad: خوب

bounce: ترک کردن، جدا شدن

grody: حال بهم زن

psyche: ” نه واقعا” یا “گولت زدم”

rad: سرگرم کننده، هیجان انگیز

word: “موافقم” یا برای پرسیدن “واقعا؟”

as if: هرگز

  1. 2. اصطلاحات مربوط به افراد:

bae: کوتاه شده “before anyone else,” برای زمان هایی که یک معشوقه را از دیگران جدا می دانید.

peeps: دوستان، مردم

ride or die: دوست یا همسر که بدون هیچ قید و شرطی با شماست

queen: یک مدل زیبای خانم

  1. 3. اصطلاحات مربوط به اشیاء:

bling: درخشش، ثروت

loot: پول

paper: پول کاغذی

tat: تتو

  1. 4. اصطلاحات مربوط به موقعیت ها:

bangin‘: جذاب، هیجان آور

chillin‘: گذراندن اوقات با دوستان

holla: تماس تلفنی

senior moment: از دست دادن حافظه

  1. 5. اصطلاحات مربوط به احساسات:

ether: سرزنش کردن یا انتقاد کردن از کسی

juiced: هیجان زده شدن یا تمایل شدید برای انجام یک کار

trashed: مستی بیش از حد یا خراب کردن اموال شخص دیگر

zonked: کاملا تحلیل رفته، خیلی خسته

  1. 6. اصطلاحات دیگر:

ankle biter: یک مفهوم مربوط به آسیب دیدگی در نوزاد یا بچه کوچک

bail: ترک کردن جایی با عجله

drip: جذابیت و استایل خوب

for real: صادقانه صحبت کردن یا گفتن حقایق

in a New York minute: انجام کاری با سرعت خیلی بالا

rekt: تخریب شده مخصوصا مورد استفاده در بازی های آنلاین

swag: استایل، جذابیت

tea: حقیقت، مخصوصا یک حقیقت غیر قابل انتظار یا ناگهانی

yeet: پرتاب کردن یا سوق دادن به جلو با سرعت بالا؛ همچنین یک فریاد از روی هیجان

نکات:

استفاده از منابع مختلف: از منابع مختلف مانند فیلم‌ها، موسیقی، کتاب‌ها و صحبت با افراد بومی برای یادگیری اسلنگ استفاده کنید.

تمرین مداوم: برای یادگیری موثر اسلنگ، به طور مداوم تمرین کنید و از آن در گفتگوی روزمره خود استفاده کنید.

صبر و حوصله: یادگیری اسلنگ زمان می‌برد. صبور باشید و از اشتباه کردن نترسید.

به روز بودن: اسلنگ زبانی پویا و در حال تحول است، پس همیشه به دنبال اصطلاحات و عبارات جدید باشید.

امیدوارم این لیست برای شما مفید باشد. 

آموزش اسلنگ انگلیسی با مثال:

در اینجا لیستی از اصطلاحات اسلنگ انگلیسی رایج به همراه معنی و مثال آنها آورده شده است:

  1. اصطلاحات مربوط به تایید و تحسین:

UNREAL: باحال، عالی! (مثال: “This party is unreal! I’m having so much fun.”)

PROPS: ایول، بارک الله! (مثال: “Props to you for finishing that marathon. It was a tough one.”)

KUDOS: مرحبا، احسنت! (مثال: “Kudos to the chef for this amazing meal. It’s the best I’ve ever had.”)

  1. اصطلاحات مربوط به درخواست و دستور:

BUDGE UP: برو اون ور (مثال: “Budge up, please. I need some more room.”)

DISS: لیچار، بد و بیراه (مثال: “Don’t diss my friends behind their backs. That’s not cool.”)

  1. اصطلاحات مربوط به سلیقه و نظر:

DIG: حال کردن با چیزی، کیف کردن از (مثال: “I really dig your new haircut. It looks great on you.”)

ACE: این اسلنگ به دو معناست: یکی به معنی “فوق العاده” و دیگری به معنی ” به راحتی قبول شدن در ” (مثال: “I aced my math test! I got an A.”)

