آموزش زبان انگلیسی در سفر : 30 مورد کاملا کاربردی!
برای اینکه هنگام سفر به کشور های خارجی بتوانید راحت تر ارتباط برقرار کنید و در موقعیت های مختلف بتوانید به راحتی ارتباط برقرار کنید باید اصطلاحات ویژه زبان انگلیسی در سفر را یاد بگیرید. در این مطلب به 30 اصطلاح واقعا کاربردی برای سفر اشاره می کنیم که به شما کمک خواهد کرد سفر بهتری داشته باشید.
آموزش زبان انگلیسی در سفر : اصطلاح اول travel agency
معنی : آژانس مسافرتی
تعریف انگلیسی: a company that arranges personal travel and accomodation for travellers
تعریف : شرکتی که مسافرت های شخصی را تنظیم می کند و برای مسافران وسايل اسايش و استراحت و جا و مکان فراهم می کند.
مثال: Let’s go to the travel agency to find out about the prices.
معنی مثال: بیا به آژانس مسافرتی برویم تا از قیمت ها اطلاع پیدا کنیم.
هم معنی: travel agent’s
اصطلاح دوم: travel brochure
معنی : راهنمای سفر
تعریف انگلیسی: a booklet of printed informational matter which tells its readers about travel destinations and accomodation
تعریف: کتابچه چاپ شده ای که دارای اطلاعاتی است که به خوانندگان درباره مقصدها و مکان های استراحت آگاهی می دهد.
مثال: They received some travel brochures at the travel agency.
معنی مثال: آن ها چند کتابچه راهنمای سفر در آژانس مسافرتی دریافت کردند.
اصطلاح سوم: itinerary
معنی: سفرنامه، خط سیر
تعریف انگلیسی: a route or proposed route of a journey; a guidebook for travellers
تعریف: یک مسیر یا مسیر پیشنهاد شده برای سفر، یک کتاب راهنما برای مسافران
مثال: The itinerary tells them exactly when they will be in which country.
معنی مثال: سفرنامه به آن ها می گویند که در چه زمانی در چه کشوری خواهند بود.
اصطلاح چهارم: cancellation
معنی: حذف، لغو
تعریف انگلیسی: the act, process, or result of canceling something
تعریف: عمل، فرایند و یا نتیجه کنسل کردن چیزی
مثال: The hotel has confirmed our cancellation.
معنی مثال: هتل عمل لغو ما را تایید کرد.
اصطلاح پنجم: confirmation
معنی: تایید
تعریف انگلیسی : an official indicator that things will happen as planned; a verification that something has happened
تعریف: یک نشانگر رسمی که بیان می کند اتفاقات همانگونه که برنامه ریزی شده اند اتفاق خواهد افتاد؛ یک تاییدیه برای اینکه یک چیزی اتفاق افتاده است.
مثال: We need to bring the confirmation of our booking.
معنی مثال: ما نیاز داریم تا تاییدیه رزرو خود را همراه خود بیاوریم.
مرتبط بخوانید: ۵۰ مورد از اصطلاحات سفر در انگلیسی که باید بدانیم!
اصطلاح ششم زبان انگلیسی در سفر : enquiry
معنی: استعلام، درخواست
تعریف انگلیسی : a seeking of information by asking questions; a search for truth, information, or knowledge
تعریف: درخواست اطلاعات با پرسیدن سوالات؛جستجو برای صحت، کسب اطلاعات و دانش
مثال: Your booking enquiry could be processed
معنی مثال: درخواست رزرو شما می تواند پردازش شود.
اصطلاح هفتم: inquire
معنی: جویا شدن
تعریف انگلیسی : to ask about something to get information
تعریف: پرسیدن از چیزی برای کسب اطلاعات
مثال: He inquired about the name of the hotel.
معنی مثال: او درباره نام هتل اطلاعاتی کسب کرد.
اصطلاح هشتم: travel around the country
معنی: مسافرت در اطراف شهر
مثال: Michael plans to travel around the country after his graduation.
معنی مثال: مایکل برای مسافرت در اطراف شهر بعد از فارغ التحصیلیش برنامه ریزی کرد.
اصطلاح نهم : excursion
معنی : گردش بیرون شهر
مثال: While driving home I took an excursion and saw some deer.
معنی مثال: درحالی که به سمت خانه رانندگی می کردم گردشی به بیرون شهر داشتم و چند گوزن را دیدم.
اصطلاح دهم: accommodation
معنی: منزل، جا
تعریف انگلیسی : lodging in a dwelling or similar living quarters afforded to travellers in hotels or on cruise ships, etc.
