اگر در خارج از کشور هستید و میخواهید بدون محدودیت در کنار زبانآموزان و اساتید حرفهای زبان نگار باشید، کافیست از طریق تلگرام رسمی موسسه با ما در ارتباط شوید. تیم پشتیبانی ما آماده است تا هم برای زبانآموزان بهترین دورهها را معرفی کند و هم شرایط همکاری و پشتیبانی ویژه برای اساتید بینالمللی فراهم سازد.
🌐 به جامعهی جهانی زبانآموزان و اساتید زبان نگار بپیوندید.🤝
📱 شماره تلگرام: 09903283602
ترنم و علی، بعد از ماجراهای خندهدارشان در مترو برلین، تصمیم گرفتند برای آخر هفته به هامبورگ بروند تا هم تفریح کنند و هم کمی از زندگی واقعی آلمانی تجربه بیاموزند. علی با هیجان گفت:
«اینبار دیگه اشتباه نمیکنیم. من همهچیز رو از قبل برنامهریزی کردم!»
ترنم لبخند زد و گفت:
«فقط قول بده اینبار سوار قطار درست بشیم، نه اونکه به فرانکفورت بره!» 😅
در ایستگاه شلوغ و بزرگ برلین، صف دستگاههای فروش بلیط طولانی بود. علی با اعتمادبهنفس جلو رفت و گفت:
Ali: „Ich kaufe die Tickets selbst!“ (من خودم بلیطها رو میخرم!)
اما وقتی صفحهی دستگاه پر از گزینه شد — ICE, IC, RE, Sparpreis, Flexpreis — ترنم خندید و گفت:
«آره، تو بخر! فقط نگو بعداً نمیدونستم Flexpreis یعنی بلیط بدون تخفیف!»
ناگهان خانمی از راه رسید و با لهجهی برلینی گفت:
„Kann ich Ihnen helfen?“ (میتونم کمکتون کنم؟)
Ali: „Ja, bitte. Wir wollen nach Hamburg fahren.“ (بله لطفاً، میخواهیم به هامبورگ برویم.)
Frau: „Dann nehmen Sie den ICE um 10:00 Uhr. Der Zug ist schnell und direkt.“
(پس قطار ICE ساعت ۱۰ رو بگیرید. سریع و مستقیمه.)
ترنم لبخند زد:
«یاد گرفتی؟ ICE یعنی سریعتر از همه و البته گرونتر از همه!»
| واژه آلمانی | ترجمه فارسی | کاربرد |
|---|---|---|
| der Fahrplan | برنامه حرکت قطار | برای دیدن زمان حرکتها |
| der Bahnsteig | سکوی قطار | محل سوار شدن |
| das Gleis | ریل / مسیر قطار | مثلاً Gleis 7 |
| das Ticket / die Fahrkarte | بلیط | خرید و رزرو |
| ICE / IC / RE | انواع قطارها | قطار سریعالسیر / بینشهری / منطقهای |
| Sparpreis / Flexpreis | بلیط تخفیفی / منعطف | تفاوت در قیمت و شرایط کنسل |
وقتی قطار حرکت کرد، ترنم با ذوق گفت:
«نگاه کن! همهچی دقیق و منظم. آدم دلش میخواد فقط به پنجره خیره بشه.»
اما ناگهان مهماندار قطار نزدیک شد و گفت:
„Ihre Fahrkarten, bitte.“ (بلیطهاتون لطفاً.)
علی با اعتمادبهنفس بلیطها را داد. مهماندار لبخند زد اما گفت:
„Oh, Sie sitzen im falschen Wagen. Ihr Platz ist in Wagen 6, nicht 4.“
(شما در واگن اشتباه نشستید. جای شما در واگن ۶ است، نه ۴.)