  1. اصطلاحات مربوط به سلام و احوالپرسی:

ALL RIGHT: سلام، خوبی؟ (مثال: “All right, mate? How’s it going?”)

  1. اصطلاحات مربوط به توصیف افراد:

FULL OF BEANS: خیلی پر انرژی بودن (مثال: “The kids were full of beans at the party today. They couldn’t sit still for a minute.”)

  1. اصطلاحات مربوط به بیان احساسات:

BLATANT: تابلو، واضح (مثال: “It’s blatant that she’s not happy with us. Can’t you see it?”)

  1. اصطلاحات مربوط به اتفاقات و نتایج:

GO PEAR SHAPED: خراب شدن (مثال: “Everything went pear-shaped at the last minute. The party was a disaster.”)

PIECE OF CAKE: مثل آب خوردن (مثال: “That math problem was a piece of cake. I solved it in no time.”)

  1. اصطلاحات تعجب و شگفتی:

BLIMEY: ای وای ! خدای من! (مثال: “Blimey, it’s freezing out here! I should have worn a warmer coat.”)

  1. اصطلاحات مربوط به اشتباهات و خرابی ها:

BOTCH: سنبل کردن، ماست مالی کردن (مثال: “The mechanic botched up my car repair, and now I have to take it back to the shop.”)

  1. اصطلاحات مربوط به خوشگذرانی و تفریح:

SMASHING: فوق العاده عالی (مثال: “We had a smashing time at the concert last night. The music was amazing.”)

  1. اصطلاحات مربوط به بدشانسی و اتفاقات ناگوار:

SOD’S LAW: وقتی میاد همه چی با هم میاد (مثال: “Of course my phone had to die right when I was taking a selfie with the celebrity. Sod’s law!”)

  1. اصطلاحات مربوط به گفتگو و معاشرت:

CHIN WAG: گپ زدن، اختلاط کردن (مثال: “I had a lovely chin wag with my neighbor over the fence yesterday. We caught up on everything.”)

نکات:

استفاده از منابع مختلف: برای یادگیری اسلنگ از منابع مختلف مانند فیلم‌ها، موسیقی، کتاب‌ها و صحبت با افراد بومی استفاده کنید.

تمرین مداوم: برای یادگیری موثر اسلنگ، به طور مداوم تمرین کنید و از آن در گفتگوی روزمره خود استفاده کنید.

صبر و حوصله: یادگیری اسلنگ زمان می‌برد. صبور باشید و از اشتباه کردن نترسید.

به روز بودن: اسلنگ زبانی پویا و در حال تحول است، پس همیشه به دنبال اصطلاحات و عبارات جدید باشید.

امیدوارم این لیست برای شما مفید باشد.

بیشتر بخوانید: اصطلاحات زبان انگلیسی

اسلنگ‌های کاربردی انگلیسی:

در اینجا لیستی از دیگر اصطلاحات اسلنگ انگلیسی رایج به همراه معنی و مثال آنها آورده شده است:

  1. اصطلاحات مربوط به توهین:

Buffle-headed: صدا کردن فردی احمق با لحن توهین آمیز. (مثال: “You’re dripping that cheesesteak all over my lap, ya buffle-headed goof”)

  1. اصطلاحات مربوط به اشیاء:

Clothes tree: به معنی چوب لباسی. (مثال: “Thought we had a break-in the other night, but it was just the cat knocking over the clothes tree”)

  1. اصطلاحات مربوط به نفرین:

Everything but a child of God: نفرین شدن از طریق صدا زدن با این عبارت. (مثال: “I cut a truck off in traffic the other day; that man was calling me everything but a child of God”)

  1. اصطلاحات مربوط به پرسش:

Fixin’ to: راهی برای گفتن عبارت “آیا سریع این کار را انجام می دهید؟” (مثال: “I’m fixin’ to go to the store. Y’all want anything”)

  1. اصطلاحات مربوط به توصیف:

