اصطلاحات انگلیسی با کلمه “پول”! : 40 اصطلاح جالب!
اصطلاحات قطعا یکی از دشوارترین مباحث انگلیسی را برای زبان آموزان زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم تشکیل میدهد. این بدین دلیل است که زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم اغلب نمیتواند اصطلاحات و عبارات عامیانه را درک کند. اصطلاحات معانی دارند که از تعاریف لفظی آنها بسیار دور هستند. گفته میشود که بیش از ۲۵۰۰۰ دستگاه زبان انگلیسی وجود دارد. در این مطلب فقط ۲۰ مورد از اصطلاحات انگلیسی با پول وجود دارد.
ممکن است بخواهید زمان صرف کنید تا این اصطلاحات را درک کرده و به یاد داشته باشید. این اصطلاحات معمولا زمانی که مردم درباره پول صحبت میکنند به کار میروند.
-
محتوا نمایش
Color of Someone’s Money
تعریف: میزان پولی که کسی در اختیار دارد.
مثال: Show me the color of your money and then we can talk.
مقدار پولی که در اختیار دارید را نشان دهید و سپس میتوانیم صحبت کنیم.
If we knew the color of the company’s money we could make a better bid on the deal.
اگر ما مقدار پول در دسترس شرکت را میدانستیم، میتوانستیم پیشنهاد بهتری در این معامله بدهیم.
-
اصطلاحات انگلیسی با پول Easy Money
تعریف: پولی که با تلاش کمی بدست میآید.
مثال: Some people think that playing stocks is easy money.
برخی از مردم فکر میکنند که سهام پول آسان است.
Unfortunately, there are few jobs are truly easy money.
متاسفانه، شغلهای کمی وجود دارند که واقعا پول آسانی دارند.
-
Front Money
تعریف: پولی که قبل از دریافت چیزی پرداخت میشود.
مثال: I’ll need to put up $100,000 front money to get in on the deal.
من باید ۱۰۰۰۰۰ دلار پول در مقابل این معامله قرار دهم.
Always be suspicious of companies that ask for front money.
همیشه نسبت به شرکتهایی که پول خود را از قبل میگیرند مشکوک شوید.
-
Heavy Money
تعریف: پول زیاد
مثال: Tom will bring heavy money into the company if he agrees to invest.
اگر او با سرمایهگذاری موافقت کند، تام پول زیادی به شرکت خواهد آورد.
They have heavy money. I’m sure they’ll buy the house.
آنها پول زیادی دارند. مطمئنم که خانه را خواهند خرید.
-
Hush Money
تعریف: پولی به کسی پرداخت میشود تا اطلاعات را لو ندهد. حق السکوت
مثال: Many people are paid hush money to not testify in court. It’s illegal, but it happens.
بسیاری از مردم برای عدم شهادت در دادگاه حق السکوت میپردازند. غیر قانونی است، اما این اتفاق میافتد.
مرتبط بخوانید: اصطلاحات عامیانه انگلیسی : ۳۰ اصطلاح که باید بدانید!
-
اصطلاحات انگلیسی با پول Mad Money
تعریف: پول برای داشتن سرگرمی، پول برای هدر دادن
مثال: We’ve put away a few thousand dollars in mad money for our next vacation.
ما برای تعطیلات بعدی چند هزار دلار پول در اختیار داریم.
-
Money From Home
تعریف: پول به راحتی به دست آمده
مثال: Peter thinks investing in stocks is money from home.
پیتر فکر میکند که سرمایهگذاری در سهام پول آسان است.
She’s looking for a job that’s money from home. Good luck!
او به دنبال شغلی است که راحت پول دربیاورد. موفق باشید!
-
Money Grubber
تعریف: کسی که دوست ندارد پول خرج کند، یک فرد خسیس
مثال: She’ll never give you money for your idea. She’s a money grubber.
او هرگز به شما پول نخواهد داد. او خسیس است
-
Money Talks
تعریف: پول در یک وضعیت تاثیر دارد
Of course, they let the big box store build in town. Never forget: Money talks.
البته، آنها اجازه دادند صندوق بزرگی در شهر بسازند. هرگز فراموش نکنید: پول در وضعیت تاثیر دارد.
Just remember money talks. If they really want you for the position, they’ll meet your salary demands.
فقط به خاطر داشته باشید که پول در وضعیت تاثیر می گذارد. اگر آنها واقعا شما را برای این شغل میخواهند، آنها تقاضاهای حقوق شما را برآورده خواهند کرد.
-
اصطلاحات انگلیسی با پول On the Money
تعریف: صحیح، دقیق
مثال: I’d say you are on the money about that situation.
من میگویم که شما در مورد این وضعیت دقیق هستید.
His guess that the company would succeed was on the money.
حدس او این بود که شرکت موفق خواهد شد.
-
Put Your Money Where Your
Mouth Is!
تعریف: بگذارید یک شرط در مورد چیزی داشته باشیم.
مثال: She put her money where her mouth was and made a fortune.
او پولش را در جایی شرط گذاری کرد و ثروتی به هم زد.
-
Smart Money
تعریف: بهترین گزینه، پول افراد هوشمند که در چیزی سرمایهگذاری میکنند.
مثال: The smart money is on Congress changing the law.
بهترین گزینه در حال تغییر قانون در کنگره است.
He thinks the smart money is going to invest in renewable energy.
