آموزش زبان انگلیسی مهاجرت : چند نکته و ترفند
ممکن است به دلایل مختلفی تمایل به مهاجرت داشته باشید. درک و تمایز دایره لغات برای مهاجرت مهم است، و باعث احساس اعتماد به نفس برای بحث در مورد آن در زندگی شخصی یا حرفهای مان، به خصوص حالا که این یک موضوع محبوب در هر جایی است می شود. در اینجا 80+ نکته و ترفند از واژگان اصلی مربوط به آموزش زبان انگلیسی مهاجرت ، اقامت موقت، پناهندگان و سناریوهایی از پناهندگان و مهاجران آورده شدهاست.
1.آموزش زبان انگلیسی مهاجرت Immigration : انتقال به کشور دیگر
مثال: Immigration laws can make it easy or difficult for immigrants to move.
قوانین مهاجرت میتواند برای مهاجران آسان و یا دشوار باشد.
2.Immigrant: فردی که به کشوری نقلمکان میکند که در آن متولد نشده است.
مثال: I am an immigrant, because I moved from Argentina to the U.S.
من یک مهاجر هستم، چون من از آرژانتین به آمریکا مهاجرت کردم.
3.Immigrate : حرکت به کشور دیگر
مثال: People sometimes immigrate to new countries for a new job.
افراد گاهی برای یک شغل جدید به کشورهای جدید مهاجرت میکنند.
4.Immigration Laws : قوانین مربوط به مهاجران و مهاجرت
مثال: The immigration laws are more flexible in some countries.
قوانین مهاجرت در برخی کشورها انعطافپذیرتر هستند.
مرتبط بخوانید: ۲۴ راه برای تقویت رایتینگ انگلیسی
5.Influx of immigrants: یک گروه بزرگ/ جمعیت مهاجر که وارد یک کشور میشوند.
مثال: There has been an influx of immigrants entering Europe in recent years.
هجوم مهاجران به اروپا در سالهای اخیر افزایشیافته است.
6.Illegal Immigrant : یک فرد مهاجر بدون اجازه اقامت در کشور مورد نظر
مثال: The police identified a man as an illegal immigrant.
پلیس مردی را بعنوان یک مهاجر غیر قانونی شناسایی کرد.
7.First generation immigrant: یک مهاجر یا کودک یک مهاجر
مثال: My daughter is a first-generation immigrant, since I am not originally from here.
دخترم یک مهاجر نسل اول است، چون من اصالتا اهل اینجا نیستم.
8.Immigrant Community/Population : گروهی از مهاجران که مدت کوتاهی در یک کشور بودهاند.
مثال: San Francisco, California has a large and vibrant immigrant community.
سانفرانسیسکو، کالیفرنیا یک جامعه مهاجر پر جنب و جوش دارد.
9.آموزش زبان انگلیسی مهاجرت Migrant : فردی که وطن خود را ترک میکند تا در مکان دیگری زندگی کند.
مثال: Migrants come from all over the world.
مهاجران از سراسر دنیا امدهاند.
10.Economic Migrant:: فردی که وطن خود را برای فرصتهای اقتصادی بهتر ترک میکند.
مثال: The man is an economic migrant, searching for better work.
این مرد یک مهاجر اقتصادی است که به دنبال کار بهتر میگردد.
11.Flood of Migrants : گروهی بزرگ از مهاجران که وارد یک کشور جدید میشوند
مثال: The media reports a flood of migrants entering the E.U.
رسانهها سیلی از مهاجرانی که وارد اتحادیه اروپا میشوند را گزارش میدهند.
12.Chain Migration : فرآیند یافتن یک خانه جدید و مهاجران دیگر
مثال: Generation of migrants following their ancestors to a new country has created a chain migration.
نسل مهاجران به دنبال اجدادش به یک کشور جدید، مهاجرت زنجیرهای ایجاد کردهاست.
مرتبط بخوانید: اصطلاح جالب انگلیسی : ۳۰ مورد واقعا کاربردی
- Voluntary Migration: فردی که انتخاب میکند در یک کشور جدید اقامت کند.