Hella: یک نوع صفت که برای خوب نشان دادن چیزی استفاده می شود. (مثال: “Waves are hella good; it’s a great day to surf”)

  1. اصطلاحات مربوط به قسم خوردن:

Jeezul Pete: یک نوع قسم. (مثال: “Jesus Christ.” See also “Jeezum Crow” (New England) and “Judas Priest” (nationwide, originally English))

  1. اصطلاحات مربوط به توهین:

No account: اشخاص یا چیزهایی بی ارزش. هرگز برای کنایه استفاده نمی شود و یک توهین مستقیم به شخص است. در موارد رایجی برای توضیح اجسام به کار می رود. (مثال: “You still got that no account car?”)

  1. اصطلاحات مربوط به اعمال:

Pank: فشار دادن یا کمپرس کردن. (مثال: “I had to pank down the garbage so that I could get more into the can”)

  1. اصطلاحات مربوط به اشیاء:

Punee: به معنی یک مبل یا تخت کوچک. (مثال: “It was too hot to ride bikes. We just napped all day on the punee”)

  1. اصطلاحات مربوط به تحسین:

Whoopensocker: یک جمله مربوط به نواحی شرق میانه برای گفتن جمله “خیلی شگفت انگیز” . (مثال: “Her rhubarb pie was a real whoopensocker”)

  1. اصطلاحات مربوط به تاکید:

Wicked: مورد استفاده برای تاکید کردن یا به جای عبارت really و واقعا؟ (مثال: “These lobsters are wicked good”)

  1. ضمایر:

Y’all: یک روش برای مخاطب قرار دادن همه افراد. (مثال: “Do y’all want to go to the fair”)

  1. اصطلاحات مربوط به آب:

Bubbler: شناسایی یک آبشار با آب نوشیدنی. (مثال: “It was so hot in the park, there was a line at the bubbler”)

نکات:

استفاده از منابع مختلف: برای یادگیری اسلنگ از منابع مختلف مانند فیلم‌ها، موسیقی، کتاب‌ها و صحبت با افراد بومی استفاده کنید.

تمرین مداوم: برای یادگیری موثر اسلنگ، به طور مداوم تمرین کنید و از آن در گفتگوی روزمره خود استفاده کنید.

صبر و حوصله: یادگیری اسلنگ زمان می‌برد. صبور باشید و از اشتباه کردن نترسید.

به روز بودن: اسلنگ زبانی پویا و در حال تحول است، پس همیشه به دنبال اصطلاحات و عبارات جدید باشید.

توجه: به یاد داشته باشید که اسلنگ در موقعیت‌های مختلف و بین افراد مختلف معانی و کاربردهای متفاوتی دارد.

نمونه اسلنگ انگلیسی با معنی و مثال:

در اینجا لیست دیگری از اصطلاحات اسلنگ انگلیسی رایج به همراه معنی و مثال آنها آورده شده است:

  1. اصطلاحات توهین آمیز:

Tosser: احمق (مثال: “What a tosser, he cut me off in traffic without even signaling.”)

Cock-up: اشتباه بزرگ، خرابکاری (مثال: “There was a cock-up at the factory and my order is going to be late.”)

Wanker: احمق (مثال: “Stop being such a wanker and help me with the dishes.”)

  1. اصطلاحات مربوط به احساسات:

Gutted: غمگین، افسرده (مثال: “I was gutted when I found out I didn’t get the job.”)

Chuffed: خوشحال، مغرور (مثال: “I’m really chuffed with my new haircut.”)

  1. اصطلاحات مربوط به سلیقه:

Fancy: دوست داشتن، علاقه داشتن (مثال: “Do you fancy going to the movies tonight?”)

  1. اصطلاحات مربوط به دستور:

Sod Off: گمشو، برو (مثال: “Sod off, I’m not interested in what you have to say.”)

  1. اصطلاحات مربوط به زمان:

Fortnight: دو هفته (مثال: “I’m going on holiday for a fortnight next month.”)