ترنم با خنده گفت:
«باز هم اشتباه، ولی حداقل اینبار داخل قطار درستیم!» 😂
در واگن جدید، با زوجی آلمانی همسفر شدند. گفتگو بهآرامی شروع شد:
Tarannom: „Wir kommen aus dem Iran. Und Sie?“
(ما اهل ایرانیم. شما اهل کجا هستید؟)
Frau: „Aus Hamburg! Eine wunderschöne Stadt.“ (از هامبورگ! شهری زیباست.)
Ali: „Ja, wir wollen den Hafen sehen.“ (بله، میخواهیم بندر را ببینیم.)
زوج لبخند زدند و برایشان چند مکان دیدنی معرفی کردند:
„Gehen Sie unbedingt zur Speicherstadt und machen Sie eine Hafenrundfahrt!“
(حتماً به منطقه Speicherstadt بروید و گشت بندر را از دست ندهید!)
ترنم با ذوق یادداشت کرد:
«Speicherstadt… Hafenrundfahrt… عالیه! اینا همون کلماتی هستن که تو کتاب سطح A2 دیدم!»
| ساختار / عبارت | معنی | نکته دستوری |
|---|---|---|
| im falschen Wagen sitzen | در واگن اشتباه نشستن | استفاده از Dativ بعد از in |
| Ihre Fahrkarten, bitte | بلیطها لطفاً | حالت رسمی |
| Wir kommen aus dem Iran. | ما اهل ایرانیم | استفاده از حرف اضافه aus + Dativ |
| Gehen Sie unbedingt… | حتماً بروید… | حالت امری مؤدبانه با فعل gehen |
در بین مسیر، ترنم تصمیم گرفت قهوه بگیرد. به سمت کافه رفت و گفت:
„Ich möchte einen Kaffee mit Milch, bitte.“ (میخوام یه قهوه با شیر، لطفاً.)
فروشنده پرسید:
„Zum Mitnehmen oder hier?“ (برای بردن یا همینجا؟)
ترنم جواب داد:
„Hier, bitte. Ich will den Ausblick genießen.“ (اینجا لطفاً، میخوام منظره رو تماشا کنم.)
در همین حین، علی سفارش داد:
„Ich nehme ein Brötchen mit Käse.“ (من یه ساندویچ پنیر میگیرم.)
اما بهجای ساندویچ، یک برگر بزرگ آوردند!
ترنم خندید:
«ببین، اینم از دقت تلفظت! گفتی “Brötchen mit Käse” ولی انگار شنیدن “mit Käseburger”! 😂»
علی با خنده:
«حداقل اینیکی خوشمزهست!»
در این بخش دو ساختار مهم سطح A2 بهکار رفته:
„Ich möchte …“ برای درخواست مؤدبانه.
„Ich nehme …“ برای سفارش مستقیم.
هر دو در موقعیتهای واقعی مثل رستوران، کافه یا فروشگاه کاربردی هستند.
قطار بعد از حدود دو ساعت وارد ایستگاه مرکزی هامبورگ شد. ترنم از پنجره بیرون را نگاه کرد و گفت:
«باورم نمیشه بالاخره رسیدیم! اینجا خیلی زندهست!»
در ایستگاه، صدای بلندگو پخش شد:
„Willkommen in Hamburg Hauptbahnhof.“ (به ایستگاه مرکزی هامبورگ خوش آمدید.)
ترنم و علی وسایلشان را برداشتند و بیرون رفتند. تابلوهای بزرگ، ترامواها و بوی دریا حس متفاوتی داشت.
علی گفت:
«میدونی چیه؟ آلمانی یاد گرفتن یه چیزه، ولی تو این فضا حرف زدن یه حس دیگهست!»
ترنم پاسخ داد:
«آره، تازه میفهمی هر لغت چقدر زندهست وقتی تو موقعیت واقعی ازش استفاده میکنی.»
در مسیر پیادهروی به سمت بندر، تابلوهایی دیدند با نوشتههای:
„Ausgang“, „U-Bahn“, „Hafenrundfahrt“, „Museum geöffnet“.