مثال: I arrived to the U.S. as a voluntary migrant because I chose to come.
من به عنوان یک مهاجر داوطلب به آمریکا آمدم، چون تصمیم گرفتم بیایم.
- آموزش زبان انگلیسی مهاجرت Forced migration: فردی که مجبور است خانه خود را به دلایل منفی ترک کند.
مثال: The family doesn’t want to leave their home, but are facing forced migration.
خانواده نمیخواهند خانههایشان را ترک کنند، اما با مهاجرت اجباری مواجه هستند.
14.: International Migration مهاجران در مرزهای بینالمللی عبور میکنند.
مثال: As long as borders exist, international migration will exist.
تا زمانی که مرزها وجود دارند، مهاجرت بینالمللی وجود خواهد داشت.
- Interregional Migration : مهاجران در داخل مرزهای کشور خود حرکت میکنند.
مثال: The Western half of the country has a stable economy, so there has been an influx of interregional migration.
غرب کشور دارای یک اقتصاد باثبات است، بنابراین موج مهاجرت اقلیمی کشور را تحتتاثیر قرار دادهاست.
- Migration: حرکت، مهاجرت
مثال: Migration is a common human habit.
مهاجرت یک عادت مشترک انسانی است.
- Migrant Labor : کارگران که اغلب به دنبال فرصتهای شغلی مهاجرت میکنند.
مثال: Workers arrive for migrant labor in agricultural fields, but will move when the seasons change.
کارگران به دنبال کارگران مهاجر در مزارع کشاورزی هستند، اما زمانی که فصول تغییر میکنند، حرکت خواهند کرد.
18. Emigration : مهاجرت از یک کشور
مثال: People emigrate from Central America to other countries with more job opportunities.
مردم از آمریکای مرکزی به کشورهای دیگر با فرصتهای شغلی بیشتر مهاجرت میکنند.
- Permanent Resident:: شخصی که اقامت دائم در یک کشور جدید دارد.
مثال: I have lived here for over 3 years now, because I have permanent residency.
من بیش از سه سال است که اینجا زندگی کردهام، چون اقامت دائم دارم.
20.Temporary Resident : فردی که برای مدت معینی در یک کشور جدید اقامت دارد.
مثال: I will only be in Portugal for 4 months, because I have temporary residency.
من فقط ۴ ماه در پرتغال خواهم بود، چون اقامت موقت دارم.
مرتبط بخوانید:اصطلاحات خرید در زبان انگلیسی که واقعا ضروری هستند!
21.Undocumented : شخصی که اجازه زندگی / اقامت در یک کشور را ندارد.
مثال: The man cannot stay in Thailand permanently, because he is undocumented.
این مرد نمیتواند برای همیشه در تایلند بماند، زیرا فاقد مدارک است.
- آموزش زبان انگلیسی مهاجرت Illegal immigrant: فردی که بدون اجازه دولت در یک کشور زندگی میکند.
مثال: There is a big controversy in news media about illegal immigration.
بحثهای زیادی در رسانههای خبری در مورد مهاجرت غیرقانونی وجود دارد.
- Repatriation: بازگشت پناهندگان یا گروهی از پناهندگان که به وطن خود باز میگردند.
مثال: The government is aiding refugees in repatriation so they may rejoin with their families.
دولت به پناهندگان در بازگشت به کشورشان کمک میکند تا بتوانند دوباره به خانوادههای خود بازگردند.
24.Resettlement : فرآیند یک پناهنده به طور دائمی در یک کشور جدید ساکن می شود.
مثال: The non-profit organization helps refugees with resettlement so they can become familiar with their new home and find work
سازمان غیر انتفاعی به پناهندگان برای اسکان مجدد کمک میکند تا بتوانند با خانه جدید خود آشنا شوند و کار پیدا کنند.
25.آموزش زبان انگلیسی مهاجرت Colonization : فرآیند یک کشور یا گروهی از مردم که در یک کشور جدید ساکن میشوند تا کنترل خود را به دست آورند.