  1. اصطلاحات مربوط به حل مشکلات:

Sorted: حل شده، مرتب شده (مثال: “Don’t worry about it, I’ve got it sorted.”)

  1. اصطلاحات مربوط به نظافت:

Hoover: جاروبرقی (مثال: “I need to hoover the carpet before the guests arrive.”)

  1. اصطلاحات مربوط به خواب:

Kip: خواب کوتاه، چرت زدن (مثal: “I’m just going to have a quick kip before I go to work.”)

  1. اصطلاحات مربوط به تعریف و تمجید:

Bee’s Knees: فوق العاده، عالی (مثال: “That restaurant is the bee’s knees. You have to try it.”)

  1. اصطلاحات مربوط به دانش:

Know Your Onions: باهوش، آگاه (مثال: “He really knows his onions when it comes to history.”)

  1. اصطلاحات مربوط به شک و تردید:

Dodgy: مشکوک، غیرقابل اعتماد (مثال: “That dodgy-looking guy was hanging around my house all day.”)

  1. اصطلاحات مربوط به عدم تعادل:

Wonky: کج، نامتعادل (مثال: “Be careful, the table is a bit wonky.”)

  1. اصطلاحات مربوط به چیزهای جالب:

Wicked: عالی، باحال (مثال: “I had a wicked time at the party last night.”)

  1. اصطلاحات مربوط به شکایت:

Whinge: غر غر کردن، شکایت کردن (مثال: “Stop whinging and just get on with it.”)

  1. اصطلاحات مربوط به مقدار کم:

Tad: کمی، یه ذره (مثال: “I could just use a tad more milk in my coffee.”)

  1. اصطلاحات مربوط به تنبلی:

Skive: تنبلی کردن، از انجام کاری شانه خالی کردن (مثال: “He always skives out of doing his chores.”)

  1. اصطلاحات مربوط به طبقه اجتماعی:

Toff: فرد ثروتمند و باکلاس (مثال: “He’s such a toff, he always drives around in a Rolls Royce.”)

  1. اصطلاحات مربوط به مشتری:

Punter: مشتری، خریدار (مثال: “The pub was full of punters on Saturday night.”)

  1. اصطلاحات مربوط به دستشویی:

Loo: دستشویی، توالت (مثال: “I need to use the loo.”)

  1.  اصطلاحات مربوط به دزدی:

Nicked: دزدیده شده (مثal: “My bike got nicked last week.”)

  1.  اصطلاحات مربوط به دیوانگی:

Nutter: دیوانه، مجنون (مثال: “That nutter was running down the street screaming

  1.  اصطلاحات مربوط به خستگی:

Knackered: خسته، کوفته (مثال: “I’m absolutely knackered after that long walk.”)

  1.  اصطلاحات مربوط به شگفتی:

Gobsmacked: شگفت زده، متحیر (مثال: “I was gobsmacked when I won the lottery.”)

  1.  اصطلاحات مربوط به چیزهای فوق العاده:

Dog’s Bollocks: فوق العاده، عالی (مثال: “That new restaurant is the dog’s bollocks. You have to try it.”)

  1.  اصطلاحات دوستانه:

Chap: مرد، دوست (مثال: “Come on, chaps, let’s get down to the pub.”)

  1.  اصطلاحات مربوط به لباس زیر زنانه:

Pants: شورت، لباس زیر زنانه (مثال: “I need to buy some new pants.”)

  1.  اصطلاحات مربوط به خرابکاری:

Throw a Spanner in the Works: خراب کردن برنامه ها، ایجاد مشکل (مثال: “The car broke down and threw a spanner in the works of our holiday plans.”)

  1.  اصطلاحات تاکیدی:

Absobloodylootely: به طور قطع، مطلقاً (مثال: “Yes, I’m coming to the party. Absobloodylootely.”)

  1.  اصطلاحات مربوط به غذا:

Nosh: غذا، خوراکی (مثal: “Are you coming for a nosh at my place tonight?”)

  1.  اصطلاحات مربوط به یک بار:

One Off: یک بار، فقط یک بار (مثال: “That offer is a one-off, so don’t miss out.”)