تعریف: اقامت در یک خانه یا محل زندگی مشابه برای مسافران هتلها و کشتیهای تفریحی و غیره.
مثال: Our accommodation in Italy was really good!
معنی مثال: منزل ما در ایتالیا واقعا عالی بود.
اصطلاح یازدهم: cottage
معنی : کلبه، خانه روستایی
تعریف انگلیسی: a small house, also for travellers to stay in
تعریف: یک خانه کوچک برای مسافران تا در آن اقامت کنند.
مثال: We want to stay in a cottage on the beach.
معنی مثال: ما می خواهیم در یک کلبه روی دریا بمانیم.
مترادف: cabin
اصطلاح زبان انگلیسی در سفر: holiday flat
تعریف انگلیسی: a suite of rooms within a domicile, designated for travellers and including a bedroom
تعریف: یک سوئیت از اتاق هایی برای اقامت که برای مسافران طراحی شده و شامل اتاق خواب است.
مثال: They rented a holiday flat for two weeks.
معنی مثال: آن ها یک سوئیت برای دو هفته اجاره کردند.
مترادف: vacation apartment
اصطلاح سیزدهم: landlady
معنی: زن مهمان خانه دار
تعریف انگلیسی: a female owner or manager of a public house who rents rooms or apartments
تعریف: مدیر یا صاحب خانم یک خانه عمومی که اتاق ها و یا آپارتمان ها را اجاره می دهد.
مثال: The old landlady was very nice.
معنی مثال: زن مهمانخانه دار پیر خیلی خوب بود.
اصطلاح چهاردهم: landlord
معنی: مرد مهمان خانه دار
تعریف انگلیسی: a male owner or manager of a public house who rents rooms or apartments
تعریف: مدیر یا صاحب خانم یک خانه عمومی که اتاق ها و یا آپارتمان ها را اجاره می دهد.
مثال: The landlord welcomed the couple.
معنی مثال: مرد مهمانخانه دار از این زوج استقبال کرد.
اصطلاح پانزدهم: guesthouse
معنی: مهمان خانه
تعریف انگلیسی: a private house offering accommodation to paying guests
تعریف: یک خانه شخصی که به مسافران فضا ارائه می دهد.
مثال: John and Sue rented a double room at a guesthouse.
معنی مثال: جان و سو یک اتاق دونفره در مهمانخانه اجاره کردند.
مترادف: boarding house, bed and breakfast
اصطلاح زبان انگیسی در سفر: stay
معنی: ماندن
تعریف انگلیسی: a period of time spent in a place
تعریف: یک دوره زمانی در یک مکان طی می شود.
مثال : I hope you enjoyed your stay in Hawaii.
معنی مثال : من امیدوارم از ماندن در هاوایی لذت ببرید.
مترادف: stopover
مرتبط بخوانید: آموزش اصطلاحات انگلیسی با زبان نگار (بخش اول)
اصطلاح هفدهم: spend holidays
معنی: گذراندن تعطیلات
مثال: We spent our holidays in New York
معنی مثال: ما تعطیلات را در نیویورک گذراندیم.
اصطلاح هجدهم : customs
معنی : گمرک
تعریف انگلیسی: he duties or taxes imposed on imported or exported goods; the government department or agency that is authorised to collect the taxes imposed on imported goods
تعریف: مالیات کالاهای وارداتی یا صادراتی؛ اداره یا آژانس دولتی که مجاز به وصول مالیات کالاهای وارداتی و صادراتی است.
مثال: We had to pay customs £200 on all the goods we took back from France.
معنی مثال: ما باید 200 دلار به گمرک برای همه کالاهایی که از فرانسه آورده ایم پرداخت کنیم.
اصطلاح نوزدهم زبان انگلیسی در سفر: customs officer
معنی : مامور گمرک
تعریف انگلیسی: an officer enforcing customs laws
تعریف: مامور اجرای قوانین گمرکی
مثال : We got pulled over by the customs officers on our way back from France.
معنی مثال: ما از طرف مامورین گمرک از راه فرانسه عقبنشینی کردیم.
اصطلاح بیستم: smuggle
معنی: قاچاق
تعریف: to import or export, illicitly or by stealth, without paying lawful customs charges or duties
معنی: صادرات یا واردات به طور غیر قانونی بدون پرداخت هزینه ها و مالیات های قانونی گمرک
مثال : The two men were arrested for smuggling.
معنی مثال: این دو مرد به علت قاچاق دستگیر شدند.
مرتبط بخوانید: ۳۰ اصطلاح کاربردی انگلیسی که باید بدانید!