ترنم گفت:
«یادته تو کتابمون گفته بود “Ausgang” یعنی خروج؟ حالا واقعاً دارم کاربردش رو میبینم.»
علی اضافه کرد:
«آره، و اون “geöffnet” یعنی باز — یعنی موزه بازه. دیگه احتیاجی به دیکشنری نداریم!»
در بندر، صدای موج دریا و بوی ماهی تازه فضا را پر کرده بود. یک تور بندری رزرو کردند. فروشنده گفت:
„Die Rundfahrt dauert eine Stunde.“ (گشت بندر یک ساعت طول میکشه.)
Ali: „Super! Können wir jetzt bezahlen?“ (عالیه! میتونیم الان پرداخت کنیم؟)
Verkäufer: „Ja, bar oder mit Karte.“ (بله، نقدی یا با کارت.)
در کشتی، راهنما با انرژی توضیح میداد و علی سعی میکرد جملاتش را بفهمد.
ترنم لبخند زد و گفت:
«میبینی؟ حالا حتی بدون ترجمه هم معنیها رو حس میکنی. این یعنی پیشرفت!»
| واژه | ترجمه | کاربرد |
|---|---|---|
| die Rundfahrt | گشت یا تور | در سفرها |
| bar bezahlen | پرداخت نقدی | هنگام خرید یا بلیط |
| geöffnet / geschlossen | باز / بسته | تابلوهای فروشگاه یا موزه |
| der Ausgang / der Eingang | خروج / ورود | در ایستگاهها |
| dauern | طول کشیدن | برای زمان فعالیتها |
Im Bahnhof:
A: Entschuldigung, wann fährt der Zug nach Hamburg?
B: Um zehn Uhr, von Gleis sieben.
Im Zug:
A: Ist dieser Platz frei?
B: Ja, bitte.
Im Café:
A: Ich möchte einen Tee ohne Zucker.
B: Kommt sofort!
Am Hafen:
A: Wie lange dauert die Rundfahrt?
B: Ungefähr eine Stunde.
سفر ترنم و علی از برلین تا هامبورگ فقط یک ماجراجویی نبود، بلکه یک کلاس واقعی در دنیای بیرون بود.
آنها یاد گرفتند که زبان، وقتی در موقعیتهای واقعی استفاده میشود، خیلی سریعتر در ذهن میماند.
اشتباه کردن، خندیدن، سؤال پرسیدن — همینهاست که یادگیری را زنده و مؤثر میکند.
اگر شما هم میخواهید مثل ترنم و علی در مسیر یادگیری زبان آلمانی به تسلط در مکالمه، درک مطلب و کاربرد روزمره برسید، قدم اول انتخاب محیط آموزشی حرفهای است.
در بهترین آموزشگاه زبان آلمانی در تهران، موسسه زبان نگار،
کلاسها بهصورت ترمیک، فشرده و مکالمهمحور برگزار میشود؛
با بهرهگیری از اساتید native-like، کتابهای معتبر مثل Starten و Sicher، و تمرکز بر مکالمات واقعی که زبان را زنده میکند.
در مسیر یادگیری، فقط واژهها مهم نیستند — تجربه، اعتمادبهنفس و محیط درست آموزشی، همان چیزی است که از شما یک زبانآموز موفق میسازد. ✨
«اگر میخواهید مهارت مکالمه آلمانی خود را در محیط دانشگاه و موقعیتهای تحصیلی واقعی تقویت کنید، داستان 🎓 ماجرای آرمان و نیلوفر در دانشگاه مونیخ تجربهای زنده و آموزنده است.»
در بهترین آموزشگاه زبان آلمانی در تهران، آموزش زبان را اصولی آغاز کنید. موسسه زبان آلمانی نگار انتخابی مطمئن برای آموزش زبان آلمانی در تهران. با متدهای نوین و اساتید مجرب، قبولی در آزمون گوته و OSD