  1.  اصطلاحات مربوط به آشفتگی:

Shambles: آشفتگی، فاجعه (مثال: “The meeting was a shambles. Nothing got done.”)

  1.  اصطلاحات مربوط به زمین خوردن:

Arse-over-tit: زمین خوردن، لرزیدن (مثال: “She tripped over the dog and went arse-over-tit.”)

  1.  اصطلاحات تمجیدی:

Brilliant: عالی، فوق العاده (مثال: “You did a brilliant job on that presentation.”)

  1.  اصطلاحات مربوط به فاجعه:

Dog’s Dinner: فاجعه، آشفتگی (مثال: “My cooking is a dog’s dinner tonight. I’m ordering takeout.”)

  1.  اصطلاحات مربوط به اخراج از کار:

Made Redundant: اخراج شدن از کار (مثال: “I was made redundant last month. It’s been a tough time.”)

  1.  اصطلاحات مربوط به آسانی:

Easy Peasy: خیلی آسان، راحت (مثال: “That exam was easy peasy. I aced it.”)

  1.  اصطلاحات مربوط به معامله:

See a Man About a Dog: معامله کردن، انجام یک معامله پنهانی (مثال: “I need to see a man about a dog if you know what I mean.”)

  1.  اصطلاحات مربوط به بارداری:

Up the Duff: باردار (مثال: “She’s up the duff again. It’s her third child.”)

  1.  اصطلاحات مربوط به تعمیرات منزل:

DIY: تعمیرات منزل به صورت خود انجام دهی (مثal: “I’m going to do some DIY this weekend. I need to fix the shed.”)

  1.  اصطلاحات مربوط به جذابیت:

Fit: جذاب، خوش تیپ (مثال: “She’s so fit. I can’t believe she’s single.”)

  1. اصطلاحات مربوط به رابطه جنسی:

Shag: رابطه جنسی (مثال: “Fancy a shag?”)

  1.  اصطلاحات مربوط به تلویزیون:

The Telly: تلویزیون (مثال: “I’m going to put the telly on and have a relax.”)

  1.  اصطلاحات مربوط به سیب زمینی سرخ کرده:

Chips: سیب زمینی سرخ کرده (مثال: “Can I have some chips with my burger, please?”)

  1.  اصطلاحات توهین آمیز:

Daft Cow: احمق، دیوانه (مثال: “What a daft cow, she left her keys in the car.”)

  1.  اصطلاحات مربوط به مهمانی:

Do: مهمانی، پارتی (مثال: “There’s a big do on at Sarah’s house tonight. Are you coming?”)

  1.  اصطلاحات مربوط به دانشگاه:

Uni: دانشگاه (مثال: “I’m going to uni to study English next year.”)

  1.  اصطلاحات مربوط به افراد عجیب و غریب:

Anorak: فردی که به طور وسواس گونه به موضوعی خاص علاقه دارد (مثال: “He’s a bit of an anorak when it comes to trains. He knows everything about them.”)

  1.  اصطلاحات مربوط به سلامتی:

Blimey!: خدای من! (مثال: “Blimey, it’s freezing out here! I should have worn a warmer coat.”)

  1.  اصطلاحات مربوط به پول:

Quids: پول (مثal: “I’ve got a few quid in my pocket. Do you want to go for a pint?”)

  1. اصطلاحات مربوط به خواب:

Kip: خواب کوتاه، چرت زدن (مثal: “I’m just going to have a quick kip before I go to work.”)

  1.  اصطلاحات مربوط به دروغ گفتن:

Fib: دروغ گفتن، دروغ کوچک (مثal: “I told my mum a little white fib about where I was last night.”)

  1.  اصطلاحات مربوط به چیزهای کوچک:

Bob’s Your Uncle: خیلی آسان، بدون مشکل (مثال: “Just follow these instructions and bob’s your uncle, you’ll have it built in no time.”)

  1.  اصطلاحات مربوط به چیزهای ناامید کننده:

Gutted: غمگین، افسرده (مثال: “I was gutted when I found out I didn’t get the job.”)