مثال: The British Empire has a long history of colonization.
امپراتوری بریتانیا تاریخ طولانی استعمار را دارد.
- Counter-Urbanization : مردمی که شهر را ترک میکنند تا خانهای جدید پیدا کنند.
مثال: The province is experiencing job losses in cities, so there has been counter-urbanization.
این استان در حال تجربه خسارتهای شغلی در شهرها است، بنابراین مقابله با شهرنشینی وجود دارد.
27.Urbanization: مردم برای یافتن خانهای جدید به شهرها حرکت میکنند.
مثال: Cities tend to offer more jobs and work for people, so there is usually urbanization in most countries.
شهرها معمولا مشاغل بیشتری را ارائه میدهند و برای مردم کار میکنند، بنابراین معمولا در اغلب کشورها شهرنشینی وجود دارد.
28.Mobility: حرکت
مثال: Humans are free to be mobile, but are restricted by laws.
انسانها آزاد هستند که به هر جایی حرکت کنند، اما به وسیله قوانین محدود میشوند.
- Push Factor: دلایلی که یک مهاجر مجبور میشود خانه شان را ترک کند
مثال: The push factors for the recent influx of immigrants are many, including war, persecution, and economic issues.
عوامل فشار برای هجوم اخیر مهاجران بسیاری از جمله جنگ، آزار و اذیت و مسائل اقتصادی هستند.
- آموزش زبان انگلیسی مهاجرت Refugee: فردی که مجبور است کشور خود را برای امنیت ترک کند.
مثال: I arrived to the U.S. as a refugee because I was escaping violence in my home country.
من به عنوان یک پناهنده وارد ایالاتمتحده شدم، زیرا از خشونت در کشور خود فرار میکردم.
31.Refugee Status : باید به طور قانونی به عنوان پناهنده شناخته شود.
مثال: By law, I am allowed to stay here permanently because I have a refugee status and cannot return home due to danger.
طبق قانون، اجازه دارم برای همیشه اینجا بمانم چون وضعیت پناهندگان دارم و نمیتوانم به خاطر خطر به خانه برگردم.
مرتبط بخوانید: اصطلاح جالب انگلیسی : ۳۰ مورد واقعا کاربردی
32.Refugee Crisis : تعداد زیادی از پناهندگان نیاز به یافتن خانهای جدید دارند.
مثال: The news media reports the influx of immigrants as a refugee crisis, because it affects the whole world.
رسانههای خبری هجوم مهاجران را به عنوان یک بحران پناهندگان گزارش دادهاند، زیرا بر کل دنیا تاثیر میگذارد.
- Resettled Refugee:: فردی که ادعای حفاظت از پناهندگان را کردهاست.
مثال: Resettled refugees sometimes struggle to become familiar with a new place.
من فرآیند مهاجرت را در اینجا، به عنوان مدعی پناهندگان، آغاز کردم.
- Resettled Refugee: پناهنده که در یک مکان جدید مستقر شدهاست.
مثال: Resettled refugees sometimes struggle to become familiar with a new place.
پناهندگان جدید گاهی برای آشنا شدن با یک مکان جدید مبارزه میکنند.
35.: Refugee Campپناهگاه امنی که به پناهندگان یا آوارگان داخلی کمک میکند.
مثال: Non-profit organization give money to aid refugee camps in different parts of the world.
سازمان غیر انتفاعی به اردوگاههای پناهندگان در بخشهای مختلف دنیا پول میدهد.
36.: Political Refugee یک پناهنده که از یک دولت ظالم فرار میکند.
مثال: I arrived as a political refugee, escaping a military dictatorship.
من به عنوان یک پناهنده سیاسی وارد شدم و از دیکتاتوری نظامی فرار کردم.
مرتبط بخوانید: ۲۰ اصطلاح واقعا کاربردی در زبان انگلیسی که باید بدانید!