اصطلاح بیست و یکم: passport
معنی : پاسپورت
تعریف انگلیسی: an official document normally used for international journeys, which proves the identity and nationality of the person for whom it was issued
تعریف: یک سند رسمی که معمولا برای سفرهای بینالمللی استفاده میشود، که هویت و ملیت شخص مورد نظر را ثابت میکند.
مثال: You will have to bring your passport to prove who you are.
معنی: شما باید پاسپورت خود را بیاورید تا ثابت شود چه کسی هستید.
اصطلاح بیست و دوم: expired
معنی: منقضی شده
تعریف انگلیسی: that is no longer valid
تعریف: آن اعتبار ندارد.
مثال: Unfortunately I brought my expired passport instead of my new one.
معنی مثال: متاسفانه من پاسپورت منقضی شده را به جای پاسپورت جدید آورده ام.
مترادف: invalid
اصطلاح بیست و سوم: valid
معنی: معتبر
تعریف انگلیسی: acceptable or correct; not yet expired
تعریف: قابل قبول یا درست، منقضی نشده
مثال: Do not drive without a valid license.
معنی مثال: بدون گواهینامه معتبر رانندگی نکنید.
متضاد: invalid
اصطلاح بیست و چهارم : campsite
معنی: محل مناسب اردو
تعریف انگلیسی : a place where a tent may be pitched
تعریف: جایی که می توان چادر برپا کرد.
مثال: They chose a beautiful campsite right at the beach.
معنی مثال: آن ها یک محل زیبا در کنار ساحل برای چادر زدن انتخاب کردند.
اصطلاح بیست و پنجم زبان انگلیسی در سفر: camp
معنی: کمپ زدن
تعریف انگلیسی: to live in a tent or similar temporary accommodation, usually outdoors
تعریف: ماندن در چادر یا اقامت موقت مشابه، معمولا در فضای باز
مثال: We love camping in summer
تعریف مثال: ما کمپ زدن در تابستان را دوست داریم.
اصطلاح بیست و ششم: tent
معنی : چادر
تعریف انگلیسی: a pavilion or portable lodge consisting of skins, canvas, or some strong cloth, stretched and sustained by poles, used for sheltering persons from the weather
تعریف: یک غرفه یا ساختمان قابلحمل که شامل پوست، پارچه کتان، یا بعضی از آنها باشد، که برای پناه گرفتن در مقابل آب و هوا مورد استفاده قرار میگیرد.
مثال: Around four people can sleep in our new tent.
معنی مثال: حدود چهار نفر می تواند در چادر جدید ما بخوابد.
اصطلاح بیست و هفتم: compass
معنی: قطب نما
تعریف انگلیسی: a magnetic or electronic device used to determine the cardinal directions
تعریف: یک دستگاه مغناطیسی یا الکتریکی که برای مشخص کردن جهت های اصلی استفاده می شود.
مثال: You should take a compass when you go camping.
معنی مثال: هنگامی که شما به اردوگاه می روید باید یک قطب نما بردارید.
مرتبط بخوانید: ۱۰ نکته واقعا کاربردی در گرامر تافل که باید بدانید!
اصطلاح بیست و هشتم: hike
معنی: پیاده روی
تعریف انگلیسی: a long walk through nice scenery
تعریف: یک پیادهروی طولانی در مناظر زیبا
مثال: We went on a long hike through the mountains.
معنی مثال: ما به پیاده وری طولانی در کوهستان ها رفتیم.
اصطلاح بیست و نهم زبان انگلیسی در سفر: traveller
معنی: مسافر
تعریف انگلیسی: one who travels, especially to distant lands
تعریف: کسی که مسافرت می کند، مخصوصا به سرزمین های دور دست!
مثال: He’s a regular traveller to North America.
معنی مثال: او معمولا به آمریکای شمالی سفر می کند.
اصطلاح سی ام : adventure
معنی: اتفاق
تعریف انگلیسی: that which happens without design; a bold and striking undertaking, in which hazards are to be encountered, and the issue is staked upon unforeseen events
تعریف: چیزی که بدون طراحی اتفاق میافتد؛ یک تعهد جسورانه و قابلتوجه، که خطرات آن مواجه خواهند شد و این اتفاقات پیشبینینشده مورد توجه قرار میگیرد.
مثال: Tell us about an adventure you’ve experienced!
معنی مثال: درباره اتفاقاتی که تجربه کرده اید به ما بگویید.
در صورتی که تمایل به مشاوره با کارشناسان زبان نگار برای آموزش زبان انگلیسی در سفر را دارید، با ما تماس بگیرید: ۰۲۱۴۳۹۴۲ به گرمی پاسخگوی شما خواهیم بود.
دیدگاهتان را بنویسید