او فکر میکند که بهترین گزینه سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر است.
مرتبط بخوانید: اصطلاحات زبان انگلیسی با زمان (time) !
-
Soft Money
تعریف: پولی که بدون تلاش زیاد به دست میآید
مثال: Take the job for a few months. It’s soft money.
برای چند ماه این کار را انجام دهید. این پول تلاش زیادی نمی خواهد.
Jane thinks the position is soft money.
جین فکر میکند که این موقعیت پول آسانی دارد.
-
اصطلاحات انگلیسی با پول Spending Money
تعریف: خرج پول برای لذت بردن، خرید اقلام غیر ضروری
مثال: It’s important to have at least a little spending money each month.
مهم است که هر ماه حداقل مقداری پول برای خرید اقلام غیر ضروری خرج کنیم.
They don’t have much spending money, so they like to stay home rather than go on vacation.
آنها پول زیادی خرج نمیکنند، بنابراین دوست دارند به جای رفتن به تعطیلات در خانه بمانند.
-
Throw Money at Something
تعریف: پول هدر دادن در یک وضعیت
مثال: Throwing money at the situation isn’t going to make it better.
پول هدر دادن در این وضعیت بهتر نیست.
Some governments feel that throwing money at a program always helps.
برخی از دولتها احساس میکنند که هدر دادن پول در یک برنامه همیشه کمک میکند.
-
Born With A Silver Spoon in One`s Mouth
این مورد از اصطلاحات انگلیسی با پول به معنی ثروتمند شدن است. افرادی که با یک قاشق نقره در دهان به دنیا میآیند معمولا فرزندان والدینی هستند که زندگی راحتی برای بچههایشان را تامین میکنند.
مثال:
She was born with a silver spoon in her mouth. By the time she was born, her parents were already self-made millionaires.
او ثروتمند به دنیا آمد. زمانی که او به دنیا آمد، پدر و مادرش میلیونرهای خودساخته بودند.
-
Bread and Butter
این اصطلاح به منبع درآمد فرد اشاره دارد. فرد منبع درآمد خود را با شغل، کسبوکار و یا سایر منابع ایجاد میکند.
مثالWriting is her bread and butter. She feeds and sends her kid to school with her earnings from writing online.
نوشتن منبع درآمد اوست. او تغذیه و هزینه مدرسه کودکان خود را با درآمدش از نوشتن به صورت آنلاین تامین می کند.
-
Break the Bank
این مورد از اصطلاحات انگلیسی با پول میتواند به معنی استفاده از تمام پول یک فرد باشد. این اصطلاح همچنین میتواند به معنی برنده شدن تمام پول در یک میز قمار باشد
مثالThe mother broke the bank and used up all her money in luckless gambling.
مادر همه پولش را استفاده کرده و همه آن را در قمار باخته بود.
-
اصطلاحات انگلیسی با پول Bring Home the Bacon
این یک عبارت است که برای به دست آوردن حقوق قرار میگیرد. این عبارت به طور خاص اشاره میکند که حقوق برای حمایت از یک خانواده مورد استفاده قرار میگیرد.
مثال I work on weekends and holidays to bring home the bacon.
من در تعطیلات آخر هفته و تعطیلات کار میکنم تا از خانواده ام حمایت کنم.
مرتبط بخوانید: ۵۰ اصطلاح و کلمه برای صحبت کردن به شکل یک بومی انگلیسی!
-
Cash in One’s Chips
این مورد از اصطلاحات انگلیسی با پول به معنای فروش چیزی است. این عبارت به خصوص اشاره میکند که درآمد حاصل از فروش برای چیز دیگری مورد استفاده قرار میگیرد.
مثال Footloose, he cashed in his chips and went on a world tour.
-
Foot the Bill
اصطلاحی است که برای پرداخت هزینه استفاده میشود.
مثال: I will help my daughter foot the bill of her college education.
من به دخترم در هزینه تحصیل دانشگاهی او کمک خواهم کرد.
-
From Rags to Riches
اصطلاحی که بیانگر فقر و ترقی است، از فقر به ثروت رسیدن است.
مثال: She went from rags to riches with pure hardwork.
او با سختکوشی از فقر به ثروت رسید.
-
Get a Run for One’s Money
این مورد از اصطلاحات انگلیسی با پول نشاندهنده دریافت یک چالش است. این اصطلاح همچنین میتواند به معنای دریافت حق باشد.
مثال: Our big company is getting a run for its money from the small-sized yet innovative competitor.
شرکت بزرگ ما برای پول با رقیب کوچک و در عین حال نوآور به رقابت میپردازد.
مرتبط بخوانید: ۳۰ اصطلاح پرکاربرد انگلیسی
-
اصطلاحات انگلیسی با پول Have Sticky Fingers
این اصطلاح به معنی یک دزد مغازه، جیببر یا دزد است.
مثال: Keep an eye on your belongings. He has sticky fingers and might get your things when you’re not looking.
مراقب وسائل خود باشید. او دزد است و وقتی شما نگاه نمیکنید، ممکن است چیزهایی را به سرقت ببرد.
در صورتی که تمایل به مشاوره با کارشناسان زبان نگار برای آموزش اصطلاح انگلیس با پول را دارید، با ما تماس بگیرید: ۰۲۱۴۳۹۴۲ به گرمی پاسخگوی شما خواهیم بود.
دیدگاهتان را بنویسید