- Economic Refugee : پناهنده وارد شده به یک کشور جدید برای فرصتهای اقتصادی، یا فرار از بیعدالتی اقتصادی
مثال: My parents moved as economic refugees, desperate for new opportunities.
والدینم به عنوان پناهندگان اقتصادی به دنبال فرصتهای جدید بودند.
- آموزش زبان انگلیسی مهاجرت Refugee Flow: گسترش پناهندگان
مثال: The refugee flow has increased in recent years.
جریان پناهندگان در سالهای اخیر افزایشیافته است.
- UNHCR (United Nations High Commissioner for Refugees) : یک سازمان بینالمللی که به حمایت از پناهندگان کمک میکند.
مثال: The UNHCR helps to decide how money and materials can be sued to help refugees
نماینده عالی پناهندگان سازمان ملل به تصمیمگیری درباره نحوه شکایت پول و مواد مخدر برای کمک به پناهندگان کمک میکند.
- Internally Displaced Person : کسی که خانه شان را ترک میکند تا از خطر یا ترس (مانند پناهنده) فرار کند، اما در کشور خود بماند و از مرز بینالمللی عبور نکند.
مثال: As gang violence grows in parts of the country, so does the number of internally displaced people.
همانطور که خشونت باندها در بخشهایی از کشور رشد میکند، تعداد افراد آواره داخلی نیز افزایش مییابد.
41.: آموزش زبان انگلیسی مهاجرت Asylum : یک مکان امن؛ حقی که به عنوان پناهنده شناخته شود و حفاظت قانونی را دریافت کند.
مثال: The country granted me asylum to enter as a refugee.
این کشور به من پناهندگی داد تا به عنوان پناهنده وارد شوم.
- An Asylum-Seeker : فردی که میخواهد وارد یک کشور خارجی امنتر شود تا از ترس یا آزار در کشورشان بگریزد.
مثال: Asylum-seekers are growing in number as the war continues.
در حالی که جنگ ادامه دارد، پناهجویان در حال افزایش شمار هستند.
مرتبط بخوانید: آموزش مکالمه انگلیسی : ۱۵ راحل حل فوق العاده
- Stateless person:: فردی که شهروند هیچ کشوری نیست.
مثال: Currently, the person is seeking citizenship at the country he is in now, because he is a stateless person.
در حال حاضر، فرد در حال جستجوی شهروندی در کشوری است که اکنون در آن است، زیرا او یک فرد بدون تابعیت است.
- Biculturalism: از دو فرهنگ متفاوت بودن
مثال: As I am Mexican and Argentinian, I am bicultural.
چون من مکزیکی و آرژانتینی هستم، دو فرهنگی هستم.
- Multiculturalism:از سه یا چند فرهنگ متفاوت بودن
مثال: As I am Mexican and Argentinian, but living in the U.S and exposed to that culture, I am multicultural.
چون من مکزیکی و آرژانتینی هستم، اما در آمریکا زندگی میکنم و در معرض این فرهنگ قرار دارم، من چند فرهنگی هستم.
- Bilingualism: به دو زبان صحبت کردن
مثال: My daughter is bilingual; she speaks English and French fluently.
دخترم دو زبانه است، به زبان انگلیسی و فرانسوی حرف میزند.
- Multilingualism: به سه یا چند زبان صحبت کردن
مثال: It’s important to my parents, for me to learn German, English, and Spanish to be multilingual.
برای والدین من مهم است که زبان آلمانی، انگلیسی و اسپانیایی یاد بگیرم که چندزبانه باشم.
- آموزش زبان انگلیسی مهاجرت Humanitarian : برای کمک به جمعیت، مردم و حقوق بشر
مثال: My friend is a humanitarian; he works with Medecins Sans Frontieres.
دوستم یک بشر دوست است؛ او با پزشکان بدونمرز کار میکند.
- Aid: برای کمک کردن یا حمایت از مردم یا آرمانی
مثال: Red Cross entered the country to give aid to the people.
صلیبسرخ به کشور وارد شد تا به مردم کمک کند.
- Infrastructure: معماری پایهای یک سیستم، سازمان، یا تمدن
مثال: The infrastructure of the city was damaged and has suffered from the tsunami.
زیرساخت این شهر آسیب دید و از سونامی آسیبدیده است.
مرتبط بخوانید: ۵ توصیه برای آموزش سریع زبان انگلیسی
51.: Displaced مجبور به حرکت
مثال: Thousands of people have been displaced in recent years due to war and violence in their home countries.
هزاران نفر در سالهای اخیر به دلیل جنگ و خشونت در کشورهای خود آواره شدهاند.
52. آموزش زبان انگلیسی مهاجرت Chaos :حالت غیر سازماندهی شده و غیرقابلکنترل بودن
مثال: The after events of the football game was absolute chaos.
رویدادهای پس از مسابقات فوتبال، هرج و مرج کامل بود.
- Flee: فرار کردن
مثال: People are prepared to flee their homes if the hurricane reaches shore.
اگر طوفان به ساحل برسد، مردم آماده فرار از خانههای خود هستند.
- Crisis: یک وضعیت اضطراری
مثال: People call the police for help when there is a crisis.
مردم برای کمک به پلیس زمانی که بحران وجود دارد، از پلیس درخواست کمک میکنند.
55.Shelter: پناهگاه
مثال: In case of a natural disaster, seek shelter.
در مورد یک بلای طبیعی، به دنبال سرپناه بگردید.
مرتبط بخوانید: آموزش مکالمه زبان انگلیسی : ۱۳ روش کاربردی!
- Desperation: ناامیدی شدید
مثال: There was desperation in the soccer player’s last moves as he approached the goal.
در آخرین حرکت بازیکن فوتبال، ناامیدی وجود داشت و او به دروازه نزدیک شد.
- Danger: امکان آسیب فیزیکی یا عاطفی
مثال: Humans are afraid of the dangers in the ocean, because so much is undiscovered.
انسانها از خطرات در اقیانوس میترسند، چون چیزهای زیادی در مورد آن کشف نشده است.
58. آموزش زبان انگلیسی مهاجرت Crowds : گروههای بزرگ از مردم
مثال: Great crowds accumulated to see the prince and princess’ new baby son.
جمعیت بزرگ جمع شدند تا پسر جدید شاهزاده و شاهزاده خانم را ببینند.
- : Fear ترس شدید
مثال: I have a fear of airplanes, because I hate heights.
من از هواپیما میترسم، چون از بلندی متنفرم.
60.: Journey سفر
مثال: A journey can be positive or negative, but you always learn from it.
سفر میتواند مثبت یا منفی باشد، اما شما همیشه از آن یاد میگیرید.
- Loss : از دست دادن کسی یا چیزی؛ احساس از دست دادن چیزی
مثال: I mourned for months after the loss of my mother.
ماهها بعد از از دست رفتن مادرم ماتم گرفته بودم.
- Mayhem: هرج و مرج شدید یا مخرب
مثال: The riot was uncontrollable, and created mayhem in the city.
شورش غیرقابل کنترل بود و هرج و مرج در شهر ایجاد کرد.
- Stress: فشار شدید و یا احساس فشار شدید
مثال: The young woman was under a lot of stress from her new corporate job.
زن جوان تحت فشار زیادی از شغل جدید شرکت خود قرار داشت.
64. آموزش زبان انگلیسی مهاجرت Terror : ترس شدید
مثال: The scary film created terror in the audience.
فیلم ترسناک وحشت را در حضار ایجاد کرد.
- Uncertainty : احساس عدم شناخت یا درک اطلاعات
مثال: The uncertainty of the future scares me most.
عدم قطعیت آینده مرا بیشتر میترساند.
67.: Genocide کشتن به عمد یک گروه از افراد براساس نژاد، اعتقادات و یا ملیت
مثال: Rwanda has recuperated from the genocide in 1994, but makes an effort to never forget the memory of those lost.
رواندا از نسلکشی در سال ۱۹۹۴ جدا شد، اما تلاش میکند که هرگز خاطره آن از دست رفته را فراموش نکند.
مرتبط بخوانید: کلاس خصوصی زبان انگلیسی
- Anguish: درد شدید عاطفی یا فیزیکی
مثال: The anguish I felt when my best friend died is still indescribable.
دردی که وقتی بهترین دوستم مرد هنوز توصیفناپذیر است.
69.: Freedom قدرت یا حق انتخاب داشتن برای خودتان
مثال: America fought for its freedom from the British Empire in the 1700s.
آمریکا در دهه ۱۷۰۰ برای آزادی خود از امپراتوری بریتانیا جنگید.
70.Deterioration : فرآیند بدتر شدن شرایط
مثال: The house experiences deterioration because no one takes care of it.
خانه تخریب را تجربه میکند چون هیچکس از آن مراقبت نمیکند.
71.: Human rights مردم باید زندگی شاد، سالم و رایگان داشته باشند.
مثال: To be treated as an equal is a basic human right.
رفتار کردن به صورت یکسان، حق اساسی انسان است.
- Crossing : عبور از یک خط، مرز، یا تقاطع
مثال: We cross physical and emotional lines every day, when we enter new territories and ideas.
ما هر روز از خطوط فیزیکی و عاطفی عبور میکنیم، وقتی که وارد قلمروهای جدید و ایدههای جدید میشویم.
- Border: یک خط، دیوار و یا پوششی که چیزی را دربرگرفته است
مثال: The border between Mexico and Texas is distinct from the Rio Grande.
مرز مکزیک و تگزاس از “ریو گرانده” متمایز است.
- آموزش زبان انگلیسی مهاجرت Barrier: شبیه به یک مرز؛ یک خط، دیوار و یا پوششی که چیزی را دربرگرفته است
مثال: The zoo keepers create a strong barrier to keep the animals in their designated areas.
محافظان باغوحش یک مانع قوی برای نگه داشتن حیوانات در مناطق تعیینشده خود ایجاد میکنند.
مرتبط بخوانید: آموزش زبان انگلیسی در سفر : ۳۰ مورد کاملا کاربردی!
- Local: یک فرد یا چیزی که از یک منطقه خاص است.
مثال: I only eat local vegetables, because they were grown in my community.
من فقط سبزیجات محلی را میخوردم، چون در جامعه من رشد میکردند.
- Identification: اشیا یا مدارک قادر به اثبات هویت فرد
مثال: I showed my identification to the airport officers when I traveled to Asia.
زمانی که به آسیا سفر کردم، هویت خود را به افسران فرودگاه نشان دادم.
- Smuggling: انتقال اقلام یا افراد به طور غیرقانونی یا محرمانه
مثال: Smuggling is an issue many governments try to stop, because they want to know what’s coming across their borders.
قاچاق مسالهای است که بسیاری از دولتها سعی در متوقفکردن آن دارند، زیرا آنها میخواهند بدانند که چه چیزی در مرز خود قرار دارد
78.trafficker : فردی که معاملاتیا حرکات غیر قانونی را انجام میدهد.
مثال: The trafficker was paranoid that the police were following him.
قاچاقچی بدبین بود که پلیس او را تعقیب میکند.
- آموزش زبان انگلیسی مهاجرت Transportation: انتقال چیزی یا شخصی
مثال: I take public transportation to work every day, using the metro.
من حمل و نقل عمومی را هر روز با استفاده از مترو انجام میدهم.
- Coyote: شخصی که مردم را از آمریکایلاتین عبور میدهد.
مثال: People often contact coyotes for help when they are desperate to flee their homes.
افراد اغلب برای کمک به ترک خانههای خود با کایوتها تماس میگیرند.
در صورتی که تمایل به مشاوره با کارشناسان زبان نگار برای آموزش زبان انگلیسی مهاجرت را دارید، با ما تماس بگیرید: ۰۲۱۴۳۹۴۲ به گرمی پاسخگوی شما خواهیم بود.