  1. اصطلاحات مربوط به چیزهای عجیب و غریب:

Dodgy: مشکوک، غیرقابل اعتماد (مثal: “That dodgy-looking guy was hanging around my house all day.”)

  1.  اصطلاحات مربوط به چیزهای جالب:

Wicked: عالی، باحال (مثال: “I had a wicked time at the party last night.”)

  1.  اصطلاحات مربوط به چیزهای خسته کننده:

Rubbish: مزخرف، چرند (مثal: “That movie was rubbish. I didn’t enjoy it at all.”)

  1.  اصطلاحات مربوط به چیزهای خطرناک:

Dodgy: مشکوک، غیرقابل اعتماد (مثal: “That dodgy-looking guy was hanging around my house all day.”)

  1.  اصطلاحات مربوط به چیزهای غیرقابل باور:

Blimey!: خدای من! (مثال: “Blimey, it’s freezing out here! I should have worn a warmer coat.”)

  1.  اصطلاحات مربوط به چیزهای خراب:

Wonky: کج، نامتعادل (مثال: “Be careful, the table is a bit wonky.”)

  1. اصطلاحات مربوط به چیزهای خوب:

Wicked: عالی، باحال (مثال: “I had a wicked time at the party last night.”)

نکات:

استفاده از منابع مختلف: برای یادگیری اسلنگ از منابع مختلف مانند فیلم‌ها، موسیقی، کتاب‌ها و صحبت با افراد بومی استفاده کنید.

تمرین مداوم: برای یادگیری موثر اسلنگ، به طور مداوم تمرین کنید و از آن در گفتگوی روزمره خود استفاده کنید.

صبر و حوصله: یادگیری اسلنگ زمان می‌برد. صبور باشید و از اشتباه کردن نترسید.

به روز بودن: اسلنگ زبانی پویا و در حال تحول است، پس همیشه به دنبال اصطلاحات و عبارات جدید باشید.

سخن پایانی:

در دنیای پویای زبان انگلیسی، تسلط بر اسلنگ به منزله عبور از مرزهای زبان استاندارد و گامی جسورانه به سوی درک عمیق‌تر فرهنگ و ظرافت‌های گفتاری در این زبان است. اسلنگ، چاشنی طراوت و جذابیت را به مکالمات روزمره می‌بخشد و دریچه‌ای نو به سوی ارتباطی صمیمی و روان با افراد بومی می‌گشاید.

این مقاله از زبان نگار به عنوان راهنمایی جامع، شما را در مسیر یادگیری اسلنگ انگلیسی همراهی می‌کند. با مطالعه دقیق مطالب ارائه شده، گامی مهم در جهت ارتقای مهارت‌های زبانی خود برداشته و از اسلنگ به عنوان ابزاری قدرتمند برای غنی‌تر ساختن مکالمات و برقراری ارتباطی عمیق‌تر با انگلیسی‌زبانان بهره خواهید برد.

به یاد داشته باشید که یادگیری اسلنگ فرآیندی مستمر و نیازمند تمرین و تکرار است. با غوطه‌ور شدن در دنیای اسلنگ از طریق فیلم‌ها، موسیقی، کتاب‌ها و گفتگو با افراد بومی، به تدریج ظرافت‌های معنایی و کاربردی این اصطلاحات را درک خواهید کرد و قادر به استفاده درست از آن‌ها در موقعیت‌های مختلف خواهید بود.

با تسلط بر اسلنگ انگلیسی، نه تنها مهارت‌های زبانی خود را به سطحی فراتر ارتقا خواهید داد، بلکه دریچه‌ای نو به سوی درک عمیق‌تر فرهنگ و آداب و رسوم انگلیسی‌زبانان گشوده و ارتباطی صمیمی و لذت‌بخش با آن‌ها برقرار خواهید کرد.

با گنجاندن اسلنگ در گنجینه واژگانی خود، به یک انگلیسی‌زبان واقعی تبدیل